خوابگاه و مشکلاتش

_Fatemeh_

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
249
امتیاز
2,442
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
علوم پزشکی بیابون
رشته دانشگاه
پزشکی
محیط خوابگاه جدی انقدر کثیف و شلخته اس؟
یه نفر تعریف میکرد تو خوابگاه یکی از بچه ها هپاتیت داشته و مشکلشم جدی بوده، به کسی نگفته و یکی دیگه از بچه هام ازش گرفته. خب اینجوری باشه که بدبخت میشیم.چیکار کنیم؟

بعد اینکه بچه های پزشکی و دندون و دارو نیازه لپ تاب ببرن؟
 

Becoming

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
عضو کادر مدیریت
مدیر داخلی
ارسال‌ها
2,235
امتیاز
40,139
نام مرکز سمپاد
Frz
شهر
Sari
سال فارغ التحصیلی
1398
رشته دانشگاه
دواسازی
محیط خوابگاه جدی انقدر کثیف و شلخته اس؟
یه نفر تعریف میکرد تو خوابگاه یکی از بچه ها هپاتیت داشته و مشکلشم جدی بوده، به کسی نگفته و یکی دیگه از بچه هام ازش گرفته. خب اینجوری باشه که بدبخت میشیم.چیکار کنیم؟
خوابگاه من تمیزتر از تصوری بود که داشتم
زندگی جمعیه دیگه...
اگر هم‌اتاقی‌های شلخته و... داشته باشی واقعا عذابه
بعد اینکه بچه های پزشکی و دندون و دارو نیازه لپ تاب ببرن؟
نه لزوما
بستگی داره به خودت و اینکه چه کارهایی باهاش می‌کنی
بعضی‌ها جزوه‌ها و رفرنس‌ها رو از لپ‌تاپ می‌خونن و...
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,373
امتیاز
10,557
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
@پهلوی

خوابگاه (با وجود وسواس شدید و بی‌عرضگی شدیدتر و بیماری خودایمنی): لایک

روزانه ۷۰ کیلومتر رفت و برگشت از مسیرهای بایر و کسل‌کننده -و احتمالا خطرناک- تو شهر غریب + تحمل ترافیک: دیسلایک

در ح.ب این پست رو گذاشتی، خواستم اینجا یه توضیحی راجع بهش بدم شاید به درد بچه ها بخوره

نکته مهم اینجاست که وقتی میگی "خوابگاه" نمیشه راجع بهش یک حکم کلی داد

بعد از ترم دو برای خود من شرایط به گونه ای بود که چون بچه های خوابگاه دوستانی بودیم که همدیگه رو انتخاب کرده بودیم واقعا در خوابگاه احساس راحتی داشتم ...

با این حال اگر تحصیلات تکمیلی هستی و دو سه روز در هفته کلاس داری توصیه میکنم همون دو سه روز رو رفت و آمد کنی


ولی اگر باید مقیم بشی بهتره یه جمع دستچین شده رو انتخاب کنی و باهاشون هم اتاق بشی
 

نگارین

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
274
امتیاز
5,395
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1395
محیط خوابگاه جدی انقدر کثیف و شلخته اس؟
یه نفر تعریف میکرد تو خوابگاه یکی از بچه ها هپاتیت داشته و مشکلشم جدی بوده، به کسی نگفته و یکی دیگه از بچه هام ازش گرفته. خب اینجوری باشه که بدبخت میشیم.چیکار کنیم؟

بعد اینکه بچه های پزشکی و دندون و دارو نیازه لپ تاب ببرن؟
به طور کلی یک درجه از کثیفی که در محیط خوابگاه وجود داره ولی به طور جزئی اتاق به اتاق متفاوت هست این خود اعضای اتاق هستن که اتاق رو مرتب نگه میدارن یا خیر ..
فعلا به نظرم اولین بار نبر دفعه دوم که اومدی خونه میاری چون نمیدونی وضعیت امنیت خوابگاه تون چطور هست ...
 

