پاسخ : غذای سلف دانشگاه
میگم میخواین یکم ربطش بدیم به موضوع تاپیک؟
میگم میخواین یکم ربطش بدیم به موضوع تاپیک؟
بعد که پاییدیم بریم بقاپیم؟ مثلا من ماست و موز نمیخورم کلی هم به همه التماس میکنم برای منو بخورید نمیخورن..البته بر نمیدارمااااا..گاهی که اشتباهی بر میدارم B-)به نقل از MoBn :به بچه هایی که تازه میرن دانشگاه یک توصیه دارم
سعی کنین تو سلف هم کلاسی هاتون رو بپایین ببینید کی چی میخوره کی چی نمیخوره مثلا بعضی بچه ها سالاد نمیخورن بعضی ها کره نمیخورن
یکی از تفریحات من تو سلف اینه با بطری های دوغ برج بسازم :)
به نقل از 619 :من هرچی فکر میکنم میبینم که فقط این یک ماه میتونم از غذا خوردن لذت ببرم! بعدش باید به مدت شش سال غذای سلف دانشگاه بخورم، بعد 2سال غذای سربازی، آخرشم اگه بخوام ازدواج کنم، اینطور که بوش میاد، به دخترهای این دوره زمونه هیچ امیدی نیست! بابا عیبه به خدا من خودم الآن 2-3 ساله که پلو بلدم درست کنم! 5-6 سال هم هست که انواع غذاهای تخم مرغی (نیمرو،املت،آب پز و...) رو بلدم!(الآن احساس کدبانو بودن میکنم B-)) واقعا" نمیدونم مردهای آینده قراره چی تو شکمشون بریزن؟!
ووووووووو :-\به نقل از داماد مسعودی :بعله
یکم از خودم تعریف کنم که چقد کدآقام!
آشپزی درحد سلطنت خانوم(یه آشپزیه اینجا واسه مجلسای خونگی میره غذا میپزی خیلی هم کلاسش بالاستبعله یکم از خودم تعریف کنم که چقد کدآقام! آشپزی درحد سلطنت خانوم(یه آشپزیه اینجا واسه مجلسای خونگی میره غذا میپزی خیلی هم کلاسش بالاست)
خلاصه انواع پلوجات دمپخت جات آبگوشت خورشهای فصل اعم از قرمه سبزی و بادمجون و قیمه آش جات سوپ جات مرغ جات و.... دیگه خوش به حال هم اتاقیام(اگه حوصله داشتم بپزم!)
قصد ازدواجم ندارم فعلا میخوام ادامه تحصیل بدم
آقا میگم یه تاپیک بزنیم آموزش آشپزی برای دانشجویان خوابگاهی!! بعد شما بیاین غذا آموزش بدین واللا به خدا من اونجا از گشنگی میمیرم هی فرت و فرت وزن کم میکنمبه نقل از داماد مسعودی :بعله
یکم از خودم تعریف کنم که چقد کدآقام!
آشپزی درحد سلطنت خانوم(یه آشپزیه اینجا واسه مجلسای خونگی میره غذا میپزی خیلی هم کلاسش بالاستبعله یکم از خودم تعریف کنم که چقد کدآقام! آشپزی درحد سلطنت خانوم(یه آشپزیه اینجا واسه مجلسای خونگی میره غذا میپزی خیلی هم کلاسش بالاست)
خلاصه انواع پلوجات دمپخت جات آبگوشت خورشهای فصل اعم از قرمه سبزی و بادمجون و قیمه آش جات سوپ جات مرغ جات و.... دیگه خوش به حال هم اتاقیام(اگه حوصله داشتم بپزم!)
قصد ازدواجم ندارم فعلا میخوام ادامه تحصیل بدم
به نقل از بره ناقلا :خجالت بکش! با همین تفکراته که ساختمون فنی در نظر ما میشه جزیره سیگاری ها!
ما تو کلاسای معارف وقتی میخواستیم در مورد جوونای بی هدف مثال بزنیم که خودشونو بدبخت میکنن میگفتیم "اصلا همین فنی ها..از بقل دانشکده شون رد میشی بوی سیگار میگیردت!
میشینن روی جدول ها و ردیفی سیگار به دست!"اوووووووووه مهسا چه اراده ای داشتی!! ما این جور موقع ها کودتا میکنیم! هرچند تو همین تابستون یه موقعی انقده سرم شلوغ بود که تو دو هفته شبانه روز میانگین 4 ساعت میخوابیدم..
نه نه مطمئنا سیگار چیز بدیه ولی من نصف مشکلاتم از این کلی گویی ایرانیا مثلا سیگار کلا بده یا تلویزیون ایران کلا بدهبه نقل از مهســـــــــــــا :آقا جدا اوضاع فنی خرابه :-s به قول پزشکی ها همون چاله فنی...!
آقا یه پسر برقیه هست از سال بالاییا که همیشششششه وایساده دم دانشکده داره سیگار میکشه بعد بچه ها بهش میگن screen saver بعدش یه بار که دیدن تو سایت نشسته پشت لپ تاپ تو کل دانشکده این واقعه پیچید!!!اینقدر مه مبود یعنی که جای سیگار کشیدن اومده تو سایت پشت لپ تاپ نشسته :-s
مکانیکیها خیلی بدترن!!خیلیاشون سیگارین
به نقل از 619 :آقا من با خوندن چندپست اخیر اینجا+پست های خوابگاه یا خونه خودتون(!) ، شدیدا" استرس گرفتم. میگم اینجا که صاحب نداره من بیام نگرانی هامو با شما در میون بذارم بلکه یه کم آروم شم:
1. ینی چی پسرای فنی همه سیگارین؟ X-(ینی مام سیگاری میشیم؟! من دوست ندارم سیگاری بشم :-s (این پتانسیل رو تو خودم میبینم که به این کارا کشیده شم :-s)
2. ینی چی پسرای خوابگاهی نرم افزار، غیر از2 نفر همه مشروط شدن؟ :-s چه وضعیه؟!
