خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز با سهیل و چندتای دیگه پشت ساختمون مدرسه جمع شده بودیم :>.... من به هواکش نگاه کردم و به کرم کلاس :)) گفتم فلانی این واسه خودت ساخته شده....جون میده واسه ری...ن بهش >)......

دیدم همه ناگهانی ساکت شدن چرخیدم دیدم معاون چهارمه داره منو نیگاه میکنه :| :| بعد خیلی ریلکس رفت...... 8-} :-[ ^#^

آخه ی مدرسیه چهارتا معاون میخواد چیکار؟؟؟...... ;D ;D ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر تلفن با دوستم دعوام شد من قطیدم بهد فقط منتظر بودم که زنگ بزنه و ۳ ۴ تا فوحش آب دار بهش بدم بعد یهو زنگ زد منم که دیدم شماره اولش شیشه فهمیدم خودشه و گوشی رو برداشتم و نه گذاشتم و نه برداشتم صاف گفتم :
چه مرگته مرتیکه بی پدر بیب بیب............. الی آخر.... ^#^
بعد یهو یه صدایی تو مایه های صدای ناظممون اومد گفت: آقا عرفان شمایین؟ :-/ ( با والدین کارداشتن ایشون) . منم قطع کردم دوباره که زنگ زد دادم به مامانم و فرار کردم. X_X
دمش گرم هیچی بهش نگفت... دیگم اصلا به رو خودش نیووورد و رفتارش بام هی چ فرقی نک رد 8-} :o ;D
دوسش دالم :x
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سوتی توسط مسئول فروشگاه مدرسه :

یکی از بچه ها : این سس هم حساب کنین ;;)

آقای حافظی : سفید یا سیاه ؟

- قرمز ;;) :))

- نمیدونم چرا امروز حواسم سر جاش نیست اصلا :-"

:)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من اصولا سوتی زیاد میدم!و از این نظر دوستام دوسم دارن!یه با توی قطار در واگنو باز کردم که دوستمو بترسونم معاون مدرسمون بود!درست حسابی ترسوندمش!یه نیم ساعت داشت همین جوری نگاهم میکرد!اب شدم! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز تولد یکی از دوستام تو سایت بود <:-P ;D تو پیجش یه تیکه کیک کنار سنش اومده بود
من کلی فک کردم اینو چه جوری گذاشته اونجا :-? :-?? بعد گفتم میام امروز ازش میپرسم :>
الان که داشتم تو تقویم لیست تولدای امروزو نگاه میکردم، فهمیدم این کیکه رو خودش نزاشته بوده اونجا ;D هرکی تولدش باشه از اون کیکا میاد تو پیجش :>
 
پاسخ : سوتی‌ها

زنگ ورزشمون بود بعد به دوستم میگم:
تو دفاع چپ وامیستی یا من دفاع راست واستم؟
قیافه دوستم: :o :o :o
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز یکی از بچه ها ، رفته بود تو دست شویی ِ مردونه ، فکر میکرد اونجا نماز خونس ، یکی از دبیرای مردمون از تو دست شویی میاد بیرون ، طرف برمیگرده میگه : "قبول باشه" ! :-" ;))
 
پاسخ : سوتی‌ها


× رفتم تو دکه مجله بخرم یه زنه اومده میگه آقا ببخشید آدامس ِ موزی دارید؟ مرده یه آدامس موزی بهش داده، زنه میگه نه یه طعم دیگشو میخوام !!!!!! :)) :-"


×× با دوستم رفتیم مغازه عروسک فروشی که واسه اون یکی دوستم عروسک بخرم :-"
من : آقا پلنگ صورتی رو هم دارین ؟؟
اون : پلنگ صورتی رو داده دستم ...
من : رنگ دیگشو ندارین ؟ ;;)

دوستم : منفجر شد :)) :-"


××× چند شب پیش داشتم درس میخوندم..حسابی هم هنگ بودم ،زنگ خونه رو زدن هیچ کس خونه نبود آیفون رو برداشتم یکی از فامیلای دورمون بود گفت براتون کارت آوردم،رفتم دم در بعد از احوال پرسی کارت رو داد دستم هیچی هم نگفت..منم تو تاریکی شب کارتو ازش گرفتم :
گفتم:مبارک باشه...
گفت:مال بابامه...
گفتم :به سلامتی...
یه کم نگاه کرد گفت: 5شنبه ختمشه!!
چند ثانیه هنگ موندم،مونده بودم چه جوری خندمو جمع کنم،دیدم همینجوری داره نیگا میکنه مثلا اومدم یه جوری جمعش کنم،گفتم:وای ببخشید...خدا رحمتشون کنه..حتما "" تشریف"" میاریم ... :-"

^#^
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر یه بحثی یکی از بچه ها یه حرف بی منطق مسخره زد
بعد من عصبانی شدم گفتم : کدوم خری اینو گفته!؟؟!؟
گف : بابام !! =))
من :عــه ! بابات گفته!؟ خب حواسش نبوده دیگه!
دوستم : :-L
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو مثلثات...
ی طرف رو بر حسب آلفا مینویسم و ی طرف رو بر حسب تتا =)) =))...بعد هی برام سوال پیش میاد این چ معنی ای داره؟ :-?
ک یاد میاد ی زاویه رو با دو تا متغیر نوشتم :|
;D :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

