رضا امیرخانی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Admin2
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : رضا امیرخانی

اتفاقا مقاله به روونیه نشت ِ نشا نخوندم ! به نظرم مقاله نویسیش شاهکاره ... نشت نشا خیلی کـمه بیشتر هم می تونه بنویسـه

+ نرگس : لایک ساینا ... ;D
 
  • لایک
امتیازات: N.M
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از نرگس² :
من اون تیکه هایی که تو دیسکو بودم دوس داشتم ... آخرشم بد نبود !
وااااای نرگس چجوری میتونی بگی بد نبود ؟!
آخر بیوتن فوق العادس جدا ...
جز معدود کتابایی بود که اشکمُ درورد ...
اصن تیکه ای که به آرمیتا اس ام اس داد ، قلب من دقیقا تو دهنم بود !
عــالـــی بود ...
 
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از ریــحــانــه :
وااااای نرگس چجوری میتونی بگی بد نبود ؟!
آخر بیوتن فوق العادس جدا ...
جز معدود کتابایی بود که اشکمُ درورد ...
اصن تیکه ای که به آرمیتا اس ام اس داد ، قلب من دقیقا تو دهنم بود !
عــالـــی بود ...
بد نبود یعنی طبقِ انتظارِ من نبود ... یعنی قشنگ وقتی تموم شد با خودم گفتم " عه ! پـَ چرا این شد ؟ " 8-|
اما خب در حدیم نبود که بهش فحش بدم ;D

+ درباره ی مقاله ... اتفاقاً به نظر من امیرخانی خیلی میتونه تو مقاله و اینا موفق باشه . نثرش با همه ی مقاله نویسا فرق داره ؛ روون تره و راحت تر میشه خوند .
 
  • لایک
امتیازات: L.L
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از نرگس² :
بد نبود یعنی طبقِ انتظارِ من نبود ... یعنی قشنگ وقتی تموم شد با خودم گفتم " عه ! پـَ چرا این شد ؟ " 8-|
اما خب در حدیم نبود که بهش فحش بدم ;D

+ درباره ی مقاله ... اتفاقاً به نظر من امیرخانی خیلی میتونه تو مقاله و اینا موفق باشه . نثرش با همه ی مقاله نویسا فرق داره ؛ روون تره و راحت تر میشه خوند .
آره خب نظر هر کس فرق داره ! :)

یه چیزی وجود داره ! من حس میکنم ( ینی مطمئنم ! ;D ) اکثر طرفدارای امیرخانی سمپادیائن ! ینی به نظر ما روونُ راحته !
من به یکی از بچه های زبان ارمیا رُ که یکی از ساده ترین کتابای امیرخانیه دادم بخونه ، گف دوبار خوندم تا فهمیدم !
کلا خیلیائم حال نمیکنن با نوشته هاش !
 
  • لایک
امتیازات: N.M
پاسخ : رضا امیرخانی

ببينيد من اگه يه متني واسـم يه ذره سخت باشه ميزارمش كنار ! مثلا پاراگرف اول كتاب ُ مي خونم سخت بود ديگـه نمي خونمش :-"
بعد كلا نشت نشا رو كه ديدم خب گفتم مقاله س ، خيليم به نظر قلمبه سلمبه مياد اصـن نمي خونمش ! بعد همينجوري خط اولش ُ خوندم ديگه نتونسـتم كنار بزارمش ! يه ساعـته تمومش كردم ! اصـلا فوق العـــاده نوشته ! مثالاش فوق العاده س ، خاطره هايي كه تعريف مي كـنه ..
كلا متفاوتـه اصلنم سخت و خشك نبود نوشته ش :x :-"
 
  • لایک
امتیازات: N.M
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از SaYnA :
ببينيد من اگه يه متني واسـم يه ذره سخت باشه ميزارمش كنار ! مثلا پاراگرف اول كتاب ُ مي خونم سخت بود ديگـه نمي خونمش :-"
بعد كلا نشت نشا رو كه ديدم خب گفتم مقاله س ، خيليم به نظر قلمبه سلمبه مياد اصـن نمي خونمش ! بعد همينجوري خط اولش ُ خوندم ديگه نتونسـتم كنار بزارمش ! يه ساعـته تمومش كردم ! اصـلا فوق العـــاده نوشته ! مثالاش فوق العاده س ، خاطره هايي كه تعريف مي كـنه ..
كلا متفاوتـه اصلنم سخت و خشك نبود نوشته ش :x :-"
منم دقیقاً مثِ ساینا ... شاید سختی ـی که متنِ امیرخانی برای اون دوستِ تو داشته تو کلماتش بوده و متفاوت نوشتنش . وگرنه فهمیدنِ اینکه چی داره میگه ، خیلی راحته . راحت الحلقومه یه جورایی ( کلمه ی دیگه به ذنم نرسید :-" :-" X_X)
 
