بعد چهارم...

[rojin]

پاسخ : بعد چهارم...

اما دلیل این که زمان بعد چهارمه:
ببینین، وقتی می خوایم آدرس یه ذره(مثلا اتم) رو بدین: می گیم مختصات (6و2و3) خب آیا با رفتن به این نقطه حتما می تونیم اون ذره رو ببینیم؟ نه! چون ممکنه دیر شده باشه
یعنی اون مختصات مکانی که داده بودیم فقط در یک زمان خاص بوده و یک ثانیه ی دیگه، اون ذره از اون نقطه ی مکانی که آدرسش رو داشتیم نقل مکان کرده!

پس برای دادن آدرس دقیق یک اتم، باید بگیم در مکان (6و2و3) و در ثانیه ی پنجم! تا دقیقا در اون لحظه اون مکان، بتونیم ذره ی مورد نظر رو ببینیم(مکان و زمان هر دو، دارای مبدا فرضی هستن!)

و فقط همین دلیل بوده که زمان جزو ابعاد به حساب اومده! (و این ارتباطی با بعد چهارم مکانی نداره!)

خیلی با استدلالت حال کردم!ممنون!
اما حالا میشه بگین زمان چیه دقیقا؟
گفته بودم یه سری سوال دیگه هم دارم!

 

[closeman]

پاسخ : بعد چهارم...

رژین جون یه مدت که بیشتر باشی به علامت هایی اقا صدرا عادت می کنی
اماbaldar:
ما نمی تونیم بعد 2 رو فرض کنیم....! چون همون مربعی هم که روی کاغذ می کشیم و بهش می گیم 2 بعدی، ما اونو تو مغزمون 3 بعدی فرض می کنیم!چرا؟چون روی کاغذه!کاغذی که خودش حجم داره !پس اونم سه بعدیه...اما بر اساس قرار داد می گیم 2 بعدی...
اما راجع به سطل!: یه عکس وقتی از سطل می گیریم درسته!عمقشو می بینیم.می دونید چرا؟چون توی اون پرسپکتیو و از این جور حرفا باعث می شه ما اونو 3 بعدی فرض کنیم، در صورتیکه عکس خودش 2 بعدیه! اما وقتی تو واقعیت به سطل نگاه می کنیم واقعا دیگه3 بعدیه!!!!!!!

راستی به خاطر اون زمانتو هم یه+....خدایی تووووووووپ بود، دمت...

 

[alex delpiero]

پاسخ : بعد چهارم...

رژین جون یه مدت که بیشتر باشی به علامت هایی اقا صدرا عادت می کنی
اماbaldar:
ما نمی تونیم بعد 2 رو فرض کنیم....! چون همون مربعی هم که روی کاغذ می کشیم و بهش می گیم 2 بعدی، ما اونو تو مغزمون 3 بعدی فرض می کنیم!چرا؟چون روی کاغذه!کاغذی که خودش حجم داره !پس اونم سه بعدیه...اما بر اساس قرار داد می گیم 2 بعدی...
اما راجع به سطل!: یه عکس وقتی از سطل می گیریم درسته!عمقشو می بینیم.می دونید چرا؟چون توی اون پرسپکتیو و از این جور حرفا باعث می شه ما اونو 3 بعدی فرض کنیم، در صورتیکه عکس خودش 2 بعدیه! اما وقتی تو واقعیت به سطل نگاه می کنیم واقعا دیگه3 بعدیه!!!!!!!

راستی به خاطر اون زمانتو هم یه+....خدایی تووووووووپ بود، دمت...

دقیقا
شما یه شکل طول و عرض دار بدون ارتفاع رو نمی تونی تصور کنی
فکر کن بدون ارتفاع
هر جوری فکر کنی ارتفا واسش در نظر می گیری
چون ذهنت سه بعدیه

 

[rojin]

پاسخ : بعد چهارم...

