بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mahshid_f
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • تگ‌ها تگ‌ها
    خواب

روزی چند ساعت میخوابی؟؟

  • +10

    رای‌ها: 14 11.0%
  • 8-10

    رای‌ها: 37 29.1%
  • 6-8

    رای‌ها: 58 45.7%
  • -6

    رای‌ها: 18 14.2%

  • رای‌دهندگان
    127
پاسخ : خواب

من يه بار خواب آنجلينا جولي رو ديدم :-" :-" جا خواهري خيلي خوش گذشت بهمون ;D
 
پاسخ : خواب

آقا ما دیشم خواب دیدیم سایت دوباره عین آدم شده و اینا...ینی همه امتیازا اومده سرجاش...صبح پاشدیم دیدیم خوابمون تعبیر شده ذوق کردبم ;D
 
پاسخ : خواب

ی روز تو مدرسه بحثه جاستین بیبر بود با ریحانه بعدش گفتیم چی میشه جاستین بیاد خواستگاری ما:دی
بخدا شب خواب دیدم اومده خونمون میگه سارا من خیلی وخ بود دنبالت بودم=))
 
پاسخ : خواب

خواب دیدم دارم با 4 تا بال پرواز میکنم نمی دونم خوب یا بد ولی هر چی بود خیلی مسخره بود...
 
پاسخ : خواب

یک بار خیلی بچه که بودم خواب ی فیلمی رو دیدم وسطش بیدار شدم پا شدم قشنگ بیدار بیدار بعد که خوابیدم ادامه همون فیلمو دیدم ;D
 
پاسخ : خواب

بهترینش که خواب دیدم امام زمان (عج)ظهور کرده خواب کادو گرفتن هم زیاد میبینم
بدتریناشم زیادن که یکیشون این بود که خواب دیدم رفتیم آمریکا بعد آبجم مرده بود :-s :((
خلاصه خواب خارجی زیاد میبینم!
 
پاسخ : خواب

بدترینش فقط یه لحظه بود.... شبی که ترکش کردم دیدم از کنارم رد شد مثل واقعیت بود ولی من تو خواب مردم
بهترینشم بچه که بودم خواب یه دریاچه طلایی با یه عالمه فلامینگو دیدم:-< :-<
 
پاسخ : خواب

دیشب یه خواب دیدم...خعلی باحال بود...یعنی عینهو سریال لاست ;D
فقط من اونجا نقش جک رو داشتم...دیدم هواپیما سقوط کرد مردم پرت شدن بیرون :-"
بعد بدو بدو رفتم به سمت ساحل یکی از دوستام دستمو میکشید میگفت...نه مهرناز نرو من میترسم ;D
ولی من رفتم...بعد رفتم اونجا یه بچه هه بود خیلی بچه بود شاید 50 سانتیمتر...بعد دستو پاشو گرفتم بردم انداختمش تو سطل آشغال...
بعد با صدای بابام بلند شدم بالا سرم بود میگفت " مرگ بر دشمن خونخوار تو"... ;Dکلی حرص خوردم :-Lکه بقیشو ندیدم ~X(
 
پاسخ : خواب

نمیدونم چرا خوابام اینجوری شدن؟ :-"
رویای صادقه ینی!
یه چی تو مایه های این دختره تو 5کیلو متر تا بهشت ;D
حواب یه فرد خاصی رو که میبینم فردا شب نشده خودشم میبینم #-o نه که حالا خ مشتاقم :-"
دیشبم یه خواب سکرت دیدم به حقیقت پیوست :>
 
پاسخ : خواب

خواب دیدم رئیس یه گروه مافیایی ام
البت به شکل شخمیش

یه عینک خوف
یه کت چرمی شاخ
یه شاتگان فیلکش هم رو دوشم!

راه افتادم تو خیابونای شهر به مدت 4 ساعت تمام ادمایی که میدیدمو به شنیع ترین روش های ممکن با شاتگان میکشتم!

اصن میبینین چه روحی لطیفی دارم من!!! ;;)
 
پاسخ : خواب

خواب دیدم که کارگر یکی شدم و خیلی اذیتم می کنه مثلا بم می گفت زمین جارو کن بدو دیگه و هی منو میزد :( :(
خیلی خواب بدی بود
 
پاسخ : خواب

یکی از بد ترین خواب هایی که دیدم این بود که یه نفرو با تفنگ شکاری کشتم!!!
 
پاسخ : خواب

آغا ما یه بار ایتدایی بودم!!!نمیدونم چندم... ;D
یه امتحان ریاضی دادیم در حد لالیگا گند! ;D
بعد منم هی میگفتم چی میشه خوب بشم آخه؟؟؟خدایا چی میشه؟؟؟؟
این غد گقتم که.....شبش تو خواب دیدم بیس شدم!!! ;D ;D :>
اصن از خواب که پا شدم ضد حال خوردم اساسی!!! :( =((
نمرمونم شد17! :(
 
پاسخ : خواب

دیشب خواب دیدم یکی از دوستام یه سوالی پرسید که نمیخواستم بدونه جوابشو :-"
بعد یهو دوستیمون تموم شد :|
 
پاسخ : خواب

باو من دیشب خیلی داغون بود وضعیتِ خوابیدنم ! بعد حالا خوابم که برد ، دیدم یه مریضیِ لاعلاجی گرفتــم ، همه دارن گریه می کنن واسه ـم ! :-? منم کلا" زیاد ناراحت نبودم ! فقط کنجکاو بودم ببینم ته ـش چی می شه ! :-? یادم نیس فک کنم ته ـش ـم کلا" دکتر ـا قطعِ امید کردن ! :)) صُب پا شدم تا نیم ساعت :-? + :)) نشستم رو تخت !!!
 
