من سرزمین اشباحش رو خوندم... از دخمه ی خونینش بیشتر از بقیه خوشم اومد! فعلا منصرف شدم از خوندن سرزمین اشباح! وقتی سرزمین اشباح این بود دیگه اون یکی چه پدیده ایست!!!
البته من هری پاتر رو هم خوندم و هفتصد برابر بیشتر از این سرزمین اشباح ازش خوشم اومد!
من وقتی سرزمین اشباح رو می خوندم دچار عذاب وجدان شدید بودم!!! انگار مثلا در قبال دارن مسئولیت دارم!
هی به خودم میگفتم چرا گذاشتی این بدبخت نیمه شبح بشه... زندگیش تباه شد... بیچاره مادر پدرش...
هی این نویسنده رو لعنت می کردم که پسر بیچاره رو سیاه بخت کرده!!
اون جایی که میرن به یه دهکده ای می رسن که هیولای مقدسشون پسره رو می خوره (همون جلدای آخرش بود!)
من از عصبانیت بالا پایین می پریدم و به نویسنده فحش میدادم ببین بچه رو به چه روزی انداختی چه چیزای بدی می بینه نویسنده ی بیرحم!!
اون آخرشم که دارن کوچولو رو ترسوند هم عین چی دیگه عصبانی بودم و هی این نویسنده رو لعن و نفرین می کردم...

که به هر حال گذشه تغییر کرده تو ***** کردی، تو ***** خوردی از اولش این بلا سر بدبخت آوردی!! اصلا این یارو کرپسلی ِ نامرددددددددد.....!!
بعد کلا" توی همه ی کتابا این استیو رو هم سرش داد میزدم انگار مثلا میشنوه آدم میشه!! هی بهش فحش میدادم!!
ولی به نظر من که هیچییییییییییش اصلا و ابدا به گرد پای هری پاتر هم نمیرسه!!!