رژین جون یه مدت که بیشتر باشی به علامت هایی اقا صدرا عادت می کنی
اماbaldar:
ما نمی تونیم بعد 2 رو فرض کنیم....! چون همون مربعی هم که روی کاغذ می کشیم و بهش می گیم 2 بعدی، ما اونو تو مغزمون 3 بعدی فرض می کنیم!چرا؟چون روی کاغذه!کاغذی که خودش حجم داره !پس اونم سه بعدیه...اما بر اساس قرار داد می گیم 2 بعدی...
اما راجع به سطل!: یه عکس وقتی از سطل می گیریم درسته!عمقشو می بینیم.می دونید چرا؟چون توی اون پرسپکتیو و از این جور حرفا باعث می شه ما اونو 3 بعدی فرض کنیم، در صورتیکه عکس خودش 2 بعدیه! اما وقتی تو واقعیت به سطل نگاه می کنیم واقعا دیگه3 بعدیه!!!!!!!

راستی به خاطر اون زمانتو هم یه+....خدایی تووووووووپ بود، دمت...

همین الان به یه چیزی پی بردم!
ما اصن نمیتونیم چیزای 2 بعدی رو ببینیم!یعنی اصن وجود خارجی ندارن! امکان نداره بتونین یه کاغذ که قطر نداره رو تصور کنین!درست نمیگم؟؟

 

[closeman]

پاسخ : بعد چهارم...

دقیقا
شما یه شکل طول و عرض دار بدون ارتفاع رو نمی تونی تصور کنی
فکر کن بدون ارتفاع
هر جوری فکر کنی ارتفا واسش در نظر می گیری
چون ذهنت سه بعدیه

دمت....!از اون موقع هی می خواستم یه جوری همینو بگم!اما گویا هر کاری می کردم کسی منظورمو نمی فهمید!انشالله از جوونیت خیر ببینی
اهان!اون عکس هم دو بعدی نیست!3بعدیه!
ذهنه ما فقط یه بعد رو کلا می تونه درک کنه!اونم فقط بعد سومه....

 

[baldar]

پاسخ : بعد چهارم...

دوستان عزیز من! خیلی متشکرم به خاطر تشکرهای شما

حالا دقت کنین، این تصور یک چیزه، دید یه چیز دیگه!

ببینین، استدلالای ما همه شون برای دید انسانه! دید ما همیشه دو بعدیه، اما ذهن ما(تصور ما) همیشه اون رو سه بعدی می کنه!

close man جان، من گفتم طل توی عکس با این سطل واقعی برای چشم ما فرقی نمی کنه! پس این سه بعدی شدنِ تصویر توی ذهن ما، به خاطر تصورمونه نه چشم ما، چون وقتی این چشم فرقی بین عکس و واقعیت قایل نیست پس هر دو رو دو بعدی می بینه.

اما چرا بعد سوم(عمق)رو هم احساس می کنیم؟ چون ذهن ما سه بعدیه، چون این ذهن هر تصویر دو بعدی رو به سه بعدی تبدیل می کنه و البته گاهی هم(مثل ماجرای آزمایش صندلی که توی پستای قبلی ام گفتم) تصویر سه بعدی واقعی رو توی ذهن ما نمی سازه و اشتباه می کنه!

اگه قبول کردیم که تصور 3 بعدی و دید 2 بعدیه، این بحث رو کنار بذاریم و به مقایسه های دیگه ی خودمون و بعد سومی ها و چهارمی ها بپردازیم!

 

[closeman]

پاسخ : بعد چهارم...

یه سوال:
baldar جان : شما وا3 اثبات حرفی که زدید، منبعی هم دارین؟
خیلی قشنگ توضیح می دینا!کم کم دارم متقاعد می شم....!

 

[baldar]

پاسخ : بعد چهارم...

یه سوال:
baldar جان : شما وا3 اثبات حرفی که زدید، منبعی هم دارین؟
خیلی قشنگ توضیح می دینا!کم کم دارم متقاعد می شم....!

با سلام! چشم شما قشنگ می بینه لطف دارین!
اما تازه دارین "کم کم" متقاعد می شین؟!
نه من منبعی ندارم چون همه ی این حرفا رو بر اساس بحثایی که توی یک ماه با دوستم می کردم نتیجه گرفته ام،البته یک کتابی هم بود که دوستم خونده بود(اون کتاب یه دنیای دو بعدی رو معرفی می کرد)اما اسم کتاب رو یادم نیست، در هر صورت اون کتاب بیش تر جنبه ی داستانی داشت و من و دوستم مشکلات خیلی زیادی رو از اون استخراج نمودیم (عجب اعتماد به نفسی!)

