گويش سمناني (در حال انقراض)

  • شروع کننده موضوع Pewit
  • تاریخ شروع
  • شروع کننده موضوع
  • #1

Pewit

کاربر فعال
ارسال‌ها
43
امتیاز
31
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
سمنان
مدال المپیاد
رياضي-ادبيات
دانشگاه
صنعتي شريف
رشته دانشگاه
فناوري اطلاعات(IT)
ميدونيد كه سمنان لقب جزيره گويشها را به دوش مي كشد و حتما ميدونيد كه در اين منطقه 7 منطقه است كه با وجود فاصله های بسیار اندک،گویش های نسبتا مستقل وخود کفایی هستندکه ساكنان شهر همسایه یا آن ها را درنمی یابند یا به سختی در می یابند.گویش های سمنانی،سنگسری،پروری،سرخه ای،لاسجردی،شهمیرزادی،افتری واز یک سو شاهرودی و برخی جنبه های گویش دامغانی و برخی از مناطق گرمسار،مثل گویش عشایر الیکایی ازاين جمله اند.
در ضمن سال82در همشهري مطلبي خوندم كه در ميان گويش هاي محلي از نظر قواعد و زيبايي شناختي زبان سمناني مقام اول P:> <D=وپس از آن آذري دوم است.
متاسفانه با توجه به در حال انقراض بودن گويش كهن سمناني كه علت اصلي آن سیطره ی روز افزون زبان ملی و معیار و تاثیر بلاانکار آن از طریق رسانه ها و غلبه ی ناگریز این عنصر زبانی بر مواد درسی در تمامی سطوح آموزشی کشور [-(است، بر آن شدم كه براي حفظ اين زبان كهن تمام تلاشم را بكنم . از اين به بعد منتظر مطالبي در مورد دستور زبان، اشعار ، داستانها،ضرب المثلها وچيستانهاي سمناني (البته به همراه ترجمه) باشيد. همچنين از همه كساني كه با اين زبان آشنايي دارند، تقاضاي كمك مي كنم.
h-: h-: h-:
 

tiberium

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,057
امتیاز
1,052
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی سمنان
شهر
سمنان
سال فارغ التحصیلی
1389
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی فن آوری اطلاعات
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

ببین میدونی که من هیچ چیزی از این زبان بلد نیستم!
فقط چندتا کلمه بلدم که اونم از بچه ها شنیدم :D


کهن؟! :D


اولین کلمه رو خودم میگم :D
بادمجون به سمنانی میشه و/-ِ/ن/گ/-ُ/ن
:D
حالا همه یه بار تکرار کنید! :D ونگُن :D
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

Pewit

کاربر فعال
ارسال‌ها
43
امتیاز
31
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
سمنان
مدال المپیاد
رياضي-ادبيات
دانشگاه
صنعتي شريف
رشته دانشگاه
فناوري اطلاعات(IT)
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

كم كم همه ياد مي گيرين P:> <D=
براي شروع از يك شعر زيبا شروع مي كنم:

