آرزوی دوران بچگی!

fatouli

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
18
امتیاز
31
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
م
سال فارغ التحصیلی
2

big cat

SPHINX
ارسال‌ها
189
امتیاز
1,957
نام مرکز سمپاد
سمپاد:')
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1400
یه مدت افسردگی داشتم که چرا منم به عروسی ننه بابام دعوت نکردن:| اره ارزوم این بود که منم دعوت می کردن خووو:))
 

ABOLFAZL_R

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
198
امتیاز
1,391
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب
شهر
سال فارغ التحصیلی
1402
یه فروشگاه اسباب بازی فروشی داشتم و درشو میبستم و فقط خودم باهاشون بازی میکردم:D ;;)
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,426
امتیاز
8,551
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
ما ارزو هامونم مثل ادم نبود.ارزوم اين بود كه تك تك خلافكارا رو خودم دار بزنم!اونم تو دوران مهد كودك!
البته يكى ديگه از ارزو هام اين بود كه يه موجود كوچيك باشم و بى اينكه ديده بشم اين ور و اون ور برم از چيزاى كوچيك رد شم!

واقعا الان يادم افتاد چه دورانى داشتم!آه...
 

Sarin84

کاربر فعال
ارسال‌ها
67
امتیاز
226
نام مرکز سمپاد
فرزانگان بوشهر
شهر
بوشهر
سال فارغ التحصیلی
1402
بچه بودم دوست داشتم بزرگ ترین نقاش تاریخ بشر بشم #_#
ولی خب بیخیال الان اصلا هیچ حسی ندارم...
 

Farnaaaz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
624
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
داراب
سال فارغ التحصیلی
1398
دانشگاه
بندرعباس
رشته دانشگاه
پزشکی
بچه بودم عاشق پاتیناژ بودم! *.* البته هنوزم آرزومه... (:
آرزوم بود بالرین بشم.
آرزو داشتم آدم کوچولو ها رو پیدا کنم.
آرزو داشتم ساعت برنارد داشته باشم.
 

dorincii

ز همه خلق رمیده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
349
امتیاز
14,799
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
بَلْدَةً مَیْتاً
سال فارغ التحصیلی
1404
ارزوم بود خلاف کار بشم... :rolleyes:چون تو فیلما خیلی ادمای خفنی بودن...
ارزوم بود یه چند ماه تو جنگل گم بشم...:D
ارزوم بود پسر بشم، چون تو مهد کودک هی بهم گیر میدادن که با پسرا بازی نکن... دخترای مهدمون لوس بودن (البته الانم بعضی وقتا دلم میخواد پسر باشم):rolleyes:
یکی دیگشونم این بود که شمشیر زن بشم (اون کارتون باربی های شمشیر زن):))
و در نهایت این که با خره توی شرک دوست بشم... :-"
 

big cat

SPHINX
ارسال‌ها
189
امتیاز
1,957
نام مرکز سمپاد
سمپاد:')
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1400
دلم میخواست شوالیه بشم بعدش فهمیدم زره شون سنگینه تازه سپرم دارن و باید تو گروه بجنگن دلم میخواست ازین جنگجوهای خفن بشم که تنهایی میجنگن و یه شنل خفنم دارن که کلاهش اومده رو صورتشون:| بعد به نظرم رسید اگه کماندارم باشم و چاقو پرتاب کنم میتونم با کمترین میزان خسارت با افراد بیشتری مبارزه کنم:| بعد گزینه داشتن یه سگ گنده که به جای اسب سوارش بشم هم اضافه شد و همیشه برام سوال بود که حیوان نجیب مورد نظر گرگ باشه یا سگ؟
بعد یه مدتم دلم می خواست مثل اسپایدرمن یه قهرمان گربه ای باشم (نه اونی که فیلمشو ساختن ترسناک تر و خفن تر، اون زیادی سکسی بود :|) آره میخواستم یه شنل سیاهم داشته باشم که شبانه وقتی همه خوابیدن برم تو محله های خلاف و وقتی یه جنایتکار داشت جوان مظلومی رو با چوب بیسبال کتک میزد بهش حمله کنم و فرد مظلوم رو نجات بدم:| حالا یه طوری برنامه میریختم انگار تو نیویورک یا تگزاس زندگی می کنم:|
آره بعدش گزینه ی نینجا شدن هم اضافه شد هرچند که همیشه برام سوال بود نینجا یا رنجر؟
 

