بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mahshid_f
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • تگ‌ها تگ‌ها
    خواب

روزی چند ساعت میخوابی؟؟

  • +10

    رای‌ها: 14 11.0%
  • 8-10

    رای‌ها: 37 29.1%
  • 6-8

    رای‌ها: 58 45.7%
  • -6

    رای‌ها: 18 14.2%

  • رای‌دهندگان
    127
پاسخ : خواب

بدترین:خواب دیده بودم که تو خوابم یه خانواده دارن عقب عقب میرن تو دره و همه داد میزنن که عقب نرن ولی اونا نمیشنون و تنها کسی که میتونه کمکشون کنه منم که کمکشون نمیکنم و همشون میفتن تو دره :| بعد این خواب تا یه هفته عذاب وجدان داشتم که چرا تو خواب کمکشون نکردم ;D
 
پاسخ : خواب

واااای خدای من :o
دیشب خواب دیدم ماهی داشتیم میخوردیم :-&
بعد من یه تیکشو جدا کردم به بقیه گفتم من رفتم ،اینم تو سمپادیا گرم میکنم میخورم 8-}
خودم تو خواب اینقده تعجب کردم B-)
 
پاسخ : خواب

دو تاپیک خواب های غیر عادی و خواب ادغام شدن

موضوع تاپیک : بهترین / بدترین خوابی که دیدید ... خواب های غیر عادی که دیدید ;D و حتی خوابای دیگه.
 
پاسخ : خواب

این خط کشا هس کج میکنیش شکل روش عوض میشه
دوتا شکل دارن باید کجو راس کنیش ببینی
بعد خواب دیدم ی گل رز دستمه کجش میکنم وسطش عکسه ی چشمه راستش میکنم عکسه خامنه ای=))
اصن ی وضی بودا
نگا سید اولاد پیغمبرو تو خواب ما نیارین گناه داره:دی
 
پاسخ : خواب

بهترین خوابم این بود که یه تصویرایی از جهنم و برزخ دیدم، خیلی خوب بود. بدترین هم این بود که توی یه اتاق صورتی بودم . کابوس بود !
 
پاسخ : خواب

چند تا خواب از بچگیام یادمه
مال خیلی وقت پیشاس واسم عجیبه هنو یادمه چون وقتی خوابی میبینم زود یادم میره
منو مامان بزرگم زیر یه عالم درخت با برگای زرد واستاده بودیم و داشتیم از مامان بابام خداحافظی میکردیم با کلی گریه و اشک
تازگی ها همم خواب میبینم که دارم مدام از یه جیزی فرار میکنم اما نمیدونم چیه و اخرشو هم هیج وقت یادم نمیمونه اما میدونم نمیتونستم از دستش فرار کنم
 
پاسخ : خواب

بهترین خوابام
1- خوابدیدم دستمُ گذاشتم تویِ دست یکی یه احساسی داشت که تا سه روز ملنگ بودم ولی هر چی فکر کردم نفهمیدم کی بوده فقط یادمِ من عاشقش بودم :-[
2- از یه ارتفاع بی نهایت پرت می شدم پایین و تمومی نداشت و می دوستم که هیچیم نمی شه و تو فکرش بودم وقتی رسیدم پایین دو باره انجامش بدم (مثل بانجی) این هم حسِ بیداریش جالب بود /m\
خوابایِ بدم اونایی که یادم هست شب قبل امتحانام بوده ;D ;D
 
پاسخ : خواب

دیشب داشتم خواب میدیدم من و خواهرم رفتیم مدرسه ی ابتداییمون :x بعد این یه حیاط پشتی دراز داشت که عرضش کم بود ما رفتیم این حیاط پشتیه من یه مار دیدم اونطرف حیاط رفتم جلو که از نزدیکتر ببینمش ترسیدم خواستم برگردم برم از اینطرفم یه مار بود :-ss بعد من انقدر ترسیدم
حالا اینارو ولش تو این هیری بیری (توخواب) با داد به خواهرم میگم صدا کمک کن (منظورم این بود که کمک صدا کن)
هعی تو خوابم سوتی میدیم ما #-o
;D
 
پاسخ : خواب

بهترین خوابی که دیدم این بود که از هاگوارتز برام نامه ی دعوت اومده بود که من ساحره ام و باید دو هفته بعد برم مدرسه...توی شهریور بود.وقتی بیدار شدم فهمیدم خواب بوده خییییلیییییییی پکر شدم :((
 
پاسخ : خواب

خواب دیدم جوابای شریف اومده
بعد از ۲۰نمره بود مثلن
بعد پری و ریحون اینا شده بودن ۲۰ ،من ۱۸
بعد اینا هی پز میدادن
منم گریه اینا
"نگا این شریف چقد تو روحیاته بچه ها تأثیر گذاشته:دی "
 
پاسخ : خواب

من یه چیزی براتون تعریف می کنم مُنتاها خواب نیس. درباره ی خوابه ;D
ما یه خواهر داریم دور از جون شما تو خواب راه می ره :-"
بعد یه بار خوابیده بودیم یهو دیدیم نصف شبی داره صدای داد و بیداد می یاد
رفتم دیدم داره در اتاق مامانم اینا رو می کوبونه می گه آهای! چرا منو با خودتون نبردین ؟!! X_X
حالا این که خوب بود ;D
یه بار رفته بودیم مهمونی بعد این خوابش میومد رفت خوابید
ما داشتیم صحبت می کردیم یه دفعه دیدیم با چشای بسته اومد شروع کرد بگه it is a cat... this a pencil :)) =)) =))
مائم فقط نگاش می کردیم . آخرشم بابام اومد جمعش کرد برد خوابوندش :)) =))
 