بازم من فکر نمی کنم توی هر بحث منطقی نیازی به منبع داشته باشیم، چون همه ی این حرفای من بر اساس استدلاله و با استفاده از منطق می شه صحتش رو متوجه شد! ولی خب چون شما گفتین دانشمندا این و می گن، من خواستن منبعتون رو بدونم، وگرنه من - به جز اون بخشایی که توی پستام گفته ام که از جایی خونده ام - نمی گم که اینا رو علم می گه! اما خب چون حرفام با عقل جور در می آد اونا رو قبول کنین!





راستی! اون سوالتون که توی چند پست بالاتر بود رو می شه بیش تر توضیح بدین؟ منظور شما از این که توی فضای سه به دلیل نبود یکی از ابعاد بعدی نمی تونیم حس لامسه داشته باشیم چیه؟ یعنی شما می گین فقط می شه حجم ها رو لمس کرد؟ نه این طور نیست!

 

[rojin]

پاسخ : بعد چهارم...

دوستان عزیز من! خیلی متشکرم به خاطر تشکرهای شما

حالا دقت کنین، این تصور یک چیزه، دید یه چیز دیگه!

ببینین، استدلالای ما همه شون برای دید انسانه! دید ما همیشه دو بعدیه، اما ذهن ما(تصور ما) همیشه اون رو سه بعدی می کنه!

close man جان، من گفتم طل توی عکس با این سطل واقعی برای چشم ما فرقی نمی کنه! پس این سه بعدی شدنِ تصویر توی ذهن ما، به خاطر تصورمونه نه چشم ما، چون وقتی این چشم فرقی بین عکس و واقعیت قایل نیست پس هر دو رو دو بعدی می بینه.

اما چرا بعد سوم(عمق)رو هم احساس می کنیم؟ چون ذهن ما سه بعدیه، چون این ذهن هر تصویر دو بعدی رو به سه بعدی تبدیل می کنه و البته گاهی هم(مثل ماجرای آزمایش صندلی که توی پستای قبلی ام گفتم) تصویر سه بعدی واقعی رو توی ذهن ما نمی سازه و اشتباه می کنه!

اگه قبول کردیم که تصور 3 بعدی و دید 2 بعدیه، این بحث رو کنار بذاریم و به مقایسه های دیگه ی خودمون و بعد سومی ها و چهارمی ها بپردازیم!

ببینین!
مسئله اینه که اصن چیز دو بعدی وجود نداره که ذهن بخواد اونو تبدیل کنه به سه بعدی!هر چیزی که ما در اطرافمون به عنوان جسم میشناسیم 3بعدیه.بنابراین اصن نمیتونه 2 بعدی ببینه که بخواد تبدیل شه به سه بعدی تو ذهن ما!

 

[bmsn73]

پاسخ : بعد چهارم...

ببینین!
مسئله اینه که اصن چیز دو بعدی وجود نداره که ذهن بخواد اونو تبدیل کنه به سه بعدی!هر چیزی که ما در اطرافمون به عنوان جسم میشناسیم 3بعدیه.بنابراین اصن نمیتونه 2 بعدی ببینه که بخواد تبدیل شه به سه بعدی تو ذهن ما!

هر کدوم از چشمای ما یه عکس از چیزی که می بینیم رو می گیره و دو تا (((((طرح))))) (طرح یه چیز دو بعدیه، مثل طرح یه سایه رو زمین یا طرح یه نقاشی روی دیوار یا طرح یه عکس روی یه کاغذ فوتوگراف و طرح عمق نداره...) با زاویه های مختلف رو به مغز تحویل می ده برای پردازش... برای اینکه طرحو بهتر درک کنید،،، یه چشمتونو ببندین، از گوش و دست و ... هم استفاده نکنید... از یه نفر بخواین یه چیز نازک (مثل مغز مدادهای اتود، وا3 این می گم نازک که عقب جلو بردنش رو نشه با تغییر سایزش تشخیص داد) رو عقب یا جلو ببره... شما نمی تونین تشخیص بدین!!! مثل این می مونه که یه نقطه روی کاغذ بخواد عمق داشته باشه!!!! که بی معنیه و نقطه توی یه فضای سه بعدی اگه در راستای قائم جابجا بشه، هیچ فرقی نمی کنه... می فهمین منظورمو؟؟

 

[baldar]

پاسخ : بعد چهارم...