Nonuno

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
257
امتیاز
2,014
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
wgaf?
سال فارغ التحصیلی
1400
دوست داشتم یه باستان شناس خفن شم برم کلی گنجای گنده گنده پیدا کنم...
(وی رو تن تن به شدت کراش داشت:D8->)
 

!..Saman

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
248
امتیاز
1,265
نام مرکز سمپاد
Helli 1
شهر
Arak
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
علوم پزشکی آزاد تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
از داشتن توانایی های تمام فیلم ها و برنامه کودک های تخیلی که بگذریم :D (از جمله هری پاتر و بن تن )
دوست داشتم خلبان شم :D>:D<
 
ارسال‌ها
859
امتیاز
8,142
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
میدونم شاید بنظرتون خیلی مسخره باشه ولی...
تقریبا بزرگترین آرزوم در کودکی؛قبولی در مدرسه تیزهوشان و نمونه دولتی بود

همیشه فکر میکردم اگه بهش برسم؛خوشبخت ترین دختر دنیام
اما دیدم چیز خاصی نبود:/

تا ۵ سالگی آرزوم این بود با کفش اسکیت؛دوچرخه سواری کنم بدون چرخ کمکی
به اونم رسیدم؛زیاد خوشحال نشدم
 

sara-s

panda^^
ارسال‌ها
395
امتیاز
5,123
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بوشهر
سال فارغ التحصیلی
1403
اولاش داشتن یه خواهر کوچیک تر بود ارزوم:) که نشد و الان دیگه جزو ارزوهام نیست

بعدش هم پزشک شدن:) از بچگی علاقه خاصی به این رشته داشتم و دارم
یکی دیگه از ارزوهامم داشتن خونه شکلاتی بود:) یا پر از سک سک:) یادش بخیر
 

Acwmw:'

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
370
امتیاز
6,599
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
سیبری
سال فارغ التحصیلی
2020
دانشگاه
Kmu
رشته دانشگاه
پزشکی
وای من ی ارزو داشتم هی هم تکرارش میکردم همه میخندیدن
اونم این بود که میگفتم میخوام فوق تخصص جراحی قلب کودکان بشم
اصلا نمیدونم از کجا میگفتم اینو:))
آرزو بر کودکان عیب نیس ولی :-"
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,983
امتیاز
44,513
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
یادتونه بین هر برنامه کودک یه بچه کارتونی بود پرده میرفت کنار نوشته بود برنانه بعدی مثلا سند باد، بعد اون بچه هه پاها و دستاشو تکون میداد پرواز میکرد با اهنگی مثل: دورودو، دودو، دورودو،دودو...


ارزوم بود مثل اون پرواز کنم! چندین بار هم تلاش کردم که منجر به شکستن انگشت شست پام شد...
 

آدنوزین :)

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
910
امتیاز
20,109
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
آرزوم این بود که مثل باقی بچه ها باشم.
آرزوم بود معمولی باشم. : )))))
 

Ghazal84

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
109
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گچساران
سال فارغ التحصیلی
1402
بچگیام آرزو داشتم رو صندلی که میشینم پاهام به زمین برسن و آویزون نباشن:))
 

nafaass

کاربر فعال
ارسال‌ها
25
امتیاز
409
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
خیلی دوست داشتم یه خونه چند مرتبه داشته باشم. مثلا با دخترعمه ام که حرف میزدیم میگفتم وقتی بیایید خونه من٬طبقه اول حمومه اونجا اول تمیز میشید.طبقه دوم لباس میپوشید. و در اخرین طبقه عین شاهزاده ها میایید میشینید . هعی یادش بخیر
---------------------------------
یه ارزوی دیگه هم داشتم. ارزو داشتم بزرگترین پرورشگاه دنیا رو بسازم و به بچه های بی سرپرست کمک کنم تا به چیزی نیاز نداشته باشن.
بچه بودم چه میدونستم زمانی میرسه که من خودم هم به زور بتونم خرج خودمو دربیارم:)
 
بالا