MohamaD.Z

یک عدد INTP هستم :)
ارسال‌ها
187
امتیاز
1,182
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی ۵
شهر
شهرجدیدهشتگرد
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
متاسفانه ندارم :)
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی برق
زندگی خوابگاهی چطوره
بستگی به هم اتاقی هات داره ولی عموما همه بعد حدودا 1 ماه به یک صلحی میرسن و خب از اونجا به بعد اون جو ای که هست حال میده

اما خب امکانات مثلا رفتن برق یا قطعی اب یا بد بودن غذا ئ اینها هست

اما جو اش خیالی خوبه

راستی شما مادر بنده نبودید ؟ 🤣
 

خاکی

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
305
امتیاز
4,259
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1
غذا رو چیکار کنیم؟
برای خوردن غذای سلف باید کلا حس چشایی رو خاموش کنی و حتی در این صورت هم آدم سیر نمیشه مگر اینکه ماکارونی رو مثلا لقمه بگیری بخوری
حالا این برای ناهار و شام بیشتر صدق می‌کنه
صبحانه چطور ؟ یعنی وقتی کلاس نیست که خب اصلا آدم حالشو نداره بیدار بشه بره سلف
وقتی هم کلاس هست همون ۸ بیدار میشی بدو بدو میری سر کلاس
صبحونه is missing
و چون نمیخوری، ناهار رو ساعت ۱۱:۳۰ ۱۲ میخوری که باعث میشه از اونور شام رو هم ساعت ۷ بخوری که در نتیجه اونم باعث میشه شب گشنت بشه با بدبختی و به زور بخوابی
خودت بپزی هم سخته ‌و زمانبر
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,984
امتیاز
44,526
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
غذا رو چیکار کنیم؟
برای خوردن غذای سلف باید کلا حس چشایی رو خاموش کنی و حتی در این صورت هم آدم سیر نمیشه مگر اینکه ماکارونی رو مثلا لقمه بگیری بخوری
حالا این برای ناهار و شام بیشتر صدق می‌کنه
صبحانه چطور ؟ یعنی وقتی کلاس نیست که خب اصلا آدم حالشو نداره بیدار بشه بره سلف
وقتی هم کلاس هست همون ۸ بیدار میشی بدو بدو میری سر کلاس
صبحونه is missing
و چون نمیخوری، ناهار رو ساعت ۱۱:۳۰ ۱۲ میخوری که باعث میشه از اونور شام رو هم ساعت ۷ بخوری که در نتیجه اونم باعث میشه شب گشنت بشه با بدبختی و به زور بخوابی
خودت بپزی هم سخته ‌و زمانبر
خب یعنی از انرژیهای کائنات تغذیه کنن؟
 

خاکی

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
305
امتیاز
4,259
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1

Aynazi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
488
امتیاز
7,756
نام مرکز سمپاد
_
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
پلیمر
غذا رو چیکار کنیم؟
برای خوردن غذای سلف باید کلا حس چشایی رو خاموش کنی و حتی در این صورت هم آدم سیر نمیشه مگر اینکه ماکارونی رو مثلا لقمه بگیری بخوری
حالا این برای ناهار و شام بیشتر صدق می‌کنه
صبحانه چطور ؟ یعنی وقتی کلاس نیست که خب اصلا آدم حالشو نداره بیدار بشه بره سلف
وقتی هم کلاس هست همون ۸ بیدار میشی بدو بدو میری سر کلاس
صبحونه is missing
و چون نمیخوری، ناهار رو ساعت ۱۱:۳۰ ۱۲ میخوری که باعث میشه از اونور شام رو هم ساعت ۷ بخوری که در نتیجه اونم باعث میشه شب گشنت بشه با بدبختی و به زور بخوابی
خودت بپزی هم سخته ‌و زمانبر
خب ببین بستگی داره، من کل دوترم یبارم صبحونه نخوردم
ولی هم اتاقیم هرروز نیم ساعت زودتر بیدار میشد، صبحونه میخورد بعد میرفت ( برای صبحونه نیاز نبود بریم سلف دو هفته یبار میاوردن میدادن )
برای نهار هم که سلف میده
شام رو نمیدونم دانشگاه شما کجاست، ولی چون فقط برای خوابگاهی هاست، کیفیتش خیلی خیلی پایینتره، لذا تا جایی که امکانش هست خودتون درست کنین
 

