قسمـت‌های جالـبِ کتـاب‌ها

Hotaru

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
234
امتیاز
2,236
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 4d
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زیست‌شناسیِ دریا
It was the passions about whose origin we deceived ourselves that tyrannized most strongly over us. Our weakest motives were those of whose nature we were conscious. It often happened that when we thought we were experimenting on others
.we were really experimenting on ourselves

The Picture of Dorian Gray by Oscar Wilde​
 
ارسال‌ها
952
امتیاز
17,468
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1920
مدال المپیاد
نقره
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
فیزیک
عشق در سینه آن کسی است که دوست دارد نه آنکس که دوستش دارند.
عشق همان‌گونه که برخی پرندگان را به زیباترین رنگ‌ها می‌آراید، از جان درستکاران هم آن‌چه را که در ایشان شریف‌تر است، برمی‌رویاند.


جان‌شیفته، رومن رولان
 

پرنیان.ک

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,300
امتیاز
48,921
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
94
اما روزگار همیشه یک جور نبود. روزهای خوب بود و روزهای بد هم بود. و ما بزرگتر که می شدیم بدتر می شد.
آیدین گفت:"توی این مملکت پیش از اینکه به سی سالگی برسیم تباه می شویم. تو یک جور، من یک جور، آیدا هم یک جور دیگر."

سمفونی مردگان-عباس معروفی
 

Maryam kh

کاربر فعال
ارسال‌ها
43
امتیاز
163
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1391
بابا گفت: “فقط یک گناه وجود دارد والسلام. آن هم دزدی ست. هر گناه دیگری هم نوعی دزدی است.”
اگر مردی را بکشی، یک زندگی را می دزدی. حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی.
وقتی دروغ می گویی، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی.
وقتی تقلب می کنی، حق را از انصاف می دزدی.
می فهمی؟

بادبادک باز
خالد حسینی
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
تام رابینسون: جوان سیاهپوستی که به ناحق به قتل محکوم شده
+آتیکوس: وکیل مدافع تام رابینسون
-اسکات: دختربچه ی آتیکوس
_______________________
+دعوای تام رابینسون وجدانِ آدم رو تا ریشه تکون میده! اسکات، اگه من درصددِ کمک به این مرد بر نمی آمدم دیگه نه میتونستم به کلیسا برم و نه خدا را عبادت کنم.
-آتیکوس، مثل اینکه تو اشتباه میکنی.
+چطور؟
-اغلب مردم غیر از این عقیده دارند.
+هرکس حق داره هرطور میخواد فکر کنه و توقع داشته باشه که دیگران هم به عقایدش احترام بگذارند. اما من قبل از اینکه با دیگران زندگی کنم، باید بتونم با خودم زندگی کنم! وجدان آدم تنها چیزیه که نمیتونه تابع نظر اکثریت باشه...

[کشتن مرغ مینا - هارپر لی]
 

H.Omani

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
162
امتیاز
209
نام مرکز سمپاد
قدوسي
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1399
امام علي
العلم سلطان
من وجده صال به
و لم يوجد صيل عليه
علم اقتدار است.هركسي آن را دريابد بر ديگران پيروز ميشود هركسي آن را در نيابد ديگران بر او مسلط شوند
نهج البلاغه
 
ارسال‌ها
952
امتیاز
17,468
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1920
مدال المپیاد
نقره
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
فیزیک
وقتی خدا می‌خواست تو را بسازد چه حال خوشی داشت، چه حوصله‌ای! این موها، این چشم‌ها... خودت می‌فهمی؟ من همه‌ی این‌ها را دوست دارم. می‌فهمی؟

سال بلوا، عباس معروفی
 

ehsan2562

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
651
امتیاز
2,397
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی 1
شهر
تبریز/قم
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
دانشگاه اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
یک آدم متمدن ومترقی نمی تواند جاه طلب باشد ، مگر انکه از خودش توقع بیش از اندازه داشته باشد و خودش را گاهی تا حد نفرت تحقیر کند
یادداشت های زیر زمینی
داستایوسکی کبیر
.............................................................
از خود بیگانگی انسان مدرن رو چه زیبا توضیح میده ///
 