کلاس فیزیک:
من: خانوم ببخشید میشه این سوالو دوباره توضیح بدین من گوش ندادم ;D
دبیر دویاره توضیح میده..
من: خانوم بازم میشه بیشتر توضیح بدین :-"
دبیر: باشه
دفعه سوم روم نشد بگم که بازم نفهمیدم... اخه از همون اول منظوره سوالو نمیگرفتم... البته تعجبم کردم که بچه ها چرا اعتراض نکردن که چند بار توضیح میدین خانوم... :-?
به مریم گفتم : تو فهمیدی؟؟؟( صدام بلند بود و خودم نفهمیدم)
مریم: نه... منم نفهمیدم :)) ;D
یهو کلاس ترکید!!! :))
اخه هیچ کس نفهمیده بود =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم تو مدرسه دوان دوان اومد پیشم:
-دوستم: ممد ممد...!
-من:ها چیه؟
-موبایل داری؟
-چی من؟نه :-"
-تلفن کارتی چی؟
-ها؟
-لوس بازی در نیار...اگه تلفن کارتی داری بده لازم دارم!
-منظورت کارت تلفنه دیگه؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

باز زنگ دینی میخوایم با سوالامون زنگو بگذرونیم، یکی از بچه ها پرسید گوشت خرچنگ حرومه ؟ گفت گوشت خزندگان کلا حرامه :))
+
یکی از کلاسا زنگ آخر یک روز و فرداش شیمی داشتن نوشته های معلم از دیروزش پای تخته مونده بود بعد این اومده بود کلاس بهش گفتن آقا شما همین زنگ قبل سر کلاس ما بودین! این گفته اییی امان از حواس پرتی و اینا نیم ساعت از این کلاس به اون کلاس چرخوندنش =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

+ بازی پرسپولیس و مس کرمان بود ...
مامانم : حمید ، چی شده با یه من عسل هم نمیشه خوردت ؟؟؟
من : هیچی پرسپولیس 2_1 باخت :(
مامانم : تا همین چند دقیقه پیش که یک یک جلو بود ;D

+ زنگ ریاضی معلم در حال درس دادن تابع :
معلم : یک پدر میتونه چندتا فرزند داشته باشه اما یک فرزند نمیتونه چندتا پدر داشته باشه ...
بچه ها : =)) =)) =))
معلم : :-?? :-?
دوباره بچه ها : =)) =)) =))
معلم بعد از چند دقیقه دوهزاریش جا میفته : :-? خوب البته در همه قوانین علمی استثنائاتی وجود داره :-" :-[ :))

× دو پست متوالی ـتون ترکیب شد . لطفن پست متوالی ندید . ممنان
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم یه برنامه می دیدیم راجع به صخره نوردی و اینا بود,بعد:
برادرم:"دیوونه ن, با جونشون زندگی میکنن" !!! [-(
من:"منظورت این بود که با جونشون بازی میکنن دیگه,نه?! " :))
برادرم: :-"
=========================================================
مامانم اومد بگه:"نمیدونم چرا بیشتر مردا از مرغ خوششون نمیاد"
گفت:"نمیدونم چرا بیشتر مَرغا از مُرد خوششون نمیاد"
:دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

فکر کن دبیر مرد از کنارت رد شه بعد تو داری با دوستت راجع به یه چی دیگه حرف میزنی تا از کنارت رد شد بلند بگی جیگرشووو...اونم متوجه شه برگرده نگاه کنه
یا دبیرت از تو دست شویی دبیرا بیاد بیرون بعد هول شی بگی خانم خسته نباشید...
چیزی نیس که!پیشآمده...پیش میاد:-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر : کشور ِ دوبی ... :دی
اون یکی دبیر : رفتیم کیش ، وقتی برگشتیم ایران ...

یَنی حالت ِ من بعد شنیدن ِ چرت و پرتاشون palm face ِ ... #:-S :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس معارف
همه هندزفری در گوش یا خواب
یکی از بچه ها:استاد اقای فلانی انلاینه !!!
استاد:نه اقاجان ایشون نیشابوریه :| =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

اووووووووووووووف
زندگی وسوتی هاش!!!!!!!


تودوران راهنمایی سال سوم که بودیم 1ماهه پایانی سال رو واسمون دبیرمرد آورده بودن.اصلا یارو یه تیپی بود ئاسه خودش..............یععععععععنی معتاد ها معتاد!!!
اومدیم یه بار کاریکاتورشو پای تخته کشیدیم.همون موقع اومد توکلاس ........ازقضا هم کاریکاتور شبیش بود هم اسمشونوشته بودیم....آقا تابرگشت سمت تخته مامردیم از خنده!!!!!!!حالانخند کی بخند!!!!!!!
ولی چون ماها دختر بودیم روش نشد چیزی بگه.یه تاملی کرد بعدم پاکش کرد!!!! 8-} 8-} :)) ;D
 
Back
بالا