خاطرات سوتی‌ها

zahra.kh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
167
امتیاز
310
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان 1
شهر
همدان
پاسخ : سوتی‌ها

دفتر حاضر غایبا رو اوردن جای کلاس ما رو یکی امضا کرده بود.
من دفتر رو گرفتم و میگم: خانم اینجا رو یک انسان احمقی امضاکرده(فک کردم یکی از بچه ها امضا کرده اخه امضای خیلی مسخره ای بود)
او کسی ک دفتر رو اورده: اینجا رو اقای رمضانی (معلم فیزیکمون)اشتباهی امضا کرده!!! #S-:
 

dokhtar-e-tanha

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
263
امتیاز
4,609
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از برابچ چند وقت پیش میخواست بره تهران...

بعد معلم زبان رو وقتی میخواسته سوار قطار بشه دیده بود...و همونجا اس داده بود که فردا دبیر زبان نمیاد نخونین و راحت... #S-:

به مام خبر رسید و نخوندیم فرداش اومدیم مدرسه توی سالن بودم داشتم واسه دوستم میگفتم که امروز خانم نمیاد و ...

یهو هم در رو باز کردم جلوم ظاهر شد :O :Oگفت: خوب درباره من شایعه درست میکنین ^-^

من: من خانم؟شایعه؟نه ^#^ :-"

نکته: نمیدونم یهو چطوری شد که اونطوری شد :D
و اونجا رفته پسرش رو بدرقه کنه که پسرش میخواسته بره تهران X_X
 

amir abbasi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
894
امتیاز
4,125
نام مرکز سمپاد
دبیرستانِـــ CNIHS یا همون CIHS سابق
شهر
مـــشـ CO
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
UWO
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش سر زنگ فیزیک :O
میخواستم بگم عدسی مقعر اشتباهی گفتم عدسی موقر(اسم معلم فیزیک) :))
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,500
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

علی:استاد شیرینی میخورین؟
معلم زیان:نه ممنون.برام خوب نیست
پوریا:استاد شما ادبیات دارین؟ :-? :O
معلم:من انگلیسی درس میدم :-? :O
پوریا:چه ربطی داره؟...میگم شما مرض قند داری؟!
معلم:Dابتو میگی؟! =))نه :)
 

Poorya.L

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,140
امتیاز
4,785
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
مدال المپیاد
-
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

معلم داش درس میداد ، بعضیا گوش نمیکردن یهو گفت اقا فلانی شما یه توضیحی بدین درباره بحث، بعد دوستم گفت اقا راستش ما علاقه ای به این بحث نداریم واسه همین کلا گوش نکردیم :))
 

mh.darya

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
597
امتیاز
3,794
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
تهران
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
مهندسی معدن
پاسخ : سوتی‌ها

چند سال پیش داداشم ابتدایی بود قرار بود بریم مسافرت و بیکارترین فرد خانواده من بودم!
قرار شد برم مدرسه از معلمشون اجازه بگیرم بیارمش خونه!(ژانر این مامانبزرگا!!! :D)
کلی تو راه با خودم تمرین کردم که چی بگم به معلمشون!
رسیدم دم کلاسشون در زدم معلمنه اومده بیرون
- جانم امری داشتین
-سلام حال شما خوبه؟
-ممنون بفرمایید
- ببخشید من داداش محمدم اگه میشه اجازه بدید ببرمش.
-جان؟؟؟؟شما داداششین؟؟؟ :))
-نه چیزه منظورم بود من خواهرشم...بعله...! :-[
-محمد بیا داداشت اومده دنبالت...! :))

یعنی به تمام معنا تفم کرد!!!! :D
 

Poorya.L

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,140
امتیاز
4,785
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
مدال المپیاد
-
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار سر کلاس دوستم که کنارم نشسته بود یهو دستشو کرد تو جیبش که گوشیشو در بیاره و در همین حالت گف اوه ببینم چه اس ام اسی اومده گوشیشو درآورد دید هیچ چی اس نداره گفتم کو پس؟
گفت خو میتونست خیلی اس ام اس بیاد، گوشیم کهویبره ندارهمن بفهمم :D

سر کلاس یکی از بچه ها که کنار پنجره بود از جاش بلند شد دید بارون میاد بعد بلند گف: ِ بچه ها بارون میاد هوا خیسه
 

lindaa

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
573
امتیاز
3,605
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابرشهرقدیم (نیشابور)
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از tezar :
*شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی ! =))
*شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد ! :))

