قتل

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع amirali
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : قتل

بچه که بودم سه بار با سه چرخه ام رفتم رو جوجه ام دفعه سوم مرد دیگه!!!( فکر کنم بار سوم دیگه خجالت کشید گفت بمیریم دیگه!!!! )
 
پاسخ : قتل

به نقل از <mir@li@> :
تا حالا قاتل حیونی یا انسانی بودید؟
وقتی تابستونا خونمون پر مورچه میشه همه ی مورچه ها رو میندازم تو آب و با یه چیزی اونقدر زیر آب نگهشون میدارم تا بد بختا همشون خفه می شن و دار فانی رو وداع میگن. ((انا لله و انا الیه راجعون)) ((فاتحه مع الصلوات))
 
پاسخ : قتل

من بچه که بودم خیلی مظلوم بودم کاری به کار کسی نداشتم!!
اما یه بار که رفته بودیم ختم یکی از اقواممون من و پسر داییم رفتیم که تو حیاط با اردک اون بازی کنیم که چون ما جلوی در ورودی بودیم یه نفر اومد پاشو گذاشت رو این اردکه اونم دار فانی رو وداع گفت...................دیگه اونم تو باغچه خاک مکردیم و واسش ختم گرفتیم!!!
خیلی دردناک بووووووووووووووووووووووووووووووووووووود!! :((
 
پاسخ : قتل

تازگي ها يه موش كشتم ;D
يه جوري با مگس كش زدم تو سرش كه موش بيچاره از دهنش خون اومد :(
حيووني؛خيلي دلم براش سوخت. :((
 
پاسخ : قتل

بخاطر ترس شدیدم از حشرات مخصوصا از نوع خاکی؛ جرات کشتنشونم ندارم ولی در مواقع لزوم و اینا چرا!!!
این سوسک سیاه گردا هستن؟ یبار رفته بودیم فیروزکوه سفره انداخته بودن داشتن صبحونه میخوردن من یدونه ازونا دیدم و فهمیدم چه خبره موندم تو ماشین، بعد دو دیقه دیدم همه دوییدن سمت ماشین وقتی نگاه کردم سفره رو زمین بود و یه عالمه ازون سوسکا دورش و خواهر دیوونه ی من و دختر عموش میپریدن رو اینا!! البته نمیمردن ولی تک و توک خونشون میریخت رو زمین!!!!
و یکی دیگه اینکه یبار رفته بودیم شمال با مدرسه که دو تا پشه ی خیلی بزرگ اندازه دو بند انگشت که ما ندیدیم اینا پرواز کنن(بچه ها میگفتن آنوفله!) یکیشون تو دستشویی بود، بعد من گفتم مگه این با این وزنش چقدر میتونه سریع باشه؟ و با پا لهش کردم!!!
و اونیکی که تو اتاق پذیرایی وبلا بود اون بالا بود و پامون بهش نمیرسید! خوابیدیم و صبح نبود، منکه مالاریا نگرفتم...!
خودم تاحالا نکشتم دیگه، فقط یبار سوسک!
خواهرم زیاد کشته میخواید بگم!؟
 
پاسخ : قتل

مورچه هاروکه مطمینامیکشییم.بعدیه مرغ میناداشتیم توابش داروریختم که خوب شه بیچاره مسموم شدمررررد :((
 
پاسخ : قتل

اصلا من میونه خوبی با پشه مگس زنبور سوسک مارمولک و... ندارم یا جا منه یا جا اونا............. ^-^ ^-^ ^-^ ^-^
 
پاسخ : قتل

منيا مورچه هارو غرق مي كنم
يا مي سوزونمشون
البته يه بارم با جارو برقي جاروشون كردم
 
پاسخ : قتل

ووووووووووووووویییییییییی سوووووووووسک...خفن میترسم ازش :(( :(( :-s :-s
تااین حدتنهاباشم توخونه بترکم ازدستشویی(البته باعرض شرمندگی B-) ) عمرااگه برم بکشمش :(( :((
 
پاسخ : قتل

یه بار از سر بیکاری ماهی رو گذاشتم تو یخچال ببینم عکس العملش چیه بعد یادم رف بردارمش(حدود ۱الی۱.۵ساعت با دوستم حرفیدم بعدش رفتم کلاس زبان)اومدم دیدم یخ زده دلو رودش هم ترکیده :-&

یه بار هم واسه یه گربه گوشت ریختم برداشت برد پشت چرخ عقب ماشین بابام بخوره بیچاره فک کنم یه چند روز بود غدا نخورده بود چون تمام حواسش به گوشته بود بعد به طور ناگهانی بابام دنده عقب گرفتو....بیچاره له شد به خودم قول دادم دیگه به گربه غذا ندم البته واسه کم تر شدن عذاب وجدان تو ذهنم بابام رو قاتل فرض می کنم :(