رژین، روژین؟ D ) جان

ببین، این همه توضیح دادم، یه بار دیگه اون پستی رو که توش عکس گذاشتم بخون، توضیحات این دوستمون(بهراد)رو هم بخون!

خودتونم می گی، تصاویر روی یه پرده می افته و در هر نقطه از پرده ی چشم ما یه مقدار نور قرار می گیره، حالا چرا بعد سوم رو تشخیص می دیم؟ به خاطر پرسپکتیو و ایجاد سایه! حالا اگه با یه چشم به یه سطل نگاه کنین، فرقی نداره واقعا عمق داشته باشه، یا اصلا یه عکس از سطل باشه، چون ذهن شما تصویر سه بعدی رو ایجاد می کنه و تصور شما سه بعدی خواهد بود!

اما چرا یه عکس دو بعدی با خود سطل برامون فرقی نداره؟(بازم می گم یه چشممون بسته باشه!)چون دید ما حالت دو بعدی داره و در واقع داره از محیط عکس می گیره! دید ما فرقی با عکس داره؟ نه! پس هر دوشون دو بعدی ان!

 

[closeman]

پاسخ : بعد چهارم...

با سلام! چشم شما قشنگ می بینه لطف دارین!
اما تازه دارین "کم کم" متقاعد می شین؟!
نه من منبعی ندارم چون همه ی این حرفا رو بر اساس بحثایی که توی یک ماه با دوستم می کردم نتیجه گرفته ام،البته یک کتابی هم بود که دوستم خونده بود(اون کتاب یه دنیای دو بعدی رو معرفی می کرد)اما اسم کتاب رو یادم نیست، در هر صورت اون کتاب بیش تر جنبه ی داستانی داشت و من و دوستم مشکلات خیلی زیادی رو از اون استخراج نمودیم (عجب اعتماد به نفسی!)

بازم من فکر نمی کنم توی هر بحث منطقی نیازی به منبع داشته باشیم، چون همه ی این حرفای من بر اساس استدلاله و با استفاده از منطق می شه صحتش رو متوجه شد! ولی خب چون شما گفتین دانشمندا این و می گن، من خواستن منبعتون رو بدونم، وگرنه من - به جز اون بخشایی که توی پستام گفته ام که از جایی خونده ام - نمی گم که اینا رو علم می گه! اما خب چون حرفام با عقل جور در می آد اونا رو قبول کنین!





راستی! اون سوالتون که توی چند پست بالاتر بود رو می شه بیش تر توضیح بدین؟ منظور شما از این که توی فضای سه به دلیل نبود یکی از ابعاد بعدی نمی تونیم حس لامسه داشته باشیم چیه؟ یعنی شما می گین فقط می شه حجم ها رو لمس کرد؟ نه این طور نیست!

سلام علیکم!
تازه داشتم متقاعد می شدم! اما راستش رو بخواین یکم فهمیدن ودرکش واسم سخته! :-\ اون کتابه فلت لند یا سطحستان یحتمل نبوده؟؟؟؟؟
درسته...تو هر بحث منطقی علمی نیاز به منبع نیست اما فک می کنم شاید ما یه چیزایی رو از نظر خودمون100% منطقی بدونیم و فک کنیم داریم درست استدلال می کنیم ، اما واقعا درست نباشه!چون فک می کنم هنوز در اون مرحله ای نیستیم که بخوایم همه چیز رو با توجه به استدلال ها و برداشت های خودمون تفسیر کنیم( منظورم اصلا بی احترامی نیستا! ترو خدا بد برداشت نکنید)
(کلا اعتماد به نفسه هاشمی نژادیا بالاستا)
اون سواله اما:
من گفتم ما نمی تونیم فضای دو بعدی رو فرض کنیم!چرا؟ چون مغز ما توانه تجزیه و تحلیل یک جسم بدون ارتفاع رو نداره...مثلا همین مربعی که روی یک کاغذه و ما بهش می گیم دو بعدی، اصلا دو بعدی نیست...چون ارتفاع داره....منظورمو متوجه شدین؟( از بچگی نمی دونم چرا نمی تونستم منظورمو خوب برسونم )

 

[rojin]

پاسخ : پاسخ : بعد چهارم...

