پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟
من اساسا وقتی عدالت رعایت نشه خیییییییییلی عصبانی میشم.... حتی به بهترین دوستم که از ابتدایی باهام بوده عین سگ میپرم...
خلاصه سال پیش که اول راهنمایی بودم ((( من یه سال دیر تحصیل رو شروع کردم ))) گفته بودن اگر تا 2 دقیقه بعد از زنگ برین کلاس اسمتون نوشته میشه و نمره....حالا 30 ثانیه بیشتر زنگ نخورده بود مارو نذاشتن بیایم تو خیلیا رفته بودن تو...

بعد از جروبحص طولانی با ناظم که اخلاقش عین سگ همه ی بچه ها ازش میترسن رفتیم تو ولی اسمو نوشتو اینااا منم اینجوری شدم X-( X-(
گفتم خو خودت گفتی 2 دقیقه گفت یه درک و اینا.... نمیدونم چی گفتم بم گفت بیشعور.... منم دوست داشتم خرخرشو بجوم اونموقع X-( X-( X-( X-( X-( X-( X-(

منم با صدای خیلی بلند گفتم "من بیشعور نیستم!!" اونم گفت برو گمشو منم گفتم " با من درست صحبت کن " اینا بعدش حل شدو... من از اونموقع تو مدرسه معروف شدم... حتی کسایی هم که تا حالا ندیده بودم منو میشناختن!!!!

B-)
_____________________________________________________________________________________________
این ماجرا ماله امساله..................................................
این معلم فیزیک ما خیلی بی شعوره اصلا بلد نیست درس بده........
امتحان گرفت بعد منو متحم کرد که تقلب رسوندم ... ولی بهم نگفت... روز بعد همون ناظمه که باش دعوا داشتم منو با اونی که منحم شده بود که ازم تقلب گزفته یعنی همون بهترین دوستم خواست.....آقا منم

:-s

بهم گفتو اون دوستم گریه میکردو .... گفت نمرمون صفره منم X-(
کلا روز خوبی نداشتم انقدر عصبانی شدم

رفتم گفتم رو چه حسابی میگین راست میگه(((((((((نکته: من تقلب میهواستم بگیرم

نه اینکه برسونم)))))))))))) منم قسم خوردم به همه چیو اینا گفت """تقلب کردینباید جواب بدین!!!!""" منم دیگه به لبم رسید وسط حیاط با بیشترین صدایی که میتونستم داد زدم """لعنت به همتوووون""" بعد معاون اموزشی منو خواست ناظمه هم اونجا بود دمه معاون اموزشی گرم بعد این ناظمه گفت چرا داد میزنی و اینا منم منم داد زدم سرش گفتم چون تهمت بی اساس میزنین چون طوری حرف میزنین که انگار دروغ میگم انگار جون عزیزام برام ارزش نداره....... گفتم اصلن شما دوربینا رو چک کنین!!!! حالا گذشت روز دیدار با اولیا و دبیرانو..... رفتیم این دبیره عییین موش شده بودو گفت سوء تفتهم پیش اومده و اشتباه شده و..... عاغا این دبیره رو داشتن ترور می کردن!!!!

بعد این موضوع اعتبارم پیش بچه ها بیشتر شد!!!! B-)
پ.ن: تو هر دو داستان دوست داشتم عمه و ننه و ....... ناظمه رو به فحش بکشم ولی انظباطم دستشه چه کنم......
اینم بگم من اولین کسیم که توو تاریخ مدرسه جلوی این ناظم اییستادم بچه ها عین جن ازش میترسن!!!!!!!
کلا روز وحشتناکی بود!!!