پاسخ : خواب

من خوابایی رو که دایم می بینم خیلی دوست دارم ! واسم عجیب و خاصن . خوابایین که احساس می کنم مربوط به خاطرات گذشته یا احساساتم هستن و سالی یکی دوبار می بینمشون اما نمی فهمم چین ! یکیشون یه خوابیه که تا دوسه سال پیش هر ازگاهی میدیدمش اما بالاخره یکی دوسال پیش تموم شد ;D خواب می دیدم دارم از یکی از کوچه های اطراف دبستانمون رد می شم و کوچه یه جوریه ! انگار یه ساختمون بزرگ دارن اونجا می سازن و من هی باید از روی تیر آهن هایی که کار گذاشتن رد شم اما خیلی مواظب باشم ! چون زیر ساختمون عین جهنمه ، آتیش و مواد مذابه و من باید مواظب باشم از رو تیر آهنا نیفتم ! این خواب رو سالی یکی دوبار می دیدم اما خب یکی دوسال پیش خواب دیدم که بالاخره اون کوچه جهنمی رو آسفالت کردن و دیگه عین جهنم نیست ;D از اون به بعد دیگه خواب اون جا رو ندیدم !
یه ساختمونم هست که نمی دونم کجاست و قضیه ش چیه اما گاهی خوابشو می بینم .
خونه مامان بزرگ مرحومم رو هم که الان خاله و داییم توش زندگی می کنن گاهی خوابشو می بینم که می رم طبقه بالاش و طبقه بالاش تو خواب کلی فرق داره با واقعیت ! کلی بزرگه و دیوارا و ستونای عجیب مرمری داره !
یه موضوعی هم که خیلی آزارم می ده و همیشه ازش می ترسم گاهی خوابشو می بینم . هی خواب می بینم با کسی که دوستش دارم قرار گذاشتم و یا مامانم می فهمه یا یه مشکلی پیش میاد که نمی تونم برم سر قرار ، یا ... ضمیر ناخودآگاهه دیگه ;D
وحشتناک ترین خوابایی هم که دیدم یکیش این بود که مدرسه ما رو اردو برده بود قصر فراعنه و اینا ، آدما رو اونجا به بدترین وضع شکنجه می کردن ، دماغ و گوششونو می بریدن و صدای جیغ آدمایی که شکنجه یا اعدام می شدن میومد و من از بوی شدید خون حالت تهوع گرفته بودم ! یکیشم باز خون و خونریزی بود ;D خواب دیدم یه دستگاه خیلی بزرگ به اندازه 15 16 تا خونه ، بیرون خونمونه ، که سالهاست بخاطر خطرناک بودنش راهش ننداختن اما داداشم نمی دونست و با جابجا کردن یه میله ناخواسته به کار انداختش . خلاصه کارگرا هی میرفتن بالای دستگاه و سعی می کردن خاموشش کنن اما هرکدوم به یه طریق وحشتناکی می مردن ، یکیشون پرت می شد پایین ، یکی انقد اینور اونور پرت میشد تا بالاخره سرش می خورد به یجا می مرد . حتی یادمه صدای جر خوردن یه آدم رو هم شنیدم و دیدم که خونش پاشید تو حیاطمون و چند قطره شم پاشید تو صورتم ، بوی خون حالمو بهم می زد ... کلا بدم میاد از خونریزی ;D
 
پاسخ : خواب

من یه بار خواب دیدم رفته بودیم افریقا به همراه خانواده، بعد مردم اونجا از شدت گرسنگی میخواستن دوتا نوزادو بپزن بخورن خیلی ترسیده بودم همینکه انداختنشون تو دیگ بیدار شدم یه چن سالی میگذره ولی هنوز یادمه چون خیلی ترسیدم بیدار شدم نفس نفس میزدم
 
پاسخ : خواب

من خواب دیدم کلاس زبانو دودر کردم رفتم با یکی از دوستان سابق بیرون... بعد وسط راه مهران مدیری و دیدیم 8-^ (تو احمد آباد بود جلو اون کباب ترکیه :)) ) با این دوست ما سلام احوال پرسی کرد اینم ما رو ول کرد رفت با مهران جان.... الان تعبیرش اینه که مدیری رقیب عشقیمه؟ =)) خوابه میبینیم؟ به خدا!
 
پاسخ : خواب

من دیشب خواب دیدم پسر دایی تازه متولد شدم عین رستم پسر سهرابه ;D :-[ ;D آخه تو یک روزگی عین یه ساله هابود . پهلوووووووووووون آه!
هم راه میرفت تاتی تاتی هم حرف میزد تیکه تیکه 8-} 8-} :-w :^o
بیکاریم دیگه هی خواب می بینیم :-/چراااااااااااااااااااا :-\
و در آخر بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووق
تعجب نکنید تکه کلاممه
 
پاسخ : خواب

بدترين خوابي كه ديدم اينجوري بود كه كلا فضاي خوابم كلي پله بود كه سروته نداشت بعد آخراش من فهميده بودم دارم خواب ميبينم ولي هرچي داد وفرياد ميكردم نميتونستم از خوابم فرار كنم خيلي بد بود خيلي بد.
اها يه خواب بد ديگه هم دارم:من صلبيه چشام آبيه بعد خواب ديدم كل چشمم به تدريج داره ابي ميشه خيلي وحشتناك بود.
بهترين خوابم اين بود كه به دوتا از بزرگترين آرزوهام رسيده بودم!
 
Back
بالا