خاطرات سوتی‌ها

shadi2011

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
85
امتیاز
427
نام مرکز سمپاد
؟
شهر
؟
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم خودشو به خوابیدن زده
داداشش:ناهید خوابی؟
دوستم:آره!
داداشش:پاشو درستو بخون بینم! :|
××××
سر کلاس استاد ریاضی مون ب شدت بم گیر داد اصن اصاب نذاشته بود برام
بعد ی مسئله میخواس حل کنه.
استاد:خانم ر چ فکری درباره ی این مسئله میکنند؟ ;;)
من با این حالت تو گوش بغل دستیم:داره فک میکنه مستر ا امروز گند زد ب حالش! ^-^ :|{یکم بی ادبانه تر!}
دوستم پق میزنه زیر خنده.
آقای ا:خوب همونطور ک میبینیم خانم میم هم خانوم ر رو تایید میکنند! :-w
من و دوستم: =)) =)) =)) =))
×××××
سرکلاس دینی:
رقصیدن زن برای مرد خوب است اما نه بطوری ک مرد ب گناه بیافتد!{زن وشوهر منظور}
دوستم:خو الان گیریم مردش ب گناه بیافته عیبی داره؟ ^-^
دبیر: :|
خو راس میگف البت ها!ولی دبیرمون خودشم نفهمید چی ج داده! :))
××××
من سر سفره:{در حالی ک بابا نمیدونه پسورد سیستمو دارم}
دیشب رفتم فیس بوک عکس فلانی رو دیدم ایــــــــش!چقدر مسخره شده قیافش!تازه فلانی هم ازدواج کرده موندم.باورت میشه؟آها!بابا راستی عکس فیس بوکمو ی کتاب گذاشتم و اینا ;;)
بابام:تو مگه پسوردو داری؟ :-w X-(
من:ها؟چی؟خلبان؟ملوان؟!کی بود اصن؟! {-8 :D
 

robomash

Lily Delicated
ارسال‌ها
1,960
امتیاز
8,423
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

اونايي كه اومده بودن همايش رضا صادقي دقت كردن امروز مجري گفت المپيك رياضي به جاي المپياد رياضي?اشتباه لپي بوده!
 

Crixalis

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
787
امتیاز
1,986
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۲
شهر
تهران
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی جدید معلم ریاضی ما :
چون این دو تا عبارت با هم مساوین پس با هم برابرن
 

do0riis

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
155
امتیاز
293
پاسخ : سوتی‌ها

الان سر كلاس انشا يكي داشت كتاب فرانكشتاين نوشته مري شلي را معرفي ميكرد ٣ساعت توضيح داد بعد يكي با اعتماد به نفس كامل كفت تخيله؟!!!!!!!!؟!؟!؟!!!!!!
ما همه =)). =))
خودش :|
 

zahra:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
545
امتیاز
5,226
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف‌آباد
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
الزهرا/رویان
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی/ژنتیک مولکولی
پاسخ : سوتی‌ها

.
 

Parinaz.

پری‌ناز
ارسال‌ها
1,932
امتیاز
9,953
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قزوین
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
آزاد تهران جنوب
رشته دانشگاه
طراحی لباس
پاسخ : سوتی‌ها

"بچه ها توی کلاس بوی پشره کش میاد" :D
 

meli_sampad

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
715
امتیاز
8,175
پاسخ : سوتی‌ها

رفتیم اصفهان بعد فهیمه به زهرا میگه این کیف مال توئه یا ملیکا بعد زهرا میگه مال تو

+
بعد رفته بودیم همایششون بعد دختره از زهرا میپرسه شما میزبانی یا میهمان
زهرا: میزبان
دختره: ناهار چه ساعتی میدن؟!
زهرا: X_X ببخشید اشتباه شد من میهمانم.. :D

+
به نقل از nimafo :
ولی یه حدیث قدسی هس که میگه "رواج دادن تاپیک" تو اولویت اوله!
:-"
 