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از ریــحــانــه :
وااااای نرگس چجوری میتونی بگی بد نبود ؟!
آخر بیوتن فوق العادس جدا ...
جز معدود کتابایی بود که اشکمُ درورد ...
اصن تیکه ای که به آرمیتا اس ام اس داد ، قلب من دقیقا تو دهنم بود !
عــالـــی بود ...
راجبع به پايان بيوتـن ؛ مي دونين :-?
( نفس ها در سينه حبس :-" مي خوام برا اولين بار از اميرخاني انتقاد كـنم :-" )
به نـظرم روند ِ داسـتان اولـش آروم تر بود ، آخراش يه كـم تند تر شـد ... ممم يه كـم يهويي بود به نـظر مـن :-?
يعني انتظار نداشـتم تهش اين همه اتفاق بيوفـته يهو !
نـظره مـنه ها ! :-??
+ يه سـوال ! اين تحقيقايي كه ميگفتن تو new jersey religious research institute انجام دادن ؛ واقعن وجود داره ؟ همچين تحقيقاي ِ عجيب غريبي هستن واقعن ؟ يا كاملا ساختگي بود اين قسمت ِ داستان ؟ :-s

+ تيكه ي "يا دولت !" و " يا خودم" ‌ش شاهـكار بود !
 
پاسخ : رضا امیرخانی

ساینا منظورت از تند شدن چیه ؟ :-?
من حس میکنم خودش میخواسته که اینجوری باشه ! ینی حس میکنم اون روند تند واسه تیکه ی آخر کتاب لازم بود ...
بهش آروم نمیخورد !

+ کودوم تحقیقات ؟ :-?
 
پاسخ : رضا امیرخانی

آقا راستش من فقط جانستان کابلستان رو تا حالا خوندم. قلمش جذابه . بشکل کاملا ماهرانه ای متلکهای سیاسی
میگه. تصویرگری مناسبی داره . بلده خواننده رو با خودش هم عقیده کنه .(بخاطر رسم الخطش حقشه
یه فصل بقصد کشت کتکش بزنم ;) ).
 
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از sk1v :
آقا راستش من فقط جانستان کابلستان رو تا حالا خوندم. قلمش جذابه . بشکل کاملا ماهرانه ای متلکهای سیاسی
میگه. تصویرگری مناسبی داره . بلده خواننده رو با خودش هم عقیده کنه .(بخاطر رسم الخطش حقشه
یه فصل بقصد کشت کتکش بزنم ;) ).
چرا؟ ;D

من که اصن به خاطر رسم الخطش کتاباش برام جذابه...

مخصوصا تو بیوتن اون سجده ی واجبش عالین... ;D
 
پاسخ : رضا امیرخانی

منظورم اینه که" امروز رهبر ، رئیس دانشگاه تهران گفت" رو مینویسه:"ام روز ره بر، رئیس دانش گاه تهران گفت."
1.مصرف کاغذ میره بالا :-"
2. یه جوریه ! ;D
 
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از sk1v :
منظورم اینه که" امروز رهبر ، رئیس دانشگاه تهران گفت" رو مینویسه:"ام روز ره بر، رئیس دانش گاه تهران گفت.
1.مصرف کاغذ میره بالا :-"
2و یه جوریه ! ;D
به خاطرِ یه شیفت+اسپیس؟ :-w ;D

اتفاقا همین یه جوری بودنِشِ که خاصش میکنه ! ;D
 
پاسخ : رضا امیرخانی

راجع به نثر خاص امير خاني كه صحبت كرديم من بازم ميگـم ;;)
این که تو بتونی حرفت رو یه جوری متفاوت بزنی ؛ ( یا همون نثر خاص ) ؛ صد در صد تو توجه خواننده به نوشته‌ت تاثیر داره ! و هنریه که خیلی از نویسنده ها ندارن . قطعا اگر مثلا توی ِ من ِ او ؛ فصل بندی های ِ کتاب خاص نبود ( یک ِ من ؛ یک ِ او ؛ دو ِ من ... ) توجـه و کنجکاوی خواننده کمتر می شد و امیرخانی به خاطر این خلاقیتی که داره باید تحسین شـه ؛ بایـــد !
 
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از sk1v :
منظورم اینه که" امروز رهبر ، رئیس دانشگاه تهران گفت" رو مینویسه:"ام روز ره بر، رئیس دانش گاه تهران گفت."
1.مصرف کاغذ میره بالا :-"
2. یه جوریه ! ;D
به نظر من یکی از دلایلش به خاطر اینه که میخواد همون کلمه رُ ، این بار یه جور دیگه بگه !
منظورم اینه که مسلما " ره بر " با " رهبر " فرق داره !
اصن آدم میخونشون ، تو اولی کاملا معنای کلمه رُ درک میکنه ولی تو دومی صرفا به چشم یه کلمه ی روتینُ معمولی بهش نگا میکنه !
 