Ahoora.o

کاربر حرفه‌ای
کنکوری 1404
ارسال‌ها
424
امتیاز
1,780
نام مرکز سمپاد
استعداد های درخشان علامه حلی
شهر
ملایر
سال فارغ التحصیلی
1404
زان پیر، جادوگر دل رحمی است که به نوزادان قربانی و رها شده در جنگل کمک می کند و آنها را به خانواده هایی دیگر می دهد که از آنها به خوبی مراقبت کند.ماجرا از روزی شروع می شود که زان پیرزن،جادوگر به جای نور ستاره،نور ماه را به نوزادی می خوراند.زان به خوبی می داند که نباید قدرت جادویی ماه را دست کم گرفت و نوزاد را به حال خود رها کند،پس چاره ای می اندیشد تا نوزاد با قدرتی که دارد به خود و دیگران آسیب نرساند آما چگونه می توان مانع قدرت ماه شد؟؟
فصل ها:
1-جایی که داستان تعریف می شود.
2-جایی که یک زن بدبخت دیوانه می شود.
3-جایی که یک جادوگر اشتباهی بچه ای را جادو می کند.
4-جایی که فقط یک رویا بود.
5-جایی که هیولای مرداب اتفاقی عاشق می شود.
6-جایی که آنتین خودش را به دردسر می اندازد.
7-جایی که بچه ی جادویی همه را به دردسر می اندازد.
8-جایی که داستان اشاره به حقیقت دارد.
9-جایی که همه چیز به بدترین شکل پیش می رود.
10-جایی که جادوگر دری می یابد و خاطراتش را پیدا می کند
.....
.....
.....
48-جایی که آخرین داستان تعریف می شود.

فصل ها بسیار کوتاه هستند هر فصل 3 یا 4 صفحه هست.:D


کتاب"دختری که ماه را نوشید"

"عکس پشت صفحه کتاب"

انتشارات پرتقال - خیلی سبز

قیمت 25،000 تومان

نویسنده:کلی بارن هیل

شابک:1-81-8347-600-978

تعداد صفحات:296 صفحه


داستان رمان است (;:P
 
آخرین ویرایش:

Hananamdar

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
93
امتیاز
343
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحيه ١ تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1398
مدال المپیاد
المپياد نانو مدال نقره
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
تجربى
هنگامى كه ميتوانى ببينى،نگاه كن،هنگامى كه ميتوانى نگاه كنى رعايت كن!

كتاب اندرز ها
 

aliiii9

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
480
امتیاز
7,605
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی2
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
طلایimc
دانشگاه
دامغان
رشته دانشگاه
داروسازی
آنچه سخت است در این وسط، دل کندن از آدم‌هاست. دل بستن... آسان است و همگی نیاموخته بلدیم دل بستن را، ولی کسی دل کندن را به ما یاد نداده است...

نامه‌هایی از پراگ
پرویز دوایی
 

هلیوم

هئومه
ارسال‌ها
298
امتیاز
6,231
نام مرکز سمپاد
علامه‌حلی
شهر
آشویتس
سال فارغ التحصیلی
1945
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
شیمی
چرا کور شدیم؟! نمی‌دانم، اما شاید روزی بفهمیم. می‌خواهی عقیده ی مرا بدانی؟ بله، بگو، فکر نمی کنم ما کور شدیم، فکر می کنم ما کور هستیم، کور، اما بینا، کورهایی که می‌توانند ببینند، اما نمی‌بینند!

کوری، ژوزه ساراماگو
 

"Mehrab"

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
445
امتیاز
3,720
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گرگان
سال فارغ التحصیلی
1398
فرق بسیار زیادی است بین کسی که کم می آورد با کسی که کوتاه می آید.

جزیره سرگردانی
سیمین دانشور
 
ارسال‌ها
687
امتیاز
21,592
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
چه پایان دل انگیزی داشت این کتاب...


"گریه نکن خواهرم، در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درخت در سرزمینت. و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت‌ها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌آمدی سحر را ندیدی!؟"
سووشون
سیمین دانشور
 

"Mehrab"

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
445
امتیاز
3,720
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گرگان
سال فارغ التحصیلی
1398
فریادهای زده نشده، یواش یواش، چین و چروک‌‌های روی صورت می‌شوند ...