baroon

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
750
امتیاز
578
نام مرکز سمپاد
یه زمانی فرزانگان تهران بودم!
شهر
تهران
دانشگاه
ولیعصر
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاسيم
سهيلا معلم شاگردا هم بچه هاي 6 تا 9 ساله:
سهيلا:بچه ها يه حرفايي رو فقط بايد در گوشي به خدا گفت...
بچه 6 ساله:خاله اجازه؟،در گوشي کار خيلي بديه...
من =)) =)) =)) =)) =)) =))ژ
.............................................
سميرا داره واسه بچه ها قصه شنگولو منگولو ميگه
بچه:خاله شنگولو منگول چه جوري تو شکم گرگه زنده موندن؟
سميرا:واسه خودمم عجيبه خالههههه........بعد چند ديقه.........اهااان حتما گرگه غذاشو خوب نجويده خاله
حالا نتيجه اخلاقي اين قصه چي بود؟
بچه:خاله غذامونو خوب بجوييم مثلا يه وقت مرغه تو دلمون جوجه مي کنه....
ما: :)) :)) :)) =)) =)) =)) =))
...
به سهيلا ميگم گوشيت سامسونگه؟ ميگه نه ايرانسله :D
...
فک کن يه ساعته سرکلاسيم وسطاي کلاس از استاد خواهش کردم يه ديقه بياد بيرون با هم از در کلاس اومديم بيرون تو چشماش نگاه مي کنم مي گم سلام استاد بعدم درحال خنده ميگم نههههه اينجا نبايد سلام ميکردم استاده چشاش چارتا بود :D
 

James Hetfield

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
375
امتیاز
528
پاسخ : سوتی‌ها

یه دفعه میخواستم برم بیرون ، بعد لباسام رو تنم کردم، یادم رفت کجا قرار بود برم، بعد هر چقدر هم فکر کردم یادم نیومد.

یه بار هم وسط بحث جدی به برگ چغندر گفتم چرگ بغندر !

یه بار هم تابستون داشتم از جلوی مدرسه رد میشدم، گفتم حالا ما که داریم رد میشیم بذار بریم تو ثبت نام بکنیم، بعد ثبت نام رو کردم، معاونمون گفت فردا ساعت 8 بیا مدرسه یه کم چیز میز تایپ کن. بعد گفت تایپ بلدی دیگه؟ گفتم آره بابا، فقط باید حتما 8 بیام؟! گفت آره. مگه مشکلی هست؟ گفتم آره، من بلد نیستم تایپ کنم !
 

pucy cat

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
985
امتیاز
2,347
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 4
شهر
تهــران
پاسخ : سوتی‌ها

ماموبايلو گذاشته بوديم توجامدادي بعدداشتيم کليپ ميديديم
يهو انتن کلاس اومد فکرکن 5نفرذل زدن توجامدادي
منم واسه اينکه شک نکنه غلط گيرمو دراوردم رو به دوستام:
غلط گيرم خوشگله؟؟؟ تازه خريدم
 

raman

Hatter
ارسال‌ها
253
امتیاز
2,846
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

چندتایی رفته بودیم واسه یکی از بچـه ها کادو تولد بخـریم،بعد بین ِ چندتا گزینه مونده بودیم.
اعصابـم خرد شد گفتم اصـن خود دانـ (یادم اومد اول و آخرش خودمون باید تصمیم بگیریم) ـیم! L-:
دوستان اینجوری بودن که الآن جنبه ی رفع ِ مسئولیت داشت "خود دانیم"؟ :-?
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,523
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

امروز مدرسه!
یکی از بچه ها(منوس!)سعی میکرد پاشو برسونه به سرش...بعد تونست!
بعد من با خودم گفتم این بیماری نرمی استخوان داره...ولی بذار کلاس بذارم اسم خارجکیشو بگم بچه ها بفهمن ما تجربی ها هم چیزی حالیمونه!!:-"
بعد گفتم منوس تو اگزیستانسیالیسم داری...
منوس:هان؟...یعنی اگزیستانسیالم؟؟!
پوریا:نه...آنارشیسم داری...
منوس:بامزه شدی؟

یه ربع بعد با کمک دوستان فهمیدیم مقصود"راشیتیسم"بوده!!...خیر سرم فیلسوف مملکتم والا...
 

الناز س

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
1,311
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

یه معلم پرورشی داریم که گیراشو فقط سر صف میده و اینا
بعد به ما گفت که سرود جمهوری اسلامی ایران رو بخونیم
بعد دوستم حواسش نیود با صدای بلند گفت:بسم الله الرحمن الـــر....... :P
آخه بنده خدا فک کرده بو آیت الکرسیه :D
+++++
اون روزی خواستم برم دندن پزشکی داشتم از درد به خودم می پیچیدم بعد می گم بابا آماده ام بریم خواهر کوچیکم با ذوق میگه:کجا؟با عصبانیت برگشتم میگم خونه آقا شجاع
تا نیم ساعت گریه کرده که چرا من خونه آقا شجاع نبردمش :D
 