قالب قطعه

فکر بوریتی- فکر فرار

دنیه ان جنجالی چرخوئی عجب گیری کچون

روی این چرخنده شلوغ عجب گیری افتاده ام

تاریکی لووه نشیچون چه جوری ژیری کچون

لبه ی تاریکی نرفته ام چه جوری افتاده ام پایین

وختی ته زلفی منون تازه مویه مه کوچره

وقتی زلف های تورا می بینم تازه به یادم میاد که چرا

انجو شو گیری انون بااینی تخصیری کچون

اینجا شب گیر این ها با تقصیر یکی دیگر شده ام

همر می دردی و عشقی و غریبی ببیچون

همدم درد و عشق و غریبی شده ام

انی مو همپا کچن تا کیه پی دیری کچون

این ها همراه من افتاده اند تا از خانه دور افتاده ام

ان همه شوری ته و بختی و شیری کودارون

این همه شور تو و بخت بینمک که دارم

وختی مو مگیرن انگار دیه شمشیری کچون

وقتی مرا میگیرند انگار روی شمشیر افتاده ام

ته چشی وختی کو چکن واری مو مست مکرن

چشم های تو وقتی وقتی منو مست می کنند

چره با این تشونی صاف دله کویری کچون

چرا با این تشنگی صاف توی کویر افتاده ام

خبری تا کو مبو وارشه چسکی بچکن

خبری تا که می شود قطرات باران می چکند

چه مزون انا چشی دستی دله چه ویری کچون

چه می دانی از دست این چشم ها به گرفتاری دچار شده ام

ته چشی آخری مستی غزلی تا مخن

چشم های تو آخر مستی تا غزل می خواند

پیسکه شانسه کوبو پیچکی تقدیری کچون

شانس بدی که باشد در پیچ و خم تقدیر گیر افتاده ام

دزارون دیم پنجره پلکی مو گل منکوئن

روی دیوارها پنجره ها پیش من پلک نمی زنند

سری سر کوفتی دلی تیورسی هر تیری کچون

سر سرزنش دلم تیررس هر تیری افتاده ام

فکری بوریتی درون منمونون انجو دیگه

فکر فرار هستم دیگه اینجا نمی مانم

انجو مو ماچره انگار قفس شیری کچون

اینجا دارد مرا می چرد انگار داخل قفس شیر افتاده ام

بارسونی دلی پی مگن ته چشون برسون

بارسیان دل می خواهم به چشم های تو برسم

مزون انگار که کو تازه دنبالی سری کچون

می توانی تصور کنی که تازه به دنبال یک پیر افتاده ام
 

secret

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
286
امتیاز
475
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سمنان
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

این یه بخشی از شعر ذبیح الله عندلیبه :
دردی دارون قولنجی درد قولنج دارم
گرون ای یه ورنجی برنج گران است
ته بخدا کمک که ترا بخدا کمک کن
مو دس دوماس و بنجی دستم را بگیر و کمک کن
آقا دکتر ته دورون آقا دکتر دورت بگردم
فشار بشیچی ژوری فشارم بالا رفته
هیچی حواس ندارون اصلا حواس ندارم

اینو از یک کتاب نوشتم که در موردشعرای سمنانی بود ولی لطفش به اینه که از زبون کسی که لهجه غلیظ داره بشنوی اونوقته که نمی تونی جلوی خندتو بگیری.
 

dr.eniac

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,641
امتیاز
7,852
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
دانشگاه
علوم‌پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
دندان‌پزشکی
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

متاسفانه گويش نيشاپوري هم داره منقرض ميشه
 

secret

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
286
امتیاز
475
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سمنان
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

خب اگه تو مدارس به زبان همون منطقه صحبت بشه یا ماهم مثل پدر و مادامون که تو کودکیشون با لهجه ی خودشون صحبت می کردن صحبت می کردیم شاید الان اوضاع اینطوری نبود .یک کسی رو می شناختم که وقتی به همشهریاش می رسید به زبون خودشون صحبت می کرد(ترکی)منم کلی حرص می خوردم که چیزی از حرفاش نمی فهمم فک می کنم هنوزم شهرایی باشن که بچه هاشون به لهجه ی خودشون صحبت کنن خوب ما هم بایدخودمون یاد بگیریم دیگه .
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

Pewit

کاربر فعال
ارسال‌ها
43
امتیاز
31
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
سمنان
مدال المپیاد
رياضي-ادبيات
دانشگاه
صنعتي شريف
رشته دانشگاه
فناوري اطلاعات(IT)
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

در اين متن كوتاه به زيبايي ، ضماير شخصي موجود در اين زبان به كار گرفته شده:

تره باتن ، ژوره باته ، تره بایه ، موره با ؟

زو ندیچن ، ژوبه دی ین ، ژوره مایون ، موره با یه ، تره بایون .

بهت گفتم ، به او گفتی ، به تو بگوید ، به من بگوئی ؟

اورا ندیده ام ، او راببینم ، به اومی گویم ، به من بگوید ، به تو بگویم .
 

Platanus

کاربر فعال
ارسال‌ها
59
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
مدال المپیاد
آخه برای چی؟
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک، فیزیک
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

به نقل از آرمان حقیقی :
کهن؟! :D


اولین کلمه رو خودم میگم :D
بادمجون به سمنانی میشه و/-ِ/ن/گ/-ُ/ن

ببینم این مهم ترین واژه ی سمنانی نیست؟ :D

از یک زبان شناس شنیدم که سمنانی و دامغانی هر دو زبان ان نه گویش که برای من در مورد دامغانی که فقط لهجه اش رو می شناسم خیلی عجیب بود اما می گفت دامغانی هم در اصل زبانی بوده که امروز بیش از این ازش نمونده. اما در مورد سمنانی که زبانی ست (و نه گویش) بسیار کهن و دراصل نزدیک به زیان پهلوی.
 

