آخرین کتابی که خوندید؟

[Yasaman.k]

آواي وحش
نوشته جك لندون

مال ٢ سال پيشه از اون موقع ديگه كتابي نخوندم
خوب داستانش درمورد يك سگي هست كه از دنياي اروم و راحت صاحبش خارج ميشه و وارد دنياي وحشيانه و جنگلي و اين چيزا ميشه
خيلي خيلي كتاب قشنگيه كه براي خيلي از ما ادما هم صدق ميكنه..

 

[هولدن]

فواید منزوی بودن(استیون چاباسکی)
البته وسطاش تصمیم گرفتم فیلمشو ببینم ولی بعد تمومش کردم
رو کتاب نوشته نسخه ناطور دشت مدرن درحد ناطور دشت نیست ولی جالبه

 

[ma2012]

"در (جبهه ی) غرب خبری نیست"،"All Quiet on the Western Front"
"اریش ماریا رمارک"
نویسنده خودش یه سرباز توی جنگ جهانی اول بوده که بعد از جنگ این رمان رو مینویسه و تبدیل میشه به یکی از معروفترین رمان های ضد جنگ.فیلمش هم ساخته شده.
روایتش اول شخصه و از زبان یه سرباز 19-20 ساله آلمانی که با چند تا از همکلاسی هاش به جبهه اعزام شدن و ...
من داستانی رو دوست دارم که یا احساساتم رو تحریک کنه و یا منو به فکر بندازه که این داستان هر دو تا ویژگی رو داشت.مخصوصا قسمت احساسات.
البته بعضی صحنه هایی که توش توصیف میشه(بیرون ریختن دل و روده و...) ممکنه روح لطیف بعضی دوستان رو جریحه دار کنه(جنگه دیگه).اینو مد نظر قرار بدید.
من نسخه الکترونیکیشو خوندم

 

[reza7]

انسان در جستجوی معنی/دکتر ویکتور فرانکل
یک روانپزشک که سال ها در اردوگاه های کار اجباری نازی ها مشغول به کار بوده از اون سال ها روایت میکنه
وقصد داره نشون بده با وجود سختی ها و رنج های زندگی باید هر کس معنا و هدفی در زندگی داشته باشه تا درد و رنج و مرگش معنا پیدا کنه و گرفتار یاس و بحران نشه.
بخش هایی از کتاب:
اگر زندگی کردن رنج بردن است پس برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت.
اگر اصلا زندگی خود هدفی داشته باشد،رنج و مرگ نیز معنا خواهد یافت.
اما هیچکس نمیتواند این معنا را برای دیگری بیابد.هر کس باید معنای زندگی خود را ،خود جستجو کند و مسئولیت آنرا نیز پذیرا باشد.
************************************
باید هر وقت فرصتی دست می داد چرایی-یعنی یک هدف- به زندانیان می دادیم تا بتوانیم برای تحمل چگونگیِ وحشتناکِ زندگیشان به آن ها نیرو ببخشیم. وای بر کسی که دیگر معنایی در زندگیش نمی یافت،هدفی و مقصودی هم نداشت و خود و زندگیش را تهی میدید به این ترتیب بود که دیگر دیری نمی پایید.
************************************
مردی که به مسئولیت خویش در برابر یک انسان که مشتاقانه در انتظار اوست،یا در برابر یک کار ناتمام آگاه است، او چرای هستی اش را می داند و توان آن رانیز خواهد داشت که با هر چگونه ای در افتد.

 

[Nemesys]

میرا (Mortelle)
کریستوفر فرانک
خیلی کتاب خوبیه. مخصوصا سبک بیانش...

 

[reza7]

قهوه سرد آقای نویسنده/روزبه بمانی
در کل بد نبود ولی راضی نیستم از انتخابش.
ایده داستان بد نبود...ولی ی جاهایی با خودت میگی کام آآن چون واقعا ی سری از وقایعش چرته!
کتابیه که نقل قول های معروف رو از اینور اونور جمع کرده و به زبان شخصیت هاش از دیوونه گرفته تا زندانی بیانشون کرده!
و فضای کتاب جوریه که انگار همه فیلسوف یا نویسندن...انقدر شسته رفته س حرفای کاراکترا.

 

[fteh]

نیکلاس نیکلبی
راستش خیلی دلم میخواست بخونمش و وقتی تموم شد آنچنان که از عرض داستان لذت بردم انتهای هیجان انگیزی نداشت.
چون این کتاب زمانی نوشته شده که مربوط به دوران ناپختگی دیکنز بوده و به طبع ناکامل هست.
همینطور در مقدمه ی کتاب اومده که: "این اثر جزو کارهای اولیه ی دیکنز است و میتوان گفت با اینکه رگه هایی از خلاقیت در آن موج میزند و طنزی گیرا و طرحی تقریبا جذاب دارد اما مسلما به دلیل اصرار نویسنده برای کش دادن و طولانی کردن رمان (اثر اصلی تقریبا به 1000 صفحه میرسد)،خالی از پرگویی و صحنه ها و شخصیت های زائد نیست،چیزی که در همه ی آثار اولیه ی نویسندگان بزرگ در قرن نوزدهم به چشم میخورد."

چیزهایی که دلم رو زد 1:همه چیز به خوبی و خوشی به پایان رسید و 2:تاثیر شدیدی از الیور توییست گرفته بود و میتونم با کم لطفی بگم همون بود و فقط اسم شخصیت ها و تعدادشون کم و زیاد شده بود!

کتاب از انتشارات افق بود و ترجمه ی دلچسبی داشت.

در کل ارزش یکبار خوندن رو داره.

 

[monaliza]

دختری در قطار
پائولا هاوکینز
داستان معمایی_جنایی هستش
درمورد زنی هست که از شوهرش جدا شده و هرروز با قطار از جلوی خونه ی خودش و شوهرسابقش رد میشه که همون نزدیکی ها یه زن مفقود میشه و شخصیت اصلی هم درگیر ماجرا میشه
رمان نسبتن خوبیه البته اولش کمی خسته کنندس چون خیلی پراکنده و گنگ داستان شروع میشه اما کم کم میتونید با داستان ارتباط برقرار کنید و درپایان نکته ی مبهمی توی ذهنتون باقی نمیمونه

 

[pouryaa]

اخریش نفحات نفت رضاامیرخانی بود که با این که کلی چیز بهم‌یاد داد ولی خدایی بعضی جاهاش دیگه خیلی ایده آلیستی و شعارگونه میشددوست داشتم بکوبمش تو دیوار
الان هم دارم شما که غریبه نیستید مرادی کرمانی رو میخونم،(داستان زندگی خودشه)صراحت عجیبی داره لامصب

 

[خسته!]

رویای نیمه شب

 

[Porsa]

وردی که بره ها میخوانند
کلا کتابای رضا قاسمی رو بخونید و کیفشو ببرید!

 

[:-|]

عادت می کنیم
زویا پیرزاد

خب من خیلی از خانم پیرزاد تعریف شنیده بودم و این اولین کتابی بود که ازش میخوندم.
راستش آنچنان با اثر خاص و شگفت انگیزی مواجه نشدم.از لحاظ اجتماعی اگر بخوام بگم جسته و گریخته ناخنک هایی زده بود به مشکلات زن ها اما آنچنان نپرداخته بود بهش و درکل یک داستان عاشقانه را روایت میکرد که اون هم آنچنان قوی نبود.
درکل خیلی توصیه نمی کنم

 

[msabaeian]

دموکراسی یا دموقراضه، سید مهدی شجاعی
باعث شد که بصورت خیلی واقعی بیخیال سیاست و بحث و این حرفا بشم
برای من که خیلی لذت بخش بود
جمله مورد علاقه ام: "مردم گوسفندند و ما چوپان!"
وقت کردید بخونید جالبه

 

[مشکات]

ملت عشق الیف شاکاف
واقعا بی نظیره

 

[mahya.m]

بیشعوری.
واقعا بی نظیره بنظرم
وقتی خوندمش فهمیدم خیلی از اطرافیانم مبتلا به بیماری بیشعوری ان

 

[el_behnam]

1984
اثر جورج اورول
بعد از قلعه ی حیوانات میشه گفت بهترین کتابشه ...
فوق العاده با مفهوم های دقیق که با یه مقدار تفکر توی زندگی الانمون میبینمش
پایان خیلی جالب و هیجان انگیزی داشت و متفاوت
به هر کسی که نمیخواد سرش رو زیر برف کنه و بگه همه چی عالیه توصیه میکنم بخونه

 

[Anee]

مردی به نام اوِه؛ فردریک بکمن.

خب نمی‌دونم چرا این کتابایی که خیلی ازشون تعریف می‌شه، اونقدرا برای من جالب نیستن :‌د
به نظرم خود موضوع داستان بد نبود؛ مرد 60ساله‌ای که در برابر تکنولوژی و کلا چیزای جدید مقاومت می‌کنه، عاشق نظم و ترتیبه، دلش می‌خواد همه‌چی سر جای خودش باشه و از نظرش بقیه هیچی بلد نیستن ولی با تغییراتی که تو سیر داستان پیش میاد، آدم متفاوتی می‌شه. و خب چیزی که برای من خیلی جالب نبود روند این تغییرات بود. اول و آخرش رو دوست داشتم فقط :د‌ی و این‌که توش گربه هم داشت
امتیاز من: 2/5 از 5.

+ هنوزم Oh می‌خونمش

 

[حلزون]

مردگان تابستان _ کامیلا وی

غیر از صفحه ی آخر ، کتاب تماما معرکه ست . برای بار دوم خوندمش و حتا بیشتر از بار اول (دوازده سالگیم ) تحت تاثیر قرار گرفتم .
آنیتا دختر سیزده ساله ی پاکستانی مهاجر به انگلستان و ارتباطش با پسربچه ی سیزده ساله ی عقب مانده ی ذهنی و کایل ، پسری که بزرگ ترین معمای ذهنشه . آنیتای درونگرا و تمام فکرهای عجیب و آنرمالش ، توصیفاتش ، شخصیتش که همیشه ساکته و همیشه پیروی دوست هم سنش کایل و پی تایید شدن از طرف اونه . یه آدم بی روح تنها و منزوی و جامعه گریز که قتل معنای بزرگی براش داره . با کشتن آدم ها بهشون ، به دنیاشون برخلاف معمول احساس تعلق میکنه و از خلاء تاریک تنهاییش بیرون میاد . مخصوصا اگه آدم کشته شده رو دوست داشته باشه و خون خارج شده از بدن اون آدم روی بدن اون بریزه، مال اون بشه ، تن بی جونش رو تصاحب کنه و بهش عشق بورزه !
آدم خیلی جالبیه!

 

[monaliza]

وقتی نیچه گریست
اروین یالوم
باید بگم من خیلی ازین کتاب خوشم اومد در توضیحات کتاب اومده که این کتاب یک رمان آموزشی برای روانپزشکان هست
کتاب رو میتونم به دو قسمت تقسیم کنم:
قسمت اول:در این قسمت شاهد تلاش های دکتر برویر هستیم تا نیچه رو متقاعد کنه در دوره ی درمانی او شرکت کنه.این قسمت بار روانشناسی زیادی داره و چگونگی تلاش برای هم عقیده کردن یک فرد لجباز چالش جالبیه و از لحاظ روانشناختی هم قابل تامل
قسمت دوم:این قسمت به شدت فلسفی میشه البته خوشبختانه خبری از اصطلاحات پیچیده ی فلسفی نیست.دو شخصیت اصلی درمورد سوالات فلسفی زیادی بحث می کنند سوالایی که برای خود من هم زیاد پیش اومده بود.
به این قسمت کتاب که رسیدم با خودم نویسنده بعد از این سوال های فلسفی اساسی داستان رو میخواد چگونه ادامه بده؟
خوشبختانه پایان کتاب هم نسبتن خوب از آب درومد و نویسنده نسبتن روند منطقی رو تا آخر داستان پیش گرفته.

با اینکه کتاب بار علمی زیادی داره اما میشه با دید یک داستان هم اون رو خوند و لذت برد،البته اگه کمی هم به فلسفه علاقه مند باشید

 

[fteh]

گتسبی بزرگ (اگه میخواین کتابشو بخونین پس فیلمشو ببینین)
نویسنده:اف.اسکات فیتزجرالد

برای شخص من زیادی عاشقانه بود.داستان اغراق زیادی داشت و غیرواقع گرایانه.اسطوره وار بود.تا به حال تعریف این کتاب رو از خیلیا شنیدم و نمیدونم چون اول فیلمشو دیدم اینطور فکر میکنم یا نه...اما فیلمش واقعا بهتر از کتابش بود و در ضمن 2 ساعت وقت ادم رو بیشتر نمیگیره فیلمش.

کتاب از نشر نیلوفر بود ولی از اشکالات ویرایشی خالی نبود.البته نوع تایپ و فاصله ی کلمات و حجم جملات در هر صفحه مطلوب بود.
استفاده از علایم نگارشی به طرزی دور از ظرافت و ناشیانه بود.
ترجمه زیاد باب میلم نبود( مترجم:کریم امامی)...در مقدمه ی کتاب هم به مشکل ترجمه اشاره شده و البته هنوز هم مشکلاتی وجود داشت.