ارنواز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
897
امتیاز
2,920
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 / فرهنگ
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
باستان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز قرار بود کلاس المپیاد داشته باشیم بعد کلاسمون در آستانه ی لغو بود برای همین من گوشیمو گذاشته بودم تو جیبم که به دوستم (که خونه بود) خبر بدم ، بعد این بند گوشیم از جیبم آویزون بود !
معاونمون داشت رد میشد از کنارم ، یهو یه اس ام اس اومد بعد اینم برگشت گفت : انسیه (همه منو با اسم صدا میزنن :D) گوشی آوردی ؟ :-w
منم سریع بندشو انداختم تو جیبم گفتم : کی ؟ من ؟ خانوم من گوشی بیارم ؟ اصلا امکان داره ؟ :-"
- : بیار تحویل بده وگرنه ... L-:
- : ولش کنین ، زنگ آخره دیگه ! :D
بعدم خیلی طبیعی رفتم تو کلاس ، حالا فردا معلوم میشه چه بلایی قراره سرم بیاد ! :rolleyes:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امروز کلاس باز و بسته کردن اسلحه x: داشتیم ، بعد این خانومه اومد اسم قطعات مختلف کلاشینکف رو گفت ، بعد گقت من رو کدوم دست گذاشتم شما بگین .
بعد دستشو گذاشت روی «محفظه ی تحتانی» بعد ما همه داشتیم درست میگفتیم خودش گفت «محفظه ی فوقانی» !
بعد یکم فکر کرد دید اشتباه گفته اومد درستش کنه گفت : من میدونستم میخواستم شما رو امتحان کنم ببینم یاد گرفتین یا نه ! :>
 

ali.mashi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,246
امتیاز
8,844
نام مرکز سمپاد
هاشمــــ II
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز یکی از بچه ها:
آقا این مویرگای گرومرور چیه کارشون؟
دبیر: میرگ چی؟؟؟؟؟؟
همون یارو: گرومرول ... نه گلوملول...نه آقا ببخشید گروملور...
دبیر: L-: :-w ما: =)) =)) =))
و این داستان همچنان ادامه دارد...
و اون دانش آموز هم اصلا یوسف نبود :D
 

Мох

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
179
امتیاز
2,926
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : سوتی‌ها

هفته پیش که رفته بودیم آزمایشگاه گوشی دبیرمون زنگ خورد رنگ گوشیش
صدای گوسفند بود :O چقدر خندیدیم
 

Amir Hossein

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
581
امتیاز
859
نام مرکز سمپاد
شهیدهاشمی نژاد2
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سرکلاس زبان فارسی
این بیاموزیم های آخرش ماله فرآیندهای واجیه
زنگ بعدشم شیمی داشتیم میخواست دفترارو نگاه کنه نمره بده
دیگه بچه ها گفتن بریم نریم چیکارکنیم
که ی هو معلم گفت فرآیندکاهش مثل:...؟
منم گفتم مُ بُرُم :D
بعد این بقلی شاسکوله من فکرکرد دارم ازش میپرسم زنگ شیمی برم؟
حالا2ساعت قصه میگه که آره اگه بری فلانی(معاون پایه)غیبت میزنه
و نمره کم میکنه و زنگ میزنه خونه و...
دیدم خفه نمیشه دیگه گفتم ابله،مثال برای فرآیند واجی زدم
بعد فهمیده میگه آره من داشتم با وحید(بغلیش)حرف میزدم :-"
 

AUGUST II_PRINCE OF SAMPA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,126
امتیاز
1,906
نام مرکز سمپاد
ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻧﮋﺍﺩ II
شهر
ﻣﺸﻬﺪ
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس زیست معلم زیستمون شریعتی داشت ساختار کپسول بومنو توضیح میداد
یبار توضیح داد بعد چون رو هوا گفتمو اینا کسی دقیقا درک نکرد
سوال پرسیدنو باز گفت
بعد دوباره سوال منم حوصلم سر رفت هی تکرار میکرد حواسم نبود پا شدم گفتم ای بابا،خب عین آدم توضیح ||||||
در این لحظه خودمان فهمیدیم چی گفتیم و ضمن خندیدن غیرقابل کنترل با حالت :-" فوری نشستم تا طبیعی بشه

زنگ زیست با گلومرول به مشکل خوردم منم
تلفظ لهجش بریتیش بود اصلا قشنگ
هیم میگفتم گروملول
 
بالا