منظورش این بود که از کازرون میخواستن بیان نیشابور!! :-" ;))


نازی باز قطار,من , تهران,خانم, سوتی؟؟!! :-"
 

ارنواز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
897
امتیاز
2,920
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 / فرهنگ
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
باستان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس المپیاد بودیم، بعد استادمون داشت یه شعری می خوند، منم ژانر خودشیرین :D فوری گفتم : این شعر ماله سهرابه ! :>
- : نه، اخوان ثالثه ! :-?
- : :-"

بعد که فکر کردم که چرا این حرفو زدم، دیدم یه قسمت این شعره بود «شب نمناک است» بعد من اینو با «غم غمناک است» اشتباه کردم ! :-" :D
 

salamak

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
743
امتیاز
2,529
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين 1
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
المپياد زيست
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

اينكه يه نفر گوشي اورده باشه و معاون بياد تو و اون فرد به سرعت گوشيش رو به داخل كيف پرتاب كنه و ناظم مثل اجل معلق بياد بالاي سرش و ابروهاي برداشته شده ي شخص
سمت راستي و ناخن هاي لاك زده ي شخص سمت چپي اون فرد رو نبينه و به اون فرد بگه گوشيتو بده و اون فرد عوض انكار گوشيو دو دستي تقديم كنه دقيقا چند تا سوتي ميشه؟ :-? :-? #-o(دقت كنيد افرادي در جلوي اون فرد حضور دارند كه عملا ديدن گوشي يا پرتاب شدن انرا غير ممكن ميكنند)(3نمره :-")
 

Parinaz.

پری‌ناز
ارسال‌ها
1,932
امتیاز
9,953
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قزوین
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
آزاد تهران جنوب
رشته دانشگاه
طراحی لباس
پاسخ : سوتی‌ها

امروز رفته بودیم دکتر بعد این مرد بود مامانم بهش گفت خانم :-"
خواهرم میگه:این لیموهارو قاچ کردم بخور تا ترش نشدن
-منظورت اینه که تلخ میشه دیگه؟ :|
-آره مگه چی گفتم؟ :-"
-گفتی ترش میشه
-نــــع گفتم تلخ میشه [-(
-خوب حالا میخورم دیگه توبرو فکر کن ببین تلخ میشه یا ترش میشه کدومو گفتی؟ (:|
 

This is me

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,189
امتیاز
2,122
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان٢ :x
شهر
تهرانْ
مدال المپیاد
برنز زیست
پاسخ : سوتی‌ها

هفته پيش تولد يكى از معلم هاى المپياد بود(تولد٢٢سالگى)پسره خيلييييييى پروه.كلاسى كه براش تولدگرفتن دوزنگ باهاش داشتن
زنگ تفريح وسطى كه تموم شدرفتم توكلاس بلندگفتم بچه ها تولد م جوووووووووون(اسم كوچيكشو گفتم)چى شد؟!!ديدم رنگ يكى از بچه مثبتا سفيد شد!گرفتم چى شد .بايه صداى عادى گفتم پشت سرم وايساده؟!!!برگشتم ديدم باهام٣سانت فاصله داره بام!!! X_Xگفت :بَه سلام :d
مُررررررررردم :O. اب شدم :((رفتم توزمين
ديگه كلا ميگريزيم از اين بشر X_X
 

ارنواز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
897
امتیاز
2,920
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 / فرهنگ
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
باستان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس جامعه بودیم، یکی از بچه ها می خواست بگه کلمه هاش خیلی سخته، گفت : کلمه هاش خیلی سُلُمبه است!
دبیرمون : کدوم کلمه هاش سُلُمبه است؟ :-?
-: =))
-: به چی می خندین؟
-: هم چنان =))
 

*M.M*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
4,463
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : سوتی‌ها

این زهرا منو از آخر سالن دیده واسم دست تکون میده بهم سلام میکنه داره میاد که باهم دست بدیمو اینا 8->

بعد این فرزانه جلو من بود فک کرده زهرا داره به اون سلام میکنه :D

رفته بدو بدو کرده دیده زهرا اومد طرف من :))

ضایع شد مثه چی :D



رفتم خیابونو اینا کنار خیابون واستادم بعد یک پسره ای رو دیدم زل زدم تو چشاش خیلی به نظرم آشنا میومد :D