artemis

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
136
امتیاز
50
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

به نقل از Platanus :
ببینم این مهم ترین واژه ی سمنانی نیست؟ :D

چرا چرا! خودشه!:D
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

Pewit

کاربر فعال
ارسال‌ها
43
امتیاز
31
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
سمنان
مدال المپیاد
رياضي-ادبيات
دانشگاه
صنعتي شريف
رشته دانشگاه
فناوري اطلاعات(IT)
داستاني احتمالا واقعي به گويش سمناني

پادشاه فرانسه وگربه (روایت شاه و روا )
ماین قدیمهایی ، روآ در فرانسه دنه بیچی ، همنی خاطر ، میشی دوکت بیچن وملتی بیچاره کربی چیشون . ای یه رو ، ای سفیر کو سمنی بیچی ، از طرفی دولتی ایرانی مشو فرانسه ، مهمونی پادیشاهی فرانسی بیچی ، سری ناهاری ميزی ، دوهیره هزار سربازی ومستخدمی ، از دمی بری تا سری سفره ، چوبه دست ، حاضر و آماده اشتن . ما پرسه : انی انجو چه مکرن ؟ پادیشاهی فرانسه ژوره مایه : انجو ميشی دو کچن هما بیچاره کرچیشون .
ان همه آدمی واشچیمون کو ، میشون بکوتن ، کو دله سفره نین . سفیر مایه : ا، ای کاری ماکرون همه یی میشون مزونون ، شاهی فرنگی مایه : خدا ته پیر بیومرزی ، سفیری سمنی کو ای که روآستی یه خوشتون هومرا در چی ، میاره ، ژین ول ماکره پلی سفره . همه یی سر بازونن مرخص مکره . میشی کو بیرین مین ، روآ ، ژون دله مکه .دی دقه همون قره به قره مونه . دیگه ، ای میش مخضی نمینه پیدا منبو .میشولومبو هر اییه صی تیمن .
خیلی خیلی شاهی خوش می ، مایه : ان حیوونگه چی چی یی ؟ سفیری سمنی مایه ؟ هما انین نه مائین (( روآ )) ( فرانسوی خوشتون شاهی ره ماین روآ) . پادیشاه مایه : باریکلا ، کاری کو ان حیوونکین ها کرد ، مو، ای قشونی نزنا . از اون تاریخ فرانسوی ، روئینه ماین شاه شاهی ره ماین روآ .
وقتی کو میونی ایران وفرانسی هم مگنه ، سمنی ان شعره موخونن :
هماروآ فرنگیون شایی چوکو ژون شاه همارو آیی
Øبرگرداندن فارسی
می گویند قدیم ها ، گربه در فرانسه وجود نداشته است وبه همین خاطر ، موشها افتاده بودند وملت را بیچاره کرده بودند .روزی یک سفیر که سمنانی بوده ، از طرف دولت ایران به فرانسه می رود و مهمان پادشاه فرانسه بوده است . سر ناهار می بیند ، دو سه هزار سرباز ومستخدم . از جلوی در تا سر سفره ، چوب به دست ، حاضر و آماده ، ایستاده اند .می پرسد : اینها اینجا چه می کنند ؟ پادشاه فرانسه به او می گوید : اینجا موش ها افتاده اند وما را بیچاره کرده اند . این همه آدم گذاشته ایم کهموش ها را بزنند تا داخل سفره نیایند . سفیر میگوید : من کاری می کنم که همه ی موش ها را بر می اندازم . شاه فرنگ میگوید : خدا پدرت را بیامرزد . سفیر سمنان که یک گربه دستی ( اهلی ) ، همراه خود داشته ، می آورد و آن را پهلوی سفره ، رها میکند ، همه سربازها را هم مرخص میکند موش ها که بیرون می آیند گربه میان آن ها می افتد و ظرف یکدقیقه همه را تارو مار ولت و پار می کند .دیگر یک موش ، محضنمونه پیدا نمی شود . سوراخ موش می شود یکی صد تومان پادشاه فرانسه خیلی خیلی خوشش می آید ، میگوید: این حیوانک چیست ؟ سفیر سمنان می گوید : ما به این می گوییم (روآ) (فرانسوی به شاه خودشان میگویند ((روآ)) ) پادشاه می گوید : بارک الله ، کاری که اینحیوانککرد ، یکقشونمن نتوانست بکند . از آن تاریخ ، فرانسوی ها گربه تربیت می کنند و نسل آن ها زیاد می شود واسمش را می گذارند ((شا)) و به شاه می گویند ((روآ)) وقتی میان ایران وفرانسه به هم می خورد ، سمنانی ها این شعر را می خوانند :
پادشاه فرنگ گربه ماست گربه ماست ، پادشاه فرنگ
 

s`dni

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
284
امتیاز
194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سمنان
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

