قسمـت‌های جالـبِ کتـاب‌ها

anahita96

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
547
امتیاز
4,464
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
مدال المپیاد
نقره ى شيمى
دانشگاه
علوم پزشكى تهران
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

"فقط 5نمره با پلیس شدن اختلاف داشتم. رویای بابل گرفتارم کرد. من هم پلیس لایقی میشدم.. اگر و تنها اگر میتوانستم از فرو رفتن در رویای بابل دست بردارم"
________________________________________

"آدم همیشه باید ادامه بده. اگه یه جا بمونی که کپک میزنی"

در رویای بابل- ریچارد براتیگان
 

sayna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,460
امتیاز
12,313
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشكى شهيدبهشتى
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

_: من چطور - چطور به اینجا آمدم؟
+ تشریح آن، کار یک زمینی دیگر است. زمینی‌ها مفسران بزرگی هستند؛ تشریح می‌کنند چرا کیفیت این واقعه چنین است؛ چگونه می‌توان به وقایع دیگر دست یافت یا از وقایع دیگری اجتناب کرد. من یک ترالفامادوری هستم و نحوهٔ نگرش من به زمان مثل نحوهٔ نگرش ما به پهنه‌ای کوه‌های راکی است. تمامی زمان، تمامی زمان است. تغییر نمی‌کند. زمان وجود دارد، همین. زمان را لحظه به لحظه نگاه کنید و آنگاه همانطور که گفتم، می‌بینید ما همگی ساس‌هایی هستیم که در کهربایی گرفتار آمده‌ایم.
بیلی گفت: به نظرم می‌رسد شما به اختیار معتقد نیستید.
ترالفامادوری گفت: اگر وقت زیادی صرف مطالعهٔ زمینی‌ها نکرده بودم، هرگز نمی‌فهمیدم «اختیار» یعنی چه. من سی و یک سیارهٔ مسکون جهان را دیده‌ام، و گزارش‌های صد سیاره مشابه را نیز مطالعه کرده‌ام. تنها در زمین، سخن از اختیار است.

سلّاخ خانه شماره پنج - کورت ونه گات
 

parnian.d

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,470
امتیاز
6,404
نام مرکز سمپاد
فرزنگان1 بندرعبّاس
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

آلوچه باغ، خیابانِ ملل شده است.
دوست داشتن در خیابانِ ملل چقدر مشکل است!
گنجشک ها دیگر ابتدای خیابان را دوست ندارند.
صدای دست و فریاد جمعیت از دور...
بلندگوها از محبّت تشکّر می کنند.

صدای من کوچک است.
صدای من، فلزی نیست.

بار دیگر شهری که دوست می داشتم- نادر ابراهیمی
 

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

از کتاب The Hunger Games، سوزان کالینز :

Suddenly I am furious, that with my life on the line, they don’t even have the decency to pay attention to me. That I’m being upstaged by a dead pig. My heart starts to pound, I can feel my face burning. Without thinking, I pull an arrow from my quiver and send it straight at the Gamemakers’ table. I hear shouts of alarm as people stumble back. The arrow skewers the apple in the pig’s mouth and pins it to the wall behind it. Everyone stares at me in disbelief

.Thank you for your consideration," I say. Then I give a slight bow and walk straight toward the exit without being dismissed"

این جاش عالیه!
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,668
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

این تپانچه ها از دست تو گذشته اند.تو غبار آنها را پاک کرده ای.من هزار بار میبوسمشان.چرا ک دست تو بر آنها نشسته است.تو ای روح آسمانی مرا در این تصمیم راسخ کردی.تو ابزار این کار را ب دستم داده ای.تویی ک آرزو داشتم مرگ را از دستانت پذیرا شوم.و حال پذیرا میشوم.آخ من از خدمتکار خود شنیده ام ک وقتی ک تپانچه ها را ب دستش میداده ای میلرزیده ای.و با این حال خدا نگه دارنگفته ای.دردا.دردا.خدا نگه دار نگفته ای.آیا مگر قلبت را ب خاطر آن یک لحظه بر روی من بسته ای.آن یک لحظه ای ک مرا با تو تا ب ابد پیوند میدهد؟لوته!هیچ هزاره ای نمیتواند تاثیر آن لحظه را از لوح جان من پاک کند.و من ب خوبی حس میکنم ک نمیتوانی از اویی نفرت داشته باشی ک برای تو میسوزد

رنج های ورتر جوان...گوته
 

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

بارون درخت نشین
از:ایتالو کالوینو

پدرمان سه روز پیاپی دستمالهایی را به سرکه می آغشت و روی سر خود می فشرد:در رویارویی با دشواریهای بزرگ آدمی نیرومند و سرافراز بود ، اما از یک جوش یا خراش کوچک دیوانه می شد.
 

javanshah

کاربر فعال
ارسال‌ها
68
امتیاز
151
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی
شهر
رفسنجان
مدال المپیاد
هنوز داریم می خونیم
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

نفس ها در سینه حبس شده بود
ناگهان
جایزه می رسد به شماره ی 1987
کتاب جایزه بزرگ ژول ورن
 
  • لایک
امتیازات: مت

nastaran

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
111
امتیاز
185
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

"امروز مامان مرد. شاید هم دیروز, نمی دانم"
از کتاب بیگانه اثر آلبر کامو
 

Golnoosh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
672
امتیاز
2,443
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 !
شهر
همدان
مدال المپیاد
شیمی میخوندم ☺
دانشگاه
علوم پزشکی همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

ققنوس اول ب وجود اومد یا آتیشش؟
_ دایره هیچ نقطه ی شروعی نداره :)

هری پاتر ویادگاران مرگ
جی کی رولینگ
 

fateme.RMA

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,717
امتیاز
8,613
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

همه ي عوامل غير ممكن را حذف كن، آنچه مي ماند، هر چه قدر هم غير محتمل باشد، قطعا واقعيت است!

آرتور كانن دويل - نشانه ي چهار
 

shshsh

sh m
ارسال‌ها
571
امتیاز
1,578
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

گنجینه ی هر انسان، هوش سرشار اوست. روونا ریونکلا

پایان نزدیک است... لمونی اسنیکت

به یاد داشته باشیم اولین نامه ای که از هاگوارتز به دستمان میرسد، کلام خوش آوای کسی است که ما را از نیروی شگفت انگیز درونمان باخبر میسازد؛
از یاد نبریم در درونمان هاگوارتزی وجود دارد که در آن میتوانیم به پرورش این نیروی شگفت انگیز بپردازیم؛
و فراموش نکنیم چوبدستی سحرآمیز ما دست همت ماست و ورد ما، کلام معجزه گرمان؛
پس؛
تا عشق و امیدی هست، چه باک از بوسه ی دیوانه سازان؟ ویدا اسلامیه

من هم اکنون به قبرهای مختلفی سر میزنم و صبحها روی یک تپه ی پرشیب مینشینم و به همان اقیانوس خیره میشوم. این همه ی داستان نیست، اما هرچه هست کافیست. در این شرایط آرزویی بالاتر از این نمیتوانم داشته باشم که بنشینم و در گذشته های شیرین غرق شوم. لمونی اسنیکت
 

goldokhtar

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
248
امتیاز
1,791
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
دانشگاه
همینجا
رشته دانشگاه
حقوق
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

کویر از دکترشریعتی،صفحات اولش که میگه توپرم کردی تو لبریزم کردی..
 

مهسا.ق

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,098
امتیاز
3,216
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
برنز کامپیوتر ۱۳۹۳
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

لطیفه: وای از تو. می دانی ام و این می گویی؟ بیزارم از تن آوران تن خواه. اینان در پی تن اند نه زن.
اویس:زن؟
لطیفه:آری زن. من! که لایق خرد نمی شماریدش شما!
اویس: که باشیم ما
لطیفه: مردان را می گویم
اویس:مردان را یا نرینگان را؟
لطیفه: این مردان جز نرانند مگر؟بگومگو می کنی چرا؟
اویس:نرینگان را چه گویم؟ در زن اما خردی می شناسم از جنس دیگر.
لطیفه:همین!جنس دیگر؟
اویس:بگویم یا لال شوم؟
لطیفه: بگو تو هم بگو!
اویس:خرد بقاجوست.مرد بقا در خود می جوید و زن بقا از خود.بقا جستن از خویس بخشیدن خویش است به بقای زندگی. چنین است که جنس خرد در زن و مرد دوگونه است
لطیفه: بریدی و دوختی!زن بقا بخش است و مرد بقاجو. یک بار بگو زن فناجوست دیگر
اویس: . . .
-------
لطیفه:زن برای تو کیست اویس؟
اویس:شیطانی که به ترفند گندمی از بهشت محرومم کرد
لطیفه:نه که زمین به کامت نیست،هجو مگو بلبل.
اویس:زن بال پریدن مرد در آسمان مهرآگاهی ست که همهمه ی دنیا را فرو می خواباند در دم خاموشی زمان و مکان. افسون لطیف و زیبایی ست تا کدورت و خشونت روزگار عادت روزهایمان نشود
لطیفه:و اگر خود طالب پریدن باشد چه؟
اویس: . . .
------
زنده ی بیدار- منصور مومنی
(این اویسه ینی دست من نیفته فقط چون خفش میکنم رسما :-")
 

baroon

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
750
امتیاز
578
نام مرکز سمپاد
یه زمانی فرزانگان تهران بودم!
شهر
تهران
دانشگاه
ولیعصر
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

"سیاهی"ما همین حالا هم در تاریکی هستیم اما وقتی به لنجا برسیم می فهمیم که قبلا هم در تاریکی بوده ایم و هرگز روشنایی را ندیده ایم هرجا به این باور برسیم سرزمین ظلمات است
------------------------------------------------------
ابدیت لا مکانی نیست،ابدیت ماییم.ابدیت در ماست و ما در ابدیت غوطه وریم جستجوی ابدیت را از درون خود بیاغاز
ازل بجوی پیش از جستجوی ابد که تو از انی!
ابدیت هموارگی اوارگی ستارگان است
ابدیت پادشاهی ندارد.شاهدختی نیز.نزد او همه چیز یکسان است.
همه چیز در او میزاید و او در همه چیز نیکی و بدی نزد او بی معناست.زندگی و مرگ نزد او به یک اندازه بی ارزش است
ابدیت دلخوشی پیران محتضر است...


شاهدخت سرزمین ابدیت،ارش هجازی
 

Golnoosh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
672
امتیاز
2,443
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 !
شهر
همدان
مدال المپیاد
شیمی میخوندم ☺
دانشگاه
علوم پزشکی همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

_ در ضمن جینی ب رون نگو گوساله ، تو ک کاپیتان نیستی
_ آخه ظاهرا تو انقدر سرت شلوغ بود ک وقت نکردی بهش بگی گوساله و من فکر کردم یکی باید اینکارو بکنه

هری پاتر و شاهزاده ی دورگه
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,668
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

گاهی برخی از برکات خدا با شکستن تمامی شیشه ها وارد میشوند....
----------
استاد:زندگی همین است.اشتباه کردن در طول میلیون ها سال سلول ها دقیقا ب یک شیوه تولید مثل میکردند تا اینکه یکی از آن ها اشتباه کرد و ب همین دلیل چیزی توانست آن تکرار پایان ناپذیر را تغییر دهد

استاد گفت:همین اشتباه بود ک جهان را ب راه انداخت.هرگز از اشتباه کردن نترس
اما آدم و حوا از بهشت اخراج شدند
استاد:و یک روز بازخواهند گشت.و این بار معجزه ی آسمان ها و جهان را میشناسند.خداوند وقتی توجه آنها را ب درخت معرفت نیک و بد جلب میکرد میدانست چ میکند.اگر نمیخواست آن دو از آن بخورند هیچ چیز نمیگفت
پس چرا گفت؟
استاد:تا جهان را ب حرکت در آورد
---------
اگر ب خاطر شرم نبود خدا کشف نمیکرد ک آدم و حوا سیب را خورده اند...

بریدا...کوئلیو
 

Blest Girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
262
امتیاز
2,202
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1391
رشته دانشگاه
هوش مصنوعی و رباتیک
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

کسایی ک میذارنو میرنو دوس ندارم،
اینه ک اول خودم ول میکنم میرم...اینطوری خاطر جمع تره!!!
کتاب "خداحافظ گاری گوپر"
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,651
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

خون از قلب او خارج می شد، به قلب او بازمی گشت، دورمی زد، دور می زد، زندگی در جریان بود و دور می زد و این ضربان نبض چیزی نمی گفت مگر: بزودی! نه چیز دیگری می توانست بگوید و نه می توانست با خود فکرکند که: "نمی خواهم بمیرم."

همین که می خواست این جمله را بسازد به جای آن به ذهنش می آمد: می میرم ... بزودی ...

قطار به موقع رسید، هاینریش بل، نشر چشمه
 

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

خداحافظ گارى كوپر

--راننده، حركت كنيد.
× كجا بروم قربان؟
-- سؤال احمقانه نكنيد. راه بيفتيد، فقط حركت كنيد. ما هنوز جوانيم، هنوز مي‌شود اميدوار بود به جايي برسيم.
 

h.f

جــــــــــــلاد لـــــاغر :>
ارسال‌ها
863
امتیاز
4,769
نام مرکز سمپاد
F1 TEH
شهر
چه فرقی میکنه کجای دنیام
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید بهشتی
پاسخ : قسمتهای جالب کتاب مورد علاقتون

او نمیدانست كه اكنون در سرتاسر دنیا مردم جامهایشان را به هم میزنند و می گویند:برای هری پاتر پسری كه زنده ماند !



جلد 1 کتاب هری پاتر x:
 
بالا