خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

این ماله پارساله ;D

معلم داشت چندتا اسید نام میبرد! بعد رسید به فرمیک اسید گفت اسم دیگش اسید مورچه ست
من: همین مورچه خودمون؟
معلم: آره
من: همین که شیش تا پا داره بعد راه میره دانه کش هم هست؟
معلم: آره دیگه موچه دیگم میشناسی مگه؟
من: إ؟ پس برا همین اسیدست که مورچه ترشه؟ ;D
بچه ها: :o ها؟!!!
معلم: بله برا همینه ;;)
بچه ها: :o
من: چیه مگه تا حالا مورچه نچشیدین؟ ;D :))
اینم بچه ها: :-&

متوجه شدم معلممونم تو کودکی مث من کنجکاو و بیرحم بوده :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو اژانس نشسته بودم اقاهه هی میگفت کجا ؟منم هی فک میکردم با منه ادرسه میگفتم بعد دفعه پنجم یارو عصبی شد گفت چقد زر میزنی باتو نیستم
من: 8-}
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر فیزیکمون:

باتری پس از مدتی فرسوش میده :-" (فرسوده میشه)
+
من خطاب به معاونمون(خیلی ابهت داره و کارشو بلده): عه...ب ل خره اومدین؟ چه خوب شد دوباره مدرسه نظم میگیره به خودش
اون یکی معاونمون یهو اومد زد رو شونم: که مدرسه تا الان نظم نداشته آره؟؟؟ ^#^
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس زیست یکی از بچه ها داشت ضررهای یبوست رو میخوند از رو کتاب بعد گفت حالت تهوع و سردرد و سر گیجه
بعد معلممون گفت این ک بیشتر نشانه های حاملگیه ;D
بعد بچه ها خندیدن همون موقع گفت البته ممکنه خیلی از شماها این نشانه ها رو داشته باشین
ما همه :o ;D 8-}
معلممون :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم عربیمون:همه تون پشت و رویید؟
ما: :-??
معلمه:منظورم اینه که همتون برگه پشت و دارین؟
ما: =)) =)) =)) :)) =D>
 
پاسخ : سوتی‌ها

یک بار 4 دبستان مامانم گفت مرغ رو آب پز کن بعد سرخ کن

من چی کار کردم؟
ترکیبی کار کردم :))

تو قابلمه آب ریختم بعد روغن بعد مرغ و پودر سوخاری :))

مامانم برگشت خونه
در این حالت: :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

صبح تو مدرسه وایساده بودم همینجوری بایکی از بچه ها میحرفیدم هی عقب جلو میشدم غافل از اینکه دبیر ادبیاتمون پشت سرمه هی من عقب جلو میرم اون نمیتونه رد شه بامن عقب جلو میامد!!!!
آخه بنده خدا زورش میاد حرف بزنه !
دوستم:مهرناز جان....!!! منم هی متوجه نمیشدم تا اینکه دیدم دبیر محترم هی میخوان رد شن هی نمیشه!
بعد رفتم کنار...
من: :-[ :-[ :-[
دبیرمون: :-"


+به ریحان تو مدرسه داشتم میگفتم: اون اسمایلیه هست...
ریحان:اسماعیل کیه؟خاک توسرت مهرناز تو هم....!!! :))


زنگ ریاضی کتابمو کار داشتم به ریحان میگم:کتابمو بده!چیکارش کردی؟خوردیش؟!
مجال ندادم حرف بزنه!بعد نگاه کردم......دیدم اِ :-[ کتابم که تو دست چپمه!!!!


;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

-آب انبار چیه؟؟؟
-اِم آب انبار.... #-o
-اها خودم فهمیدم...همون آبی ک باش انباری رو میشون
=))
--------------------------------