هر کدوم از چشمای ما یه عکس از چیزی که می بینیم رو می گیره و دو تا (((((طرح))))) (طرح یه چیز دو بعدیه، مثل طرح یه سایه رو زمین یا طرح یه نقاشی روی دیوار یا طرح یه عکس روی یه کاغذ فوتوگراف و طرح عمق نداره...) با زاویه های مختلف رو به مغز تحویل می ده برای پردازش... برای اینکه طرحو بهتر درک کنید،،، یه چشمتونو ببندین، از گوش و دست و ... هم استفاده نکنید... از یه نفر بخواین یه چیز نازک (مثل مغز مدادهای اتود، وا3 این می گم نازک که عقب جلو بردنش رو نشه با تغییر سایزش تشخیص داد) رو عقب یا جلو ببره... شما نمی تونین تشخیص بدین!!! مثل این می مونه که یه نقطه روی کاغذ بخواد عمق داشته باشه!!!! که بی معنیه و نقطه توی یه فضای سه بعدی اگه در راستای قائم جابجا بشه، هیچ فرقی نمی کنه... می فهمین منظورمو؟؟

رژین، روژین؟ D ) جان

ببین، این همه توضیح دادم، یه بار دیگه اون پستی رو که توش عکس گذاشتم بخون، توضیحات این دوستمون(بهراد)رو هم بخون!

خودتونم می گی، تصاویر روی یه پرده می افته و در هر نقطه از پرده ی چشم ما یه مقدار نور قرار می گیره، حالا چرا بعد سوم رو تشخیص می دیم؟ به خاطر پرسپکتیو و ایجاد سایه! حالا اگه با یه چشم به یه سطل نگاه کنین، فرقی نداره واقعا عمق داشته باشه، یا اصلا یه عکس از سطل باشه، چون ذهن شما تصویر سه بعدی رو ایجاد می کنه و تصور شما سه بعدی خواهد بود!

اما چرا یه عکس دو بعدی با خود سطل برامون فرقی نداره؟(بازم می گم یه چشممون بسته باشه!)چون دید ما حالت دو بعدی داره و در واقع داره از محیط عکس می گیره! دید ما فرقی با عکس داره؟ نه! پس هر دوشون دو بعدی ان!

ببینین!
پس مسئله اینجا اینه که نور دو بعدیه یا سه بعدی!
من یه جا(فیزیک راهنمایی مرآت!)خوندم که نور یه جاهایی ماهیت موج داره و یه جاهایی مثل بسته های انرژیه!حالا با توجه به این،نور دو بعدیه یا سه بعدی؟؟؟
درضمن!اینو بگم من امسال میرم اول دبیرستان و خواهشمندم یکم ساده تر توضیح بدین که من بفهمم!هر جملتونو دو بار میخونم تا بتونم منظورتونو درک کنم!

 

[baldar]

پاسخ : بعد چهارم...

سلام علیکم!
تازه داشتم متقاعد می شدم! اما راستش رو بخواین یکم فهمیدن ودرکش واسم سخته! :-\ اون کتابه فلت لند یا سطحستان یحتمل نبوده؟؟؟؟؟
درسته...تو هر بحث منطقی علمی نیاز به منبع نیست اما فک می کنم شاید ما یه چیزایی رو از نظر خودمون100% منطقی بدونیم و فک کنیم داریم درست استدلال می کنیم ، اما واقعا درست نباشه!چون فک می کنم هنوز در اون مرحله ای نیستیم که بخوایم همه چیز رو با توجه به استدلال ها و برداشت های خودمون تفسیر کنیم( منظورم اصلا بی احترامی نیستا! ترو خدا بد برداشت نکنید)
(کلا اعتماد به نفسه هاشمی نژادیا بالاستا)
اون سواله اما:
من گفتم ما نمی تونیم فضای دو بعدی رو فرض کنیم!چرا؟ چون مغز ما توانه تجزیه و تحلیل یک جسم بدون ارتفاع رو نداره...مثلا همین مربعی که روی یک کاغذه و ما بهش می گیم دو بعدی، اصلا دو بعدی نیست...چون ارتفاع داره....منظورمو متوجه شدین؟( از بچگی نمی دونم چرا نمی تونستم منظورمو خوب برسونم )