A M I N

به یاد دارک لایت خدابیامرز
ارسال‌ها
3,901
امتیاز
37,834
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
خب! یه چیزایی رو چند وقت پیش گفتم، یه چیزاییم الان یادم اومد که بگم:
  1. بلای خانمان سوز اعتیاد:D: من اهل سیگار و اینا نبودم. توی خوابگاه، بودن کسایی که باهاشون ارتباط داشتم سیگار می کشیدن. چند بارم عادی بهم تعارف کردن اما من چون نمی کشیدم نگرفتم (البته اونام محترمانه برخورد کردن و عادی تعارف کردن). مهم اینه که اون جا کاری که می خواستم کردم و تحت تاثیر جو نرفتم. حالا اگه سیگار می کشین یا باقی مسائل:-"، خودتون می دونین اما تو اتاقی که "همه" اهل کار نیستن، توی اتاق نکشین. حس بدی به بقیه میده؛ تو فکر کن تو یه شهر دیگه، شب تنها جایی که داری بری اتاقته و اون جام پر از بوی [از نظر غیرسیگاریا گند] دوده. (هر چند بچه های ما رعایت می کردن و تو بالکن یا جاهای دیگه می کشیدن). راستی! تو راهرو هم نکشین چون تاثیر کمی بالاخره میذاره روی فضا. یه جایی باشه که بوش در بره خلاصه.
  2. یخچال اتاق: اگه هر اتاق یخچال داشت خدا رو شکر کنین چون بعضی جاها یخچال عمومیه! بگذریم. یخچال اتاق معمولا کوچیکه پس بهتره که هر کی مدیریت غذاهاشو داشته باشه تا یخچال تبدیل به کپک در دار نشه.:D
  3. راجب امنیت وسایل: خوابگاه فکر نمی کنم جای ناامنی باشه اما از قدیم گفتن مالت را محکم نگه دار، همسایه ات را دزد نکن. پس واسه راحتی خیال خود آدم، بهتره وسایلمونو به دو دسته‌ی مهم و معمولی تقسیم کنیم؛ معمولیا مث کیف و کتاب و چیزای روزمره و اینا و مهما مث لپتاپ، زیورآلات، و... . این جا به نقش هم اتاقی اشاره می کنم! من هم اتاقیام بچه های خیلی خوبی بودن طوری که هر چیزی که تو اتاق بود می دونستیم که جاش خوبه [کم‌تر هم اتاقی‌ای دست‌کج میشه اما اگه طرف تابلو بود قضیه فرق می کنه] واسه همین وسایلم بدون چفت و بستی تو اتاق افتاده بود همه‌ش و ملاحظه ای لازم نبود. حالا محض احتیاط می تونین هفته‌ی اول تا همو بشناسین، همون تک و توک وسیله مهما رو بعد استفاده بذارین تو چمدون‌تون مثلا. اصل نگهداری وسایل واسه مورد بعده:
  4. کلید مشکل گشا(!) بهترین حالت اینه که نفری یه کلید داشته باشین و هر وقت از اتاق بیرون میرین عین چی آویزون‌تون باشه (من خودم مینداختم گردنم:))) تا هر وقت همه رفتن، آخرین نفر درو قفل کنه. من (همون طور که توی قسمت قبلی نوشتم) عادت به قفل کردنای این طوری نداشتم بعد چند بار بدون کلید بیرون اتاق گیر کردم:)) لعنتی سرپرستی کلید یدک اتاقمون‌و داشت ولی خراب بود بی صاحاب:))
  5. بوهای عجیب و غریب: آقا گاهی ظرفا رو نمی شورین بعد مدتی کپک می زنه:D یا هر چیز نشسته‌ی دیگه ای. اینا بو می گیرن و به چشم خودم دیدم (و به دماغ خودم:-") که یه چیز نشسته اتاقو به گند می کشه؛ بنابراین، یا بشورینش یا درشو ببندین یا بذارینش تو بالکن اتاق مثلا.
  6. تا درودی دیگر بدرود:-"
درودی دیگر!
این ترم آخرین ترم خوابگاهم بود و همین ترم آخری هم تجربیاتی به دست آوردم که جا داره به شما هم بگم. نوشته‌های قبلیم بیش‌تر راجب تهدیدای خوابگاه بودن و این یکی بیش‌تر راجب فرصتاست:
  1. وضعیت فارغ‌التحصیلی: درسم طول کشید و سنوات خوابگاهم پر شد و رفتم توی تکمیل ظرفیت. دهنم صاف شد تا بهم خوابگاه بدن چون ترم اول امسال، تجربهٔ تکمیل ظرفیت بودنو نداشتم و ترم دوم شرایطم سخت‌تر هم شد! واسه همین خوبه از اول درستون بدونین وضعیت خوابگاهتون چه طور خواهد بود یا قبل از انتخاب اولویتای اصلی انتخاب رشته‌تون پزس و جو کنین. مثلا دانشگاه شهید بهشتی شرط مزخرف تراز کنکور داره و بدبختایی که ترازشون از ۷۵۰۰ حتی یه دونه کمتر باشه میرن توی نکمیل ظرفیت و این یعنی کسایی که با رتبه‌های بدتر یا توی رشته‌های آسون‌تر قبول میشن، ممکنه چهار، پنج سال اول هر ترم گرفتار بشن.
  2. نفر اضافه: اتاقامون چهار نفره بود و من ترم ده تنها در صورتی می‌تونستم توی خوابگاه قبلیم یمونم که نفر پنجم می‌شدم و گر نه مینداختنم اون سر شهر. چند هفته بدبختی و اقامت غیررسمی تو خوابگاه پیش بقیه و آوارگی داشتم تا یه اتاق پیدا کردم که نفر پنجمشون بشم که خدا رو شکر اتاق خیلی خوبی بود.
  3. تفاوت فرهنگی: هم‌اتاقیای لر داشتم که خیلی از فرهنگشون خوشم اومد و از ارتباط باهاشون لذت بردم؛ هر چند سختیایی هم داشت و -مثل هر هم‌اتاقی‌ای- گاهی خلاف سلیقه‌م رفتار می‌کردن ولی من راضی بودم که تونستم تو همین خوابگاه نزدیک دانشگاه بمونم. هم‌اتاقیام خیلی فرهنگشون جمعی بود و خیلی آخر هفته‌ها خودشون غذا می‌پختن و نیاز نبود اصن من دست به ماهیتابه بشم ولی گاهی سعی می‌کردم منم جبران کنم و انقد سر سفرهٔ هم نشستیم که هم‌سفره بودیم عملا و این برام شیرین بود. حسی یود که ترمای قبل تجربه‌ش نکرده بودم.
  4. رشته‌های خیلی بی‌ربط: آدم حتی فرصت اینو پیدا می‌کنه که با یه جهان خیلی متفاوت آشنا بشه. مثلا بفهمه توی ذهن یه باستان‌شناس چی می‌گذره و چی میشه که اصن یکی میره باستان‌شناسی.
  5. گونه‌های رفتاری: همون جوری که شما هر جایی لحن و ادبیات خاصشو دارین، رفتارتونم ممکنه توی هر فضا متفاوت باشه؛ مثلا من صب تا شب دانشکده بودم معمولا و شب خسته و مونده برمی‌گشتم خوابگاه واسه همین از دید هم‌اتاقیام همیشه خسته و در حال شل کردن بودم. حالا درسته تنبلم ولی نه در حدی که همیشه خسته باشم!
  6. هم‌افزایی: شما می‌تونین از بچه‌ها چیزایی یاد بگیرین که فرصتسو قبلا نداشتین. مثلا من قبلا ورق از نزدیک نمی‌دیدم که بخوام یاد بگیرم. ((:
  7. گاهی توی محوطه قدم می‌زدم و به سمت کسی جذب می‌شدم که داشت تنهایی گیتار می‌زد یا جایی می‌نشستم و با یکی سر صحبت باز می‌شد و حرفای جالبی رد و بدل می‌شد. واسه من که دوستی نداشتم موقعیت جذابی بود.
  8. جوجه: یه مدتی از ترم توی اتاقمون جوجه نگه می‌داشتیم و ممکن بود یه بار صاحابشون نباشه من بهشون آب و دون بدم. بامزه بودن و اون قدرم مشکل پیش نمیاوردن ولی دیگه شما با خودتون گاندو نبرین خوابگاه. ((: قبلش موافقت سرپرست خوابگاه و بچه‌ها رو بگیرین.
شاید کمی سخت بود ولی می‌ارزید.
 
ارسال‌ها
1,216
امتیاز
8,576
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی دریا
تلگرام
اینستاگرام
من یه مسافرت 3 روزه به شمال رو پیچوندم چون مطمئن بودم نمیتونم با 10 نفر ادم دیگه که تازه همه همدیگرم میشناسیم 2 3 ساله 3 روز زندگی کنم
خوابگاه که بعید بدونم اصلا
 

reza__sh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
1,257
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 3
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
تهران؟
رشته دانشگاه
برق
اول اینکه سعی کنین سازش کنین ترم اول احتمال اینکه کسیو بشناسین کمه پس همونایی که باهاتون میوفتن رو باهاشون سازش کنین سعی کنین یه احترامی واسه هم قایل بشین اونا هم معمولا متقابلا رعایