رفیق؛زندگی و مرگ ارنستو چگوارا/ خورخه کاستانیدا
برام همیشه سوال بود چگوارا کیه و چیه که عکسش روی پیکسل ها و تی شرتها و پوستراس...فقط میدونستم ی انقلابی بوده توی آمریکای جنوبی
اسمشو گوگل کردم و خوندم ازش. اینکه پزشک آرژانتینی بوده و بعدا به فیدل کاسترو پیوسته برای عملیات چریکی توی کوبا برام جالب تر کرد قضیه رو
و باعث شد این کتاب زندگینامه رو بخونم ازش.
کتاب خوبی بود و سعی کرده بود بدون غلو و جانب داری زندگیشو روایت کنه و اطلاعات خوبی جمع آوری کرده بود نویسندش.
تولد، مسیر زندگی، مرگ، اشتباهات ، موفقیت هاش ...
چگوارا ی انسان آرمان گرای به تمام معنا بود و ی چهره اسطوره طور معاصر.
اگه کسی کنجکاوه راجبش بیشتر بدونه توصیه میکنم بخونه این کتابو.از نشر ثالث.
منسوب به چگوارا: اگر تو در برابر هر بیعدالتی از خشم به لرزه می افتی؛ بدان که یکی از رفقای من هستی.
ظهور و سقوط اتحاد جماهیر شوروی/ جان آر ماتیوز
خلاصه بود ولی برای اطلاعات کلی راجب بوجود اومدن و سقوط شوروی خوب بود.
شاید بعدا مفصل تر بخونم راجبش...
تکان دهنده بود بعضی قسمتهاش...کمبود مواد غذایی و مرگ ملت...جنگ سرد...نحوه سرکوب مخالفین...سازمان اطلاعاتیشون و...
خودت را به فنا نده
گری جان بیشاپ/ترجمه حسین گازر
تمام مدتی که درگیر بگو مگو و قضاوت های درونی هستی ،که البته هیچ وقت هم متوقف نخواهد شد ،صدایی آرام زیر گوشت زمزمه می کند :.......
کتاب روان و نبستا خوبیه برای شروع کتابهای روانشناسی البته به اندازه اسمش اونقدرا دهن پر کن نیست و خیلی هم اسم روانشناسی نمیشه روش گذاشت ولی برای سرگرمی خوبه و حس خوبی داره آخرش گرچه خیلی بهت میگه لعنتتتتی...
(میخواستم پشت جلد کتاب و کامل براتون بنویسم ولی با مشکل تنبلی مواجه شدم پوزش! )
انسان خردمند/ یوال نوح هراری
به خاطر دید جامع و اساسی نویسنده به تاریخ بشر ، نه فقط روایت امپراطوری ها، فرهنگ ها و سیاستها و شرح گذشته،
بلکه شرح مسائل اساسی تر، امیال، نقاط عطف و دورنمای بشر. تحسینش میکنم.
بین مسائل مطرح شده توی کتاب حتی مسائلی که بنظر خودمون باهاشون آشناییم هم ارزش دارن باز بشینیم راجبشون فکر کنیم
و فقط به خوندن کتاب و رد شدن ازش بسنده نکنیم.
یکی از مسائل جالب مطرح شده توی کتاب برام ایده ی امور تخیلی مثه ملت، کشور، شرکتها(پژو!) و ...عقاید دیگس که باعث شده انسان ها ذیل گروه های بزرگتری بدون شناختن همدیگه کنار هم جمع بشن و به همدیگه اعتماد کنن... ایده ی پول و توسعه ی اقتصاد...
یکی از مسائل دیگه ای که نویسنده شاید برخلاف خیلی از همکارای تاریخدانش به بررسیش پرداخته و جالبه، اینه که این پیشرفت های کشاورزی،
صنعتی و علمی که بشر طی قرون اخیر داشته چقدر باعث خوشبخت تر شدنش شده؟
آیا انسان امروزی از یک انسان شکارچی 65 هزار سال پیش یا کشاورز قرون وسطایی بیشتر احساس خوشبختی میکنه؟
خوشبختی درونیه یا بیرونی؟
دورنمای آینده بشر با پیشرفت های تکنولوژیکی و مهندسی ژنتیک چه جوریه؟
اصلا بشر چه اتفاقای مهمی رو از سر گذرونده تا به اینجا رسیده؟
انقلاب شناختی....انقلاب کشاورزی...انقلاب علمی و صنعتی....
پیشرفت بشر به چه بهایی انجام شده؟ جانداران دیگه با ظهور انسانها چه سرنوشتی پیدا کردن؟
و...
ارزش داره بخونین. حتی میتونه سوالهایی رو براتون ایجاد کنه که بصورت متمرکزتر برین دنبال جواباشون.
از سیر فرگشتی(تکاملی) انسان ، تا مسائل اخلاقی دامداری و مهندسی ژنتیک... بخشهایی از کتاب: فقط انسان خردمند است که میتواند راجع به چیزهایی که واقعاً وجود ندارند صحبت کند و قبل از صبحانه شش چیز غیرممکن را باور کند.