-وضو رو با چه "ز"ای مینوسن؟؟؟؟
-این چه سوالیه با ضاد صابون دیگه 8-}
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو مدرسه یه معلم زبان مرد داریم که سال اول معلم ما بود و اتفاقا زنش هم معلم زبانه و سال دوم معلممون بود.بچه ها داشتن صحبت میکردن که:... سال دوم هم قرار بود اون معلممون باشه اما چون کمبریج رو حذف کردن زنش به جاش اومد
من:چی؟!چون کمرش درد میکرد زنش به جاش اومد؟!؟
;D :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر فیزیک معلممون میخواست ببینه بچه ها چقدر درسو یاد گرفتن ، به دوتاشون گف بیاین مسئله های کتاب کارو حل کنن .بعد کتاب خودشو که هیچی جواب نداشت به یکیشون داد . داش فک میکرد که به اون یکی چی بده حل کنه ، من با کمال اعتماد به نفس گفتم : خانم من کتابم جواب نداره ، هنوز نو مونده زهرا میتونه از رو این مسئله حل کنه. . . .
معلممون : :o
من : آها ! نه منظورم این بود . . .
معلممون : :-w
من : ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز داشتيم با دوتا از دوستان مجله دانستنيها ورق ميزديم! يه صفحش در مورد اندرويد و گوشي ها و تبلت هايي كه با اين سيستم كار ميكنن نوشته بود!
دوستم: اااا! يني اين گوشيا همشون با آنده روئيد كار ميكنن؟!
من: يه بار ديگه بگو! با چي كار ميكنن؟! =)) =))
دوستم: اي بابا خوب من هيچوقت نميتونم اسم اينو تلفظ كنم! :-[
من: اندرويد دخترم! اندرويد!
دوستم: آندروئيد! :-/ نميدونم! همون كه تو ميگي! اصن همون سبزه! X-(
من: =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

بابام:فامیل دختر آقای شکاری چیه؟!

+بابام زنگ زده خونه مامان بزرگم,پرستارش برداشت,بابام میگه:خوابین شما؟!
پرستار مامان بزرگم:آره خوابیم!!!(کاملا جدی گفت ها!)
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز معلم عربیمون مثلا داشت قواعد رو واسمون دیکته میکرد تا توی دفترمون بنویسیم :
... اسم هایی که بدون "ال"دار هستند
ماها : :o بدون ال دار ؟؟!!! :o :o =)) =)) خانوم میشه دوباره بگید؟ ;))
معلم عربی : اسم هایی که بدون ال دار هستند

•آخر نفهمیدیم اسم هایی که ال دارن یا ندارن ؟؟!!! =)) =)) =))
سه بار ازش پرسیدیم و هر دفعه با اعتماد به نفس بیشتری میگفت : بدون ال دار
بعله ، معلمای ما همچین آدمایی هستن ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

زمانی که دینامیک و سینماتیک قاطی میشود ، دینماتیک و سینامیک پدید می آید!
سر کلاس فیزیک گفتم سینامیک و دینماتیک! :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز خواهرم رفته تو زیر زمین که یه سطل بیاره
یه وقت دیدیم داره جیغ میزنه و از پله ها میاد بالا
رسیده بالا بهش میگم چته بچه؟؟؟ 8-|
میگه یه بچه گربه تو زیر زمینه
رفتم پایین ببینم این چی میگه آخه اصن گربه نمیتونه بیاد :-w
رفتم دیدم انگار یه صدایی میاد
دیدم صدا گربست :-s دویدم بالا که یهو وسط راه گفت:
"I LOVE YOU"

منو بگو همونجا مردم از خنده که با صدای یه عروسک اینطور ترسیدم :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز داشتیم با بچه ها میزدیم میرقصیدیم منم (مثلا مبصر)!!! ;D! بعد بچه ها منو کشیدن وسط منم با دوستام وسط کلاس اصلا کم کاری نکردیم سنگ تموم! نگو ناظم قایم شده داره نگا میکنه مقنعه هارم بستیم گردنمون!بعد دیدیم یه نفر هرچی زور داره دست میزنه میگه ماشالاه دخترای من!دیدیم ناظمه!!! :o!خوبه گفت اشکالی نداره خوش گذشت کاری نکرد!!!!!!!!! [-o<! =))!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

از حمام اومدم بیرون به مامان بابام میگم :

نمیدونم چرا جدیدا میرم حمام با اینکه سه دست موهامو میشورم ولی وقتی میام بیرون باز هم یه حالتی مثل موی چرب داره !!! :-??

چرا اینجوری میشه ؟؟؟ یعنی اینقدر موهام کثیف میشه ؟؟؟ :-"

بابام میگه از کدوم شامپو میزنی؟؟؟

میگم دست آخر رو با اون شامپو زرده میشورم !!!

بابام هم میگه : خب چون اون نرم کننده س ... :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار با یکی از دوستام که البته شاگردمه و پسره بحث اهنگ شد..نمیدونم چی شد گفتم :من که ازین اهنگای دومبول دومبول دوس ندارم....امیر:دومبول یا دامبول؟!؟! من:هرچی :| :-" امیر: :)) =)) :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من ب فروشنده: مایع دست شویی با طعم موز لطفا! :-"
اون: طعمای دیگه هم هس بازم خاستی بیا... :-w
 
Back
بالا