آقا این پسره اومد جلو سلام کرد گف بریم :D

بعد در شکو اینا بعد اومد جلو تر دیدم داداشمه :))



زنگ زدم خونه دوستم :Dبعد یکی برداش شرو کردم :

-سلام فرزانه خر خون آشغال :Dخوبی؟؟

-با فرزانه کار دارید؟؟ :-w

- بیا برو گمشو چرا خودتو به اون راه میزنی برو تکمیلیتو بیار :D

-گوشی :-w(من: :-s :-ss)

فرزانه:خاک تو سرت :|

-چرا؟

-رو بلند گو بود صدات همه جا پخش شد :D

-الهی بمیری :(

- :)) :))
 

sara J

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
210
امتیاز
1,042
نام مرکز سمپاد
فرز ۳
شهر
پایین مایینا (کرج)
مدال المپیاد
:|
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم با تلفن حرف میزدم بابام اومده میگم سلام بابا دوستمم از پشت خط میگه سلام بابا
 

Poorya.L

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,140
امتیاز
4,785
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
مدال المپیاد
-
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

اوایل سال بود بعد امتحان فیزیک داشتیم :(( بعد دوروبر من کسی تقریبا نخونده بود منم به قول معروف لای کتابو باز نکرده بودم امت شرو شد و منم یه سوال بلد بودم واس همین روی یه کاغذ نوشتم : "فلانی غیر از سوال دو هر کدومو بلدی بنویس" :D
اونم یه سوالو نوشت و من وارد برگه امتحانی کردمو دوباره رو کاغذ نوشتم: "دستت درد نکنه یکی دیگه هم بنویس" :))
بعد این دوستم کاغذو رو میز گذاشت ، واییییی معلم اومد تو کلاس رژه بره رسید کنار میز دوستم کاغذه رو برداشت (یعنی قیافه اش قابل وصف نیس وختی اونو خوند)
بعد هرچی گفت مال کیه کسی چیزی نگفت بعد رفت از رو دست خط پیدا کنه برگه منو جدا کرد گفت کار توی؟ منم گفتم اقا اول برگه رو یه نگاهی بندازید ببنید اصلا من تقلب میکردم وضعم این میشد؟ بعد دبیره بیخیال شد دیگه ولی به دوستم صفر داد :(( ولی دمش گرم دوستم هیچ چی نگفت معلم هم بعد اون صفر رو تاثیر نداد

ویرایش: اشتباهی واسه پاسخ از نقل قول استفاده کردم :D خودش سوتیه والله
 

sana.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
432
امتیاز
2,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
شريف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : سوتی‌ها

واي امروز يه سوتي دادم كه تا نيم ساعت همه بچه هاي كلاس بهم ميخنديدن
تو آزمايشگاه شيمي بوديم، داشتيم گروهي صابون درست ميكرديم، تو دستور العمل نوشته بود كه بايد 300 ميلي ليتر NaCl اشباع را با محلولتون قاطي كنين.
معلممون هم ظرف NaCl رو به من داد. من يه نگاهي بهش كردم و گفتم اين كه NaCl معموليه مگه نبايد NaCl اشباع باشه. :-/
ديگه همه بچه ها غش كرده بودن =))
بعد نيم ساعت پس از توضيحات معلم، بنده فهميدم بايد آب رو از سديم كلريد سير كنيم تا محلول اشباع به دست بياد.
بعد اين طوري شدم :-[ :-"
 

Poorya.L

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,140
امتیاز
4,785
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
مدال المپیاد
-
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

اها راستی امروز تو کلاس زبان بودم بعد معلم کامپیوتر رو روشن کرد دید موسش کار نمیکنه
بعد چون سیستم مانیتور نداشت و مستقیم به دیتا پرژکتور وصل بود رفت پشت کیس و موس رو روی پاش تکون میداد و هی میگفت درست شد؟ درست شد؟ بعد من دقت کردم دیدم بنده خدا هی فیش رو میکشید موس رو تکون میداد میگف درست شد؟ باز فیشو میزد موس رو تکون میدادمیگفت درست شد؟
 

ناهید

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
328
امتیاز
2,907
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 نیشابور
شهر
نیشابور
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز داشتیم ناهار میخوردیم
بعد من به مامانم میگم
مامان میشه یه ملاقه دیگه برنج بریزی؟
بعد خواهرم میگه:منظورش همون کفگیره! :D
 
بالا