- شروع کننده موضوع
- مدیر کل
- #1
- ارسالها
- 7,646
- امتیاز
- 37,420
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 1389
اولین ماه های سال تحصیلی بود. کلاس زیست بودیم. دیروزش کلی مشکل برام پیش اومده بود و درگیر شده بودم. کنترل عصبی هم نداشتم. بدجوری ناراحت بودم.
کلاس زیست بود. معلم زیستمون عادت داشت مطلب زیاد بگه . از هرکجا که شد. به تمام سوالات هم جواب میداد و از هر مطلبی که میگفت پرسش هم داشت. یعنی اگر همیشه مطالب رو نمی نوشتی ، نمی تونستی نمره خوبی ازش بگیری.
روی تخته سیاه نوشته های زیادی دیده میشد. کلی متن و تصویر. معلم به ما گفت از همه این ها تو امتحان میاد. بچه ها اعتراض کردند که مطالب خیلی زیاده. من هم میخواستم اعتراض کنم.
میخواستم بگم مطالب خیلی پخش و پلا هستند. وقتی دهنم رو باز کردم بگم ، گفتم آقا خیلی پرت و پلا میگین.
و این شد که من از کلاس اخراج شدم. هرچند که هرگز منظور بدی نداشتم.
و من همیشه شرمنده این معلم بودم و هستم. بعد از اون نتونستم به چشماش نگاه کنم.
و این پرت و پلا من رو مشهور کرد. عده ای ستایشم می کردند و عده ای متعجب . اما من همیشه خودم رو سرزنش میکردم.
نتیجه اخلاقی : هرگز زمانی که کنترل کامل عصبی ندارید چیزی نگید.
کلاس زیست بود. معلم زیستمون عادت داشت مطلب زیاد بگه . از هرکجا که شد. به تمام سوالات هم جواب میداد و از هر مطلبی که میگفت پرسش هم داشت. یعنی اگر همیشه مطالب رو نمی نوشتی ، نمی تونستی نمره خوبی ازش بگیری.
روی تخته سیاه نوشته های زیادی دیده میشد. کلی متن و تصویر. معلم به ما گفت از همه این ها تو امتحان میاد. بچه ها اعتراض کردند که مطالب خیلی زیاده. من هم میخواستم اعتراض کنم.
میخواستم بگم مطالب خیلی پخش و پلا هستند. وقتی دهنم رو باز کردم بگم ، گفتم آقا خیلی پرت و پلا میگین.
و این شد که من از کلاس اخراج شدم. هرچند که هرگز منظور بدی نداشتم.
و من همیشه شرمنده این معلم بودم و هستم. بعد از اون نتونستم به چشماش نگاه کنم.
و این پرت و پلا من رو مشهور کرد. عده ای ستایشم می کردند و عده ای متعجب . اما من همیشه خودم رو سرزنش میکردم.
نتیجه اخلاقی : هرگز زمانی که کنترل کامل عصبی ندارید چیزی نگید.