در انتظار گودو
ساموئل بکت
 

venusi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
527
امتیاز
50,258
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
اگر باری که بر دوش گرفته اید بیشتر از قدرت شما باشد.
اگر روزی برسد که بر عمل خود تاسف بخورید.
آن روز چه رنج ها خواهید دید.
چه لعنت ها خواهید فرستاد.
و در نهان چه اشک هایی خواهید ریخت؟

جنایت و مکافات
فئودور داستایوفسکی
 

Asuka

-
ارسال‌ها
59
امتیاز
1,456
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ارواح
سال فارغ التحصیلی
00
"گوش کن جسپر، غرور اولین چیزیه که باید تو زندگی از شرش خلاص بشی. غرور برای اینه که حس خوبی نسبت به خودت داشته باشی. مثل این می‌مونه که کُت تن یه هویج پلاسیده کنی و ببریش تئاتر و وانمود کنی آدم مهمیه.
اولین قدم آزاد کردن خود، رهایی از احترام به خوده. می فهمم چرا برای بعضی ها مفیده. اگه کسی همه چیزش رو از دست بده هنوز می تونه غرورش رو داشته باشه.
برای همینه که به فقرا اسطوره ی شریف بودن اعطا شده، چون قفسه ها لخت بودن.
به حرفم گوش می دی؟ این مهمه جسپر. دلم نمی خواد خودت رو درگیر شرافت، غرور یا احترام به خود کنی. تمام این ها یه مشت وسیله هستن برای اینکه بهت کمک کنن سر خودت رو برنزه کنی."

جزء از کل، استیو تولتز
 

aliiii9

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
480
امتیاز
7,605
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی2
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
طلایimc
دانشگاه
دامغان
رشته دانشگاه
داروسازی
باید از نو شروع کرد. این چیزی است که دیگران می‌گویند. اما زندگی بازی نیست و از دست دادن یک عزیز هرگز به معنی از نو شروع کردن نیست، بیشتر شبیه ادامه‌ی زندگی بدونِ اوست...
اولین تماس تلفنی از بهشت
میچ آلبوم
 

"Mehrab"

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
445
امتیاز
3,720
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گرگان
سال فارغ التحصیلی
1398
وقتی میشود دقایق عمرت را با آدمهای خوب بگذرانی چرا باید لحظه‌هایت را صرف آدم‌هایی کنی که یا دلهای کوچک‌شان مدام درگیر حسادت‌ها و کینه‌‌ورزی‌های بچه گانه‌اند. یا مدام برای نبودنت، برای خط زدنت تلاش می‌کنند؟ نه، همیشه جنگیدن خوب نیست.
این روزها فهمیده‌ام برای اثبات دوست داشتن، برای به دست آوردن دل آدمها، برای اثبات خوب بودن نباید جنگید. بعضی چیزها وقتی با جنگیدن به دست می‌آیند بی‌ارزش میشوند. این روزها نسخه فاصله گرفتن را می‌پیچم برای هرکسی که رنجم می‌دهد... این را با خود تکرار میکنم و می بخشمشان... نه بخاطر اینکه مستحق بخششند.
تنها به این خاطر که من مستحق آرامشم.

آدم خوبه زندگی خودت باش

‌ ‌‌‌
 

venusi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
527
امتیاز
50,258
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
به گفته خودش زمانی که در شهر روآن ساکن بود هرگز این کنجکاوی را نداشت که به تءاتر برود و کار بازیگران پاریسی را ببیند.
نه شنا بلد بود و نه شمشیر بازی و نه استفاده از تپانچه را.
و حتی نتوانست روزی درباره اصطلاحی از اسب سواری توضیحی بدهد که امو در رومانی به آن برخورده بود.

در حالی که مگر غیر از این است که یک مرد باید همه چیز را بداند.در چندین رشته متفاوت مهارت داشته باشد و زن را با نیروهای شور ورزی و ظرافت های زندگی و همه رازهای ناگشوده آشنا کند!

اما نه...این مرد هیچ به آدم نمی آموخت.هیچ چیز نمی دانست.دلش هیچ چیز نمیخواست.
گمان میکرد که همسرش شادکام باشد و اما از آرامش و سکون بی دغدغه ی او از لختی صفا آمیزش حتی از خوشی ای که خود نصیب او میکرد کینه به دل می گرفت

مادام بوواری
گوستاو فلوبر
 
آخرین ویرایش:
بالا