خب با سلام! یعنی هنوز متقاعد نشدین؟
آفرین! سطحستان بود، البته کتاب زیاد علمی نبود(شنیده ام که نویسنده اش یک کشیشه)مثلا این که قیافه ی افراد مربع و اشکال منتظم دیگه بود، (مگه ما سه بعدی ها مکعبیم؟) دو بعدی ها می تونن طرح ها و شکل های مختلفی داشته باشن! خانومای داستان هم که همه شون خط بودن اما خب بالاخره برای این که باعث فکر کردن من و دوستم به این ماجرا شد به نظرم کتاب مفیدی بود!

اما من فکر می کنم در اون مرحله هستیم! جدی می گم، من در زمینه ی افکارم با خیلی افراد بزرگسال هم بحث کرده ام و اطمینان زیادی به حرفام دارم، البته خب ازش 100% مطمئن نیستم، چون از هیج چیز 100% مطمئن نیستم!(حتی از این جمله! :-\)
خلاصه این که بلی، ما اعتماد به نفس داریم!(دیروز متوجه شدم که شما هم از مشهدی، پیغام خصوصی ام نرسید؟ فرزانگان 3 هم وجود داره؟ )

در زمینه ی این سوال شما، ببینین، فضای دو بعدی به نظر من توسط ذهن ما قابل تصوره، (البته تصویری که ذهن از دیدمون ایجاد می کنه ) اگه نباشه هم به خاطر وسواس ذهنیه، مثلا تا حالا شده تو تخیلتون بخواین یه چیزی رو پرتاب کنین یا بکشین اما اصلا نتونین؟ این واسواس ذهنیه.

حالا اصلا فرض کنیم ذهن ما نتونه یه چیز دو بعدی رو تصور کنه، سوال شما چی بود؟
سوالتون این بود که آیا اشیا دو بعدی قابل لمسند؟ بله از هر زاویه ای که لمسشون کنیم، قابل حس هستند، به جز یک زاویه(حالتی که سطح عمود بر پوست ماست چون سطحی که با دست ما برخورد داره صفره، پس قابل حس نیست!)

ببینین!
پس مسئله اینجا اینه که نور دو بعدیه یا سه بعدی!
من یه جا(فیزیک راهنمایی مرآت!)خوندم که نور یه جاهایی ماهیت موج داره و یه جاهایی مثل بسته های انرژیه!حالا با توجه به این،نور دو بعدیه یا سه بعدی؟؟؟
درضمن!اینو بگم من امسال میرم اول دبیرستان و خواهشمندم یکم ساده تر توضیح بدین که من بفهمم!هر جملتونو دو بار میخونم تا بتونم منظورتونو درک کنم!

ببینین، ما این جا کاری به ساختار درونی نور نداریم، ما نور رو به صورت پرتوهایی مثل خط در نظر می گیریم، کارمون هم اشکالی نداره.

مثلا وقتی می خوایم خواص آب رو بررسی کنیم همیشه لازم نیست به ساختار درونی اتم های آب توجه داشته باشیم(به الکترون ها و نوترون ها و پروتون ها) و اتم ها رو به صورت گوی های تو پر در نظر می گیریم!
ما هم توی این بحث ساختار نور رو نمی شکافیم و فقط ازش یه استفاده ی ابزاری می کنیم.

بله، اگه بخوایم برای نور هم بعد در نظر بگیریم، ماجرا فرق می کنه، اما می تونیم توجیه کنیم که توی دنیای دو بعدی، با توجه به ساختار چشم دو بعدی ها، نور با دنیای ما فرق داره!

اما گفتم که، توی این بحث نور رو توی همه ی جهان های "یک بعدی" می دونیم.