خیلی باحال بود ! :))
می دونستید الو یه کلمه ی سمنانیه ! الو در زبان سمنانی ! وقتی اتیش زیاد می شه می گند اتیش الو گرفته ! حالا فرض کنبد وقتی پشت تلفن به طرف مقابلتون می گید الو یعنی ..... :D
وللللللللللللللللللللللللی: در واقع اینکلمه برگرفته ی Hello هست که به مرور زمان و تغییرات به این شکل در امده ! [-(
 
  • شروع کننده موضوع
  • #12

Pewit

کاربر فعال
ارسال‌ها
43
امتیاز
31
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
سمنان
مدال المپیاد
رياضي-ادبيات
دانشگاه
صنعتي شريف
رشته دانشگاه
فناوري اطلاعات(IT)
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

خيار -------------جورونگ
انار---------------نار
انگور-------------انگير
رزد آلو-----------شيلًك
درخت-------------بُنه
باغچه------------ كَرده
باغ----------------رَض

غير از ونگون براي آشنايي اوليه چندتا كلمه را گذاشتم،اما در مورد كهن بودن سمناني:
اگر در كتب مانوي, پهلوي, اوستايي و ... تعمق كنيم متوجه ميشويم كه لغات آن كتب از نظر آوايي و اجزاي موسيقي با لغات گويش سمناني نزديك هستند. لغت ( اِپاژييه) به معناي ( مهر, عود به زبان پهلوي) با كلمه ( واپاژيون) كه مصدر متلاشي شدن است با تمام مشتقاتش چقدر هم آوا و هم نت است. يا كلماتي چون ( دروندييه, دروند)( بمعني ديو خوئي, ديو خو به زبان پهلوي) با كلمات ( درود, سَرورد, وروند, ورود) به معناي( جوشي كردن, ظلم به كسي كردن, برانداختن, شيئي رت به زحمت كندن به زبان سمناني) هم آوا و هم نت است. يا كلمه ( مَرويژك) به زبان پهلوي كه به معناي مرغ آمده, در گويش سمناني با كلمه ( مرگوژا) به معناي گنجشك هم آوا و هم تلفظ است.يا بطور كلي كلماتي از گويش سمناني با زبان پهلوي مشابه است مثل ( كوتِر) به معناي كبوتر( وَس) به معناي بس (زِفان) كه با تحولي (زِفون) به معناي زبان( ا’شتر) به معناي شتر (تيژ) بمعناي تيز(دِواج) به معنای لحاف یا بعضی کلمات اوستایی با کلمات گویش سمنانی یکی است مانند(واج, واجَه) به معنای کلمه, که در گويش سمنانی با ترکيباتی چون(سَرَه واجَه, واتَ واجَه) بکار می رود. يا کلمه (دَسَه) به معنای ده در اوستا با کلمه (دَس) به معنای ده در گويش سمنانی.واژه ( جِنيكا) كه به زن يا زنيكه اطلاق ميشود در قطعه اي كردي به زبان پهلوي كه در سليمانيه كشف شده, بصورت ( كِنيكا) آمده است. يا كلمه ( واژه) كه ( واج و واجه) هم گفته ميشود ريشه در ( واتَه واجَه) سمناني دادرد كه به معناي گفتگو و سر و كله زدن است و يا واژه ( مَرتومي) كه به معناي مردم است ريشه در كلمه ( مَرتومان) در شعر درخت آسوريك دارد. و يا واژه (وِروِنييَه) كه در كتاب سبك شناسي به شقاوت معنا شده با كلمه (وِروِند) سمناني كه به معناي برانداختن است چقدر تشابه املائي, لفظي و معنايي دارد.
فکر می کنم برآيند لغات فوق برای اثبات ريشه دار بودن گويش سمنانی کافی باشد. با کمی دقت مشخص می شود که گويش سمنانی نفس های آخر خود را می کشد و در حال انقراض است :( :((
و حالا متاسفانه ما گويشي در ايران داريم كه در ادبيات روسيه در مدارس تدريس مي شود و ما خود بي خبريم كه چنين زبا ني است و باز غصه اي فراتر اينكه جوانان سمناني از جمله من ديگر سمناني را نمي توانند با آن قواعد فوق العاده اي كه شباهت تقريبي با زبان فرانسوي دارد تكلم كنند...و اين چرايي است به پدرانمان كه اهميت آن را از كوچيكي به ما گوشزد نكرده اند.
ویژگی دیگری سمناني در این است که به علاوه اینکه مونث و مذکر در ضمیرها دیده می شود در فعل ها محسوس تر است كه درآينده به آن اشاره خواهيم كرد.
ولي اي كاش مهد كودك ها و آموزش و پرورش بيشتر اهميت دهد...حد اقل فكر مي كنم از زبان عربي نيازش بيشتر باشد و مي گوييم سمناني در ايران است ولي عربي چه؟در كجاي ايران در كدام تاريخي مورد استفاده بوده است؟
بیما سمنی حکاتی هاکرین : بیایید سمنانی سخن بگوییم...
سوالات خود را میتوانید از من که سمنانی رو دوست دارم ولی به طور کامل بلد نیستم بپرسید....
ما همه ایرانی هستیم و اگر فرهنگهای از دست رفته مان را بیشتر بها دهیم شاید بتوانیم بلندتر قریاد بزنیم که
ما ایرانی هستیم
 