کلی هم حشره کشتم که باحال ترینشون یه مگسه بود که خیلی گنده بود(خرمگس)که فک کنم وقت تخم ریزیش بود چون گیج میزد بعد اعصابم خورد شد وقتی نشسته بود لای یه سری ورقه فکر کردم ورقا چک نویسن و محکم همون جا لهش کردم که فهمیدم مگسه رو جزوه ی ریاضی دوستم له شده :o X-( :-"

من که هنوزم که هنوزه عذاب وجدان کشتن مورچه هارو با فلفل دارم حالا نمیدونم این قاتل های آدما چجوری بی خیال واسه خودشون میچرخن!
:-" #-o
 
پاسخ : قتل

من بچه که بودم جوجه رنگی هامو می انداختم تو وان حموم انقدر زیر آب نگه شون میداشتم تا خفه شن :-"
یه بار هم شکم ماهی مو با کارد آشپزخونه سفره کردم ببینم توش چی داره... :-"
ینی یه همچین آدم مهربونیم من! ;D
 
پاسخ : قتل

چرا-واقعا چرا
مابايد از حيوانات وحشرات حفاظت كنيم....................
حرفي بودازمن يك طرفدار محيط زيست



:دیسلایک
 
پاسخ : قتل

من بچه بودم از مدرسه چند تا از این لوله های ازمایش شیشه ای کوچیک کش رفته بودم...
تو هر کدوم یه پشه ی زنده انداختم..
لوله رو میبردم جلوی بخار آب جوش و پخته شدن پشه بیچاره رو تماشا میکردم...
 
پاسخ : قتل

سوسک زیاد کشتم / میکشم . :-"
یه بارم مارمولک انداختم تو استخر یادم نمیاد مُرد یا نه ولی مث جت رو آب میرفت !!!! خیلی باحال بود ! امتحان کنید !
 
پاسخ : قتل

من خيلي به حيوونا علاقه دارم :x
اما از حشراتي مثل مگس سوسك پشه و مورچه بهم مياد و حسابي لهشون مكنم. >)
:-h
 
  • لایک
امتیازات: smza
پاسخ : قتل

به نقل از amir_ali :
تا حالا قاتل حیونی یا انسانی بودید؟
من عیدها مورچه بر میداشتم و به تنگ ماهی قرمز مینداختم و ماهی مورچه ها رو زنده زنده میخورد و بقایا شونو بالا می آورد... =))
 
پاسخ : قتل

من مورچه ها رو میخوردم ;D اینجوری نیگام نکنین بابا طمع جوهر می داد >:pخوب چی کار کنم همش 8، 9 سالم بود :-" :-" بچه بودم دیگه نه؟
یه بار دم گربمو از بند آویزونش کردم! با گیره ی لباس B-) چیه؟ مشکلیه؟ :-L گربه ی خودمه. می خوام آویزونش کنم ^-^
 
پاسخ : قتل

من یه دفه تو خونه تهنا بودم و بسیار حوصلم سر رفته بود رفتم یه لیوان اب بخورم دیدم کنار ظرف شویی یه عالمه مورچه هس که دارن یه شکلات کاکایویی رو میخورن احساس کردم که رقیب غدایی برام پیدا شده رفتم قطره معده بابامو برداشتم دور تا دورشون بستم بعد دیدم خیلی دارن جون میدن مقداری اب براشون ریختم بعد دیگه اصلا از من واسه اب سپاس گذاری نکردن یه ذره شربت دیفن هیدرامین واسشون کشیدم که تناول کنن در همین حین تلفن خونه زنگ زد رفتم پاسخ دادم امدم ذیذم همشون خواب رفتن شایدم خواب ابدیت نبود ولی اینقده حال داد.
 
پاسخ : قتل

من همین دیروز وقتی کسی خونمون نبود دستکش چرم خوشگلمو پوشیدم و به زور ماهی قرمزو از آب گرفتم انداختم رو تخته بعد با ساتور به چند تیکه مساوی زنده زنده تقسیمش کردم دل و رودشو در آوردم گوشتشو سرخ کردم برای پیشی کوچولوم...
 
پاسخ : قتل

اولش عرض کنم که من آدم نکشتم.ولی خیلیا من و کشتن.الان یه مرده متحرکم...

واما خودم...
من چند سال پیش که رشتم تجربی بود به جانور شناسی خیلی علاقمند بودم.
بعد حدود 8 تا لاک پشت آوردم روشون مثلا آزمایش کنم.
لاک پشت اولی رو خشک کردم.
لاک پشت دومی رو لاکش و شکستم دل و رودش و درآوردم.
لاک پشت سومی رو سرش و بریدم.
و لاک پشت های بعدی رو وقتی در باغ رها کردم؛ از ترس به زیر زمین پناه آوردن.

یه بارم چند تا قورباغه رو عمل جراحی کردم.

یه بارم پارسال بود.بچه های تجربی دلشون نمیومد. من واسشون خرگوشه رو زنده زنده تشریح کردم.

چند وقت پیشم که مارم مرد، پوستش و کندم. و البته تشریحشم کردم.

بقیه هم نمیگم.
ولی اگه پاش بیافته آدمم میکشم
 
Back
بالا