پاسخ : خواب

اینو من خودم خواب ندیدم دوستم دیده:
خواب دیده که من و یکی دیگه از دوستامو خودش با دوتا پسر داییشو فرهاد مجیدی! تو مینی بوسیم داریم میریم بجنورد.
بعد میرسیم به خونه ی اون فامیل مورد نظر دوستم،این تیکشو باید تصور دونتون خیلی بالا باشه:
میرسیم خونه، این دوتا پسر دایی دوستم فرهاد مجیدی رو یه عمامه رو سرش گذاشتن یه عبام پشتش، از دو طرفم دستشو گرفتن دارن از پله های خونه هه میان بالا،ما سه تام اون بالا وایسادیم با قیافه ی معلولا، می خونیم:رهبر محبوب من از سفر آید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
(این دوست ما کلا استقلالیه از این خوابا زیاد میبینه!)
یه بار دیگم خواب دیده بود که بازیکنای استقلال، نصفشون تو یه ال 90 که مال آندرانیکه و نصف دیگشونم تو یه خاور! اومدن یکی از روستاهای اطراف شهر ما!
بعد آندو میخواد از جباری عکس بگیره،جباری سر میخوره میفته ته دره،با چرثقیل میان جمش می کنن!
 
پاسخ : خواب

من یه بار خواب دیدم با مامانم و پسرعموم رفتیم یه خونه ی فسقلی ای که انگار مسافرخونه بود و اونجا خوابیدیم. بعد صبح که پاشدم (تو خواب، نه تو واقعیت) پسر عموم بهم چندتا کرگدن سنگی کوچولو نشون داد که راه میرفتن. بعد من تو خواب کلی زدم تو گوش خودم که بهار بیدارشو. دیگه بعد که تو خواب فهمیدم بیدارم رفتم دست . صورتم رو تو یه رودخونه مواد مذاب شستم. بعد رفتیم گردش و از روی یه پل سنگی رد شدیم به وسطاش که رسیدیم پله شروع به ریزش کرد. زیرشم رودخونه مواد مذاب دیگه بود ولی خیلی گنده تر که اگه می افتادیم توش غرق می شدیم. دیگه ما می دویدیم پله پشت سرمون می ریخت. نمی دونم شبش چه فیلمی دیده بودم. ;D
 
پاسخ : خواب

.
 
پاسخ : خواب

كابوس بچگي من: خواب مي‌ديدم بابام دلقك شده!!!
 
پاسخ : خواب

من اصولا خواب نمی بینم ولی یه بار تو خواب و بیداری بودم (:| یه لحظه خوابم میبره بعد دیدم که دارم رو یه جای لیز راه میرم لیز می خورم بعد همون موقع از خواب می پرم بعد یه طوری بود انگار واقعا لیز خوردم خیلی باحال بود پاهام یه حسی داشت
 
پاسخ : خواب

دیشب خواب دیدم رفته م دانشگاه...اولش شهیدبهشتی بود بعد یه دفه شد ساختمون قبلی مدرسه مون 8-^ بعدشم یه قاتل که از زندان فرارکرده بود اومد توی خوابگاه میخواست همه رو بکشه O0... اون وسط من میخواستم فرار کنم داشتم دنبال لنگه ی همرنگ دمپاییم میگشتم =))
بعد از اون،خواب دیدم دارم ویتامین C پرتقالو میگیرم میریزم تو آبمیوه ی سان استار :)) :-"
تبلیغ نیستا :-" فقط تحت تاثیر اون دیالوگ تبلیغش این خوابو دیدم فک کنم :دی
 
پاسخ : خواب

این خواب دوستمه
اون موقع که تو جو المپیاد بودیم خواب دیده بود که این و دوستش زنبور شده بودن بعد رفته بودن گرده افشانی!!!! =)) =)) =))
 
پاسخ : خواب

ما کلا خوابای ورزشی میبینیم....
من خواب دیدم که مسابقات لیگ برتر تو مدرسه ی ما برگزار میشه!!!!!!! :)) :))
بعد میان به ما می گن هرکی بازی دربی دیروز بوده بیاد اسمشو بنویسه....
بعد ما اسممونو می نویسیم یه بار اسمامونو بلند می خونن،اون قسمت که باید اسم دوستم رو می خوندن می خونن:ژابر پنجعلی مرادی!بعد من همین جا تو خواب با خودم می گفتم نگا کن این اسم جابر که ما میگیم فارسی بوده ژابر عربا باز اینو به نام خودشون کردن..... =)) :))
بعدش می ریم بیرون،نمی دونم بازی ذوب آهن و کجا بوده که دیگه تموم شده ولی شهاب گردان هنوز تو زمینه و چون دوتا گل خورده داره تو برفا غلت میزنه!
به خاطر این میگم برف که زمین از جنس چمن نبود از جنس برف بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! =)) =)) =))
بعدشم میان شهاب گردانو تو این ماشینای مخصوص مصدومای زمین می زارن میبرن.اون ماشینام کوچیکین دیگه،جالب اینجاست کل بچه های مدرسه ی ما تو همون ماشین نشستن دور شهاب گردان دارن براش آهنگ می خونن دس میزنن!!!!!!!!بعد من میگم چرا خو آهنگ می خونین،میگن وا3 اینکه برا سلامتی مصدوم خوبه!!!! =)) =)) =)) =)) =)) :)) :)) :)) ;D ;D ;D ;D
 
پاسخ : خواب

.
 
Back
بالا