حالا بهتر نیست وارد بحث اصلی(مقایسه ی جهان های دو بعدی و سه بعدی و چهار بعدی)بشیم؟

 

[closeman]

پاسخ : بعد چهارم...

baldar جان:
پ.خ از شما به من نرسیده که فعلا! خسته نباشین...تازه دیروز فهمیدین؟ ماشالله...!هوش که نیست خوبه حالا بزرگ نوشتم فرزانگان 3 مشهد ها!
خب...!اصلا بحثمون سر چی بود؟اهان! کلا به این نتیجه رسیدیم که ما تو یه دنیای 3بعدی هستیم و ذهن ما اجسام رو سه بعدی می بینه و تصور یه جسم بدون ارتفاع( دو بعدی) وا3ی من و شمایی که تو بعد سوم هستیم مشکل و یا حتی شاید هم غیر ممکنه(خودم با این غیر ممکنش بیشتر موافقم ) دقیقا مثل همون سطحستان...
به نظر من هم بهتره بریم سر سوال اصلی.... همه موافقن؟
پ.ن: اعتماد به نفس نیست که...!ماشالله...

 

[rojin]

پاسخ : بعد چهارم...

کافیه به حجم قوس بدیم!

دقیقا چجوری؟؟؟؟

 

[closeman]

پاسخ : بعد چهارم...

دقیقا چجوری؟؟؟؟

نگاه کن رژین جون اینکه ما بخوایم یه چیز رو در بعد چهارم فرض کنیم، واقعا فک می کنم وا3 ما غیر ممکنه،چرا؟چون ذهن ما محدوده...دقیقا این مثل یه داستانی می مونه که می خواستن به مربع که یه جسم دو بعدی، بعد سوم رو نشون بدن و می گفتن اگه حول محور چرخش بدنش می ده یه مکعب...حالا کافیه عمود بر محور های قبلی(x y z ) حول اونها یه دور چرخشش بدیم...متوجه می شین منظورمو؟

 

[dr.eniac]

پاسخ : بعد چهارم...

نگاه کن رژین جون اینکه ما بخوایم یه چیز رو در بعد چهارم فرض کنیم، واقعا فک می کنم وا3 ما غیر ممکنه،چرا؟چون ذهن ما محدوده...دقیقا این مثل یه داستانی می مونه که می خواستن به مربع که یه جسم دو بعدی، بعد سوم رو نشون بدن و می گفتن اگه حول محور چرخش بدنش می ده یه مکعب...حالا کافیه عمود بر محور های قبلی(x y z ) حول اونها یه دور چرخشش بدیم...متوجه می شین منظورمو؟

بابا منظورت يه مكعبه كه داخل يه مكعب ديگست و هر راس داخلي ميفته مركز بيرونيه (نكته دومش مهم نيست ) ديگه !!!

 

[closeman]

پاسخ : بعد چهارم...

بابا منظورت يه مكعبه كه داخل يه مكعب ديگست و هر راس داخلي ميفته مركز بيرونيه (نكته دومش مهم نيست ) ديگه !!!

دمت...!دقیقا منظورم این بود

 

[rojin]

پاسخ : بعد چهارم...

نگاه کن رژین جون اینکه ما بخوایم یه چیز رو در بعد چهارم فرض کنیم، واقعا فک می کنم وا3 ما غیر ممکنه،چرا؟چون ذهن ما محدوده...دقیقا این مثل یه داستانی می مونه که می خواستن به مربع که یه جسم دو بعدی، بعد سوم رو نشون بدن و می گفتن اگه حول محور چرخش بدنش می ده یه مکعب...حالا کافیه عمود بر محور های قبلی(x y z ) حول اونها یه دور چرخشش بدیم...متوجه می شین منظورمو؟

بابا منظورت يه مكعبه كه داخل يه مكعب ديگست و هر راس داخلي ميفته مركز بيرونيه (نكته دومش مهم نيست ) ديگه !!!

بچه ها!یکم واضح تر توضیح بدین خواهشا!با این جوابهاتون من هر روز گیج تر میشم!
کلوزمن جان من منظورتو از اون چرخشی که میگی نمیفهمم!