شما هیچوقت نمیتوانید میمونی را قانع کنید که در مقابل وعدهٔ بیشمار موز در بهشت میمونها پس از مرگ، به شما یک موز بدهد. ********************************** تمام همکاریهای بزرگمقیاسِ انسانی ـ خواه دولت مدرن باشد یا کلیسای قرون وسطی یا شهری باستانی یا قبیلهای کهن ــ ریشه در اسطورههای مشترکی دارند که صرفاً در قوۀ تخیل جمعیِ انسانها حضور دارند. کلیساها بر بنیاد اسطورههای دینی مشترک بنا میشوند. دو کاتولیک که هرگز یکدیگر را ندیدهاند میتوانند درکنار هم به جنگ صلیبی بروند یا برای احداث یک بیمارستان پولهایشان را روی هم بگذارند، زیرا هر دو معتقدند خدا در قالب انسان تجسّد یافت و اجازه داد به صلیبش بکشند تا ما را از بار گناهانمان برهاند. ********************************* پول، هر چه که هست، اوج تحمل و رواداریِ انسانی هم هست. پول از زبان، از قوانین دولتی، از موازین فرهنگی، از باورهای دینی و عادات اجتماعی سعۀ صدر بیشتری دارد. پول تنها نظام مبتنی بر اعتماد مخلوقِ انسانهاست که تقریباً هر شکافی میان فرهنگها را پر میکند و کسی را بر پایۀ گرایشهای دینی یا جنسیتی یا نژادی یا سنی مورد تبعیض قرار نمیدهد. در سایۀ وجود پول حتی کسانی که همدیگر را نمیشناسند و به یکدیگر اعتماد ندارند میتوانند همکاری مؤثری با یکدیگر داشته باشند. ********************************* پولی که جمعیت آمریکا هر ساله صرف برنامههای لاغری میکند بیشتر از پولی است که برای سیر کردن تمام گرسنگان دنیا لازم است.
برادران کارامازوف / داستایوفسکی
داستایوفسکی توی شخصیت پردازی فوق العادس.اگه تاحالا ازش خوندین که لازم نیس توضیح بیشتری بدم راجبش.
ولی اگه نخوندین حتما برید سمتش.
علاوه بر شخصیت پردازی، مفاهیم رمان هاش هم خیلی خیلی عمیق و جالبن.
بخونید! بخشهایی از کتاب: بدون رنج لذت چه مفهومی می تواند داشته باشد؟
همه چیز خواهد شد نوعی انجام وظیفه یا عبادت، تا آخر عمر؛ درست است که پارسایانه است؛ولی در عین حال ملال آور هم هست. ************************************** خدا وقت خیلی کمی به ما داده، فقط بیستوچهار ساعت در روز اختصاص داده،طوری که حتی وقت کافی برای خوابیدن نیست، چه رسد به توبه. ************************************** عزیزم، پسر نازنینم، این را خوب بهخاطر بسپار، چون تا آخر عمرم میخواهم به عیش و نوش بپردازم، عیاشی کار خیلی دلچسبی است، همه بهشدت آن را منع میکنند؛ ولی درعینحال هم همه دنبالش میروند، با این تفاوت که آنها پنهانی عیاشی میکنند و من آشکارا. بهخاطر همین رکگوییام است که این حرامزادهها به سرم میریزند. *************************************
اگر زجر کشیدن بچه ها برای کامل کردن زجر بزرگترها به خاطر رسیدن به حقیقت باشد، در این صورت من پیشاپیش تایید میکنم که حقیقت کل به این بها نمی ارزد. *************************************
هرگز به خودتان دروغ نگویید. کسی که دروغ میگوید و دروغ هایش راهم باور میکند، دیگر هرگز نمی تواند حقیقت را دریابد، نه در خودش
و نه در اطرافیانش ، در نتیجه هم حرمت خودش را از بین می برد و هم حرمت دیگران را.
کتاب جزء از کل اثر استیو تولتز . داستان درواقع حولِ زندگی عجیب پدر راوی ، مارتین دین میگذره و از کودکی تا مرگش رو شرح میده . زندگی عجیب مارتین و خود عجیبترش و طرز فکرش و پسرش که چطور تربیتش میکنه . یکی از چیزایی که درمورد این کتاب هست اینه که دقیقا لحظه ای که فکر میکنی دیگه بدتر از این نمیشه ، یه اتفاق خیلیییی غیرمنتظره ، یهویی برای شخصیت داستان میفته ! و بازم دهانت از تعجب باز میمونه . من عادت دارم جمله های خفن یک کتاب رو مینویسم و از این کتاب که 656 صفحه س حدود سی صفحه نوشتم !! واقعا عجیبه و بعد از خوندنش خیلی تغییر کردم . با اینکه اولین رمان نویسندشه واقعا فوقالعاده بود و لذت بردم از خوندنش.
اخرین کتابی که خوندم هفته پیش بود و اسمش هم 《یک شب فاصله》از نشر پرتقال بود
کتاب قشنگی بود و راجب زمانی بود که آلمان شرقی شروع به دیوار کشیدن کرد و برلین رو به دو قسمت شرقی که تحت استعمارگری شوروری بود و قسمت غربی تحت استعمارگری فرانسه،آمریکا و انگلیس بود و از ماجراهای یک خانواده بود که این دیوار 2عضو خانوادشون رو ازشون جدا کرد و الی آخر..
اما به نظرم کتابی نبود که بشه چندبار خوندش همون یه بار بسش بود