3. ینی چی استاد زبان گفته طرز تهیه ی یه غذا رو به انگلیسی بنویسین؟! من یه جمله هم به انگلیسی نمی تونم بگم در مورد غذا! الآن بیام طرز تهیه بنویسم؟ :-s ینی چی ؟ :-s
باز این قضیه ی کافور و غذا رو یه کاریش می کنیم! با این مشکلات چیکار میشه کرد؟! خدا بهمون رحم کنه! الآن همش خدا خدا میکنم دانشگاه تهران قبول نشم. شاید به امیرکبیر امیدی باشه
داماد خوبی میشی..زن دکتر نمیخوای؟؟ :-[ :-[به نقل از داماد مسعودی :بعله
یکم از خودم تعریف کنم که چقد کدآقام!
آشپزی درحد سلطنت خانوم(یه آشپزیه اینجا واسه مجلسای خونگی میره غذا میپزی خیلی هم کلاسش بالاستبعله یکم از خودم تعریف کنم که چقد کدآقام! آشپزی درحد سلطنت خانوم(یه آشپزیه اینجا واسه مجلسای خونگی میره غذا میپزی خیلی هم کلاسش بالاست)
خلاصه انواع پلوجات دمپخت جات آبگوشت خورشهای فصل اعم از قرمه سبزی و بادمجون و قیمه آش جات سوپ جات مرغ جات و.... دیگه خوش به حال هم اتاقیام(اگه حوصله داشتم بپزم!)
قصد ازدواجم ندارم فعلا میخوام ادامه تحصیل بدم
زبان ما سر کلاس به جای کتاب معرفی شده توسط مرکز زبان بهمون تافل درس میداد.بعد هفته ی آخر دو تا کتاب علوم پزشکی رو درس داد!! خیلی سنگین گفت ولی خداییش الان به اندازه 5 ترم کلاس زبان تو همون کلاس چیز یاد گرفتم..منی که جرات نمیکردم دو خط خبر یاهو رو بخونم میرم تو سایت های انگلیسی گشت و گذار! خدا خیرش بده! کشت مارو ولی آدممون کرد!به نقل از بهزاد 93 :یه دفه تو کلاس لابراتوار زبان استادمون گفت طرز تهیه ی یه غذا رو به انگلیسی بنویسین،یکی از بچه ها بلند شد پرسید:آقا کافور به انگلیسی چی میشه!!!!!!!!!
ساده ای تو عزیزم ... من که از وقتی قضیه کافور و اینا مطرح شد تصمیم گرفتم فقط دوغ و ماست و سالاد و موز و... بخورم ولی به غذا لب نزنم...:->به نقل از بره ناقلا :بعد که پاییدیم بریم بقاپیم؟ مثلا من ماست و موز نمیخورم کلی هم به همه التماس میکنم برای منو بخورید نمیخورن..البته بر نمیدارمااااا..گاهی که اشتباهی بر میدارم B-)
وای چه استادای باحالی! من که عاشق همچین استاداییم! علاقه مند شدم تهران قبول شم که با این دو استاد ارجمند رو به رو شم!به نقل از مهســـــــــــــا :و درمورد زبان!زبان دانشگاه سخته.اقلا تو دانشگاه تهران بدترین درسه تقریبا!2تا استاد اصلیش دو آدم عقده این!! میان سر کلاس در حد تافل درس میدن و کارین دارن بچه ها میفهمن یا نه!بعد یه امتحان از ما گرفتن که استادمون گفت سخت ترین امتحان زبان در کل این سالهای فنی بوده!! بعد رتبه 7 کشوری زبان شد 40 از 70!! من شدم 43 مثلا بعد ماکس هم 55 بود!نمره های کلاس ما هم از همه کلاسا بالاتر بود.آخرش استاد ما لفط کرد تعداد زیادی رو با 9.9 و 9 و اینا انداخت و به ما هم نمرانت بسیار بدی داد.من خودم نمره میان ترمم نمره سوم کلاس بود زبانم هم خیلی خوبه.بعد بهم داد 13.8!مهلت اعتراض هم نداد و درجا نمرات رو تایید نهایی کرد و کاری ه منداشت که چقدر معدل هامونو به ناحق کشیده پایین!
کلا همین!
بیشتر بچه های ما میذارن زبانو مهمان میشن دانشگاه های دیگه تابستون!منتها به ما ترم اول دادن و کاریش نمیشد کرد...
از اون غذاها که تو همایشتون به بچه شهرستانیا دادن بهتون نمیدن مگه؟!به نقل از sayyed :بنده احساس پوکر فیس داشتم خوندم این چیزایی که در مورد سلف گفتین رو، موز سالاد ما یه ماستی هست مشهور به ماست دانشگاه اون رو می خوریم
گربه هم زیاد داریم سمت خوابگاه و دانشگاه شریف هر موقع کم میشه تعدادشون با یه فاصله ای که ما شک نکنیم چلوگوشت بمون می دن (
یه دوغ داغونی هرازگاهی میدن که اونم با لاستیک (کوبیده!!) میدن که بره پایین!!
والا نمی دونم شما تو کدوم سیاره درس می خونین
در بهترین حالت اونهبه نقل از fdd :از اون غذاها که تو همایشتون به بچه شهرستانیا دادن بهتون نمیدن مگه؟!
بچه سوسول میخوای غذای مامان پز بذارن جلوت ؟!به نقل از sayyed :در بهترین حالت اونه