Platanus

کاربر فعال
ارسال‌ها
59
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
مدال المپیاد
آخه برای چی؟
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک، فیزیک
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

به نقل از Pewit :

و حالا متاسفانه ما گويشي در ايران داريم كه در ادبيات روسيه در مدارس تدريس مي شود و ما خود بي خبريم كه چنين زبا ني است و باز غصه اي فراتر اينكه جوانان سمناني از جمله من ديگر سمناني را نمي توانند با آن قواعد فوق العاده اي كه شباهت تقريبي با زبان فرانسوي دارد تكلم كنند...و اين چرايي است به پدرانمان كه اهميت آن را از كوچيكي به ما گوشزد نكرده اند.


شما می گی سمنانی؟ پدر من حتی به ماها آذری یاد نداد که یکی از متداول ترین زبان های ایرانه! حالا بابای من که تهران بود اما الآن تو خود آذربایجان بعضی خونواده ها از اول به ضرب و زور با لهجه ی غلیظ آذری با بچه هاشون فارسی صحبت می کنن!!! آخه یکی نیست بگه بابا الآن که عهد دقیانوس نیست که، بچه ها تو مهد کودک و مدرسه و از تلویزیون و اینها همه فارسی یاد می گیرن به اندازه ی کافی... برای مثال بابای من کافی بود با ما از اول آذری حرف می زد، برای خودشم بهتر بود، اون وقت می تونست حداقل تو خونه ی خودش همیشه به زبان مادری اش حرف بزنه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #14

Pewit

کاربر فعال
ارسال‌ها
43
امتیاز
31
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
سمنان
مدال المپیاد
رياضي-ادبيات
دانشگاه
صنعتي شريف
رشته دانشگاه
فناوري اطلاعات(IT)
احوال پرسی تلفنی به گويش سمناني

آلو، سلام ، ته حال خوره ؟ الو ، سلام ، حالت خوبست
مناده اي کاغه چره؟ چرا یک نامه نمیدهی ؟
چن روئه ته منتظرون چند روز است منتظر تو هستم
چش به ري و بی خبرون چشم براه و بی خبرم
با ته میا هما کی یه گفتی به خانه ما میاي
ولا هما کی یه ته یه بخدا که خانه ما از تست
با شما تارف ندارین با شما تعارف نداریم
ریکتري تشریف بیارین زودتر تشریف بیاورید
وختی کو تشریف میارین وقتی که تشریف میاورید
زیکوتن همپا بیارین بچه ها را هم همراه بیاورید
ناکره ته پی واشی چی نکنه از یادت رفته است
یا ته کاري زیاد بیچی یا کارت زیاد بوده است
کاري تمومی نداره کار تمومی ندارد
هر چی هاکه مینه دره هر چی میکنی می بینی (باز هم)است
ان هکاتون پی بویرین ازاین حرفها بگذریم
بایین دیگه چه مکرین بگوئید دیگه چکار میکنید ؟
با بی نون ته حال چطوره ؟ بگوبه بینم حال تو چطور است ؟
خانمین احوال چطوره ؟ حال خانم چطور است ؟
زیکه زري سالمی ین ؟ برو بچه ها سالم اند ؟
خویشه قومی چه مکرن ؟ قوم و خویش ها چه میکنند
ایزي ته پیر انجودبا دیروز پسرت اینجا بود
چه گوزبه بیچی ماشالا چقدر بزرگ شده ماشاءالله
ژو کاروباري بدنی یه کار وبارش بد نیست
وچه سربرایی یه بچه سر براهی است
ماتش مگن درس بخنون میگفت میخواهم درس بخوانم
تا بلکی دیپلم ها گیرون بلکه دیپلمبگیرم
اگه ته – ره زحمت تی یه اگر برایت زحمت نیست
دوهیره مون نون وسی که دو سه من نان بفرست
آ همیشه ته یی درون من همیشه بیادت هستم
ته خوري بی منا کرون خوبی ترا فراموش نمی کنم
 

کوزت

کوزت
ارسال‌ها
1,651
امتیاز
7,347
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

ایــــــــــــــــــول
چه تفاوتی داره ها
اصلا کلا فرق داره
اگه فارسیشو نمیگفتی نمیفهمیدم
 

secret

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
286
امتیاز
475
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سمنان
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

این مال یه شاعره متخلص به ناظم :
خدایا تو هما دردی دوا که گرفتاری هما سر پی تو واکه
بجز تو ای خدا هیشکین ندارین محبت که هما حاجت روا که
گرفتاری و دردی از همایه خرابی مو و گردی از همایه
همیشه کرمه دارین پی عمل می مریضی رونگ زردی از همایه

معنیشو نمی ذارم حدساتونو راجع به معنیش بگید هر چند خیلی آسونه.
 

artemis

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
136
امتیاز
50
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

به نقل از secret :
این مال یه شاعره متخلص به ناظم :
خدایا تو هما دردی دوا که گرفتاری هما سر پی تو واکه
بجز تو ای خدا هیشکین ندارین محبت که هما حاجت روا که
گرفتاری و دردی از همایه خرابی مو و گردی از همایه
همیشه کرمه دارین پی عمل می مریضی رونگ زردی از همایه

معنیشو نمی ذارم حدساتونو راجع به معنیش بگید هر چند خیلی آسونه.
خدایا تو درد ما را دوا کن گرفتاری را از سر ما تو باز کن
خدایا به جز تو هیچ کس را نداریم محبت کن و حاجت ما را روا کن
گرفتاری و درد از ماست(؟) خرابی و گرد از ماست(؟)
همیشه........دارین در عمل مریضی و زرد رنگی از ماست(؟)

وای چه آسون بود! ذوق کردم! :D
یه دونه دیگه! یه دونه دیگه! :D :D
مرسیsecret جان *-:
 

astronomer_girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
845
امتیاز
1,531
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سمنان
شهر
سمنان
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

سکرت تو سمنانی بلدی؟ رو نکرده بودیا!
سمنانی هم قشنگه ها! فقط موندم چرا هیچکدوم از دوستام صحبت نمی کنن!
 

secret

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
286
امتیاز
475
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سمنان
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

خب یه سختشو می ذارم حالتون جا بیاد .اگه کسی هم نتونست ......رو پر کنه من بعدا می گم.
قابل توجهastr...منم خیلی بلد نیستم حیف ولی تو این چند سال انقدر از این شهر به اون شهر شدیم لهجه های مختلف روم اثر گذاشته وسط حرف زدنام یه تیکه هایی می پرونم که کلا خودش یه زبان جدیده.
پیره جنیکا مش مصوما ساعتی چاری رادیو که میره کش مگیره با چشی تاری
هی انور و اونور مبره چرخکی ایسکن گوش تیژ ما کره تا کو سمن می سری ایسکن
اونوخ منینه گوش ما کره از سری صبری تا مائه کوپنی روئنی ما شوژین ابری
جون می ره زمین پی پی مبو با نیشی وائی دبه که میره کیژه طرف مو خونه دائی
مایه دیگه امشو مپزوم چربه پلا که موشی ره کوکارین پی می و خیلی هلاکه
.....
اینم یه دونه دیگه.
 

artemis

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
136
امتیاز
50
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : گويش سمناني (در حال انقراض)

فکر کنم اون مصرعی که ناقص گفتم میشه:
تو در اعمال و کارهای من کرم و بخشش داری
هوم؟
 
بالا