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از ریــحــانــه :
به نظر من یکی از دلایلش به خاطر اینه که میخواد همون کلمه رُ ، این بار یه جور دیگه بگه !
منظورم اینه که مسلما " ره بر " با " رهبر " فرق داره !
اصن آدم میخونشون ، تو اولی کاملا معنای کلمه رُ درک میکنه ولی تو دومی صرفا به چشم یه کلمه ی روتینُ معمولی بهش نگا میکنه !
دقیقا...

من هیچوقت به کلمه ی "شبنم" به چشمِ "شب نم" نیگا نکرده بودم... ;D
 
پاسخ : رضا امیرخانی

من از موضع خودم مبنی بر بقصد کشت زدنش یک مقدار عقب نشینی میکنم. شما درست میگین اما من تنها دلیل مخالفتم با
رسم الخطش ترسم از همه گیر شدن این شیوه است که بنظر من اتفاق خوبی نخواهد بود.
 
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از sk1v :
من از موضع خودم مبنی بر بقصد کشت زدنش یک مقدار عقب نشینی میکنم. شما درست میگین اما من تنها دلیل مخالفتم با
رسم الخطش ترسم از همه گیر شدن این شیوه است که بنظر من اتفاق خوبی نخواهد بود.
من متوجه نمیشم...خب اگه همه گیر شه چه اشکالی داره؟

اخه رسم الخطش اصلا به زبان فارسی ضربه ای وارد نمیکنه که هیچ، بهتر هم هس!...نمیدونم منظورِ شما چیه...
 
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از sk1v :
من از موضع خودم مبنی بر بقصد کشت زدنش یک مقدار عقب نشینی میکنم. شما درست میگین اما من تنها دلیل مخالفتم با
رسم الخطش ترسم از همه گیر شدن این شیوه است که بنظر من اتفاق خوبی نخواهد بود.
امیر خانی بار ها به این مثاله جواب داده و گفاته جدا می نویسه تا بتونه اکان لغت سازی را افزایش بدهد و مثلا شما که می خونی ره بر بفهمی این لغت از دو واژ دیگه درست شده
در ضمن گفته من پروردگار شتران خویشم من تعدادی کتاب دارم و در انها این گونه نوشتم و شما هم طور دیگری
راستی یه جای دیگه هم گفت اگه می شد دانشگاه را می نوشتم دان ش گاه چون ش شین مصدری و دان بن مضارع
من هم این رسم الخط را بیشتر می پسندم
 
پاسخ : رضا امیرخانی

شاید بخاطر عدم آشنایی من باشه اما بنظر من اگه همه گر بشه وبعد کسی
"ز بیچارگان گفتمت دست گیر/که فردا همین باشدت دستگیر" رو بنویسه
"ز بی چارگان گفتم ت دست گیر/که فردا همین باشد ت دست گیر"
اتفاق خوبی نیست
من میگم نباید برسم الخط استاندارد و رایج و عادی تبدیل بشه.

در جواب پست پایین:
ضمایر رو جدا مینوشت ! الان دوباره چک کردم :)
غیر عادی بوده همین رسم الخط رایج هم ! قبول! (من خودمم این رسم الخط رایج رو رعایت نمیکنم و ازش طرفداری نمیکنم)
اما رسم الخط امیرخانی برای همه متون مناسب نیست. همون طور که رسم الخط معمول!
رسم الخط امیرخانی باید بعنوان استثنا بمونه که نه خودش خراب بشه و لطفش از دست بره نه بقیه متون رو
تغییر بده
 
پاسخ : رضا امیرخانی

به نقل از sk1v :
شاید بخاطر عدم آشنایی من باشه اما بنظر من اگه همه گر بشه وبعد کسی
"ز بیچارگان گفتمت دست گیر/که فردا همین باشدت دستگیر" رو بنویسه
"ز بی چارگان گفتم ت دست گیر/که فردا همین باشد ت دست گیر"
اتفاق خوبی نیست
من میگم نباید برسم الخط استاندارد و رایج و عادی تبدیل بشه.
+ تا جایی که من یادمِ ضمایر رو جدا نمینوشت! ;D

بعدشم این که خب ببینید رسم الخطِ رایجِ عادیِ الان هم شاید یه روزایی غیر عادی بوده باشه...

عادی رو خودِ جامعه تعین میکنه...مثلا الان واسه من خیلی عادی شده که پریسا رو "پری سا" ببینیم!( تا قبل از دیدنش فکر نمیکردم که معنیش مانند پری باشه!)(یکی از معلمامون این طوری مینوشت! ;D)

ولی در موردِ شعر شاید یکم قیافش رو بهم بریزه...و به نظرم مخاطبِ شعر هم ادم هایی هستن که این چیزا رو به خودیِ خود درک میکنن! ولی برا رمان به نظرم کاملا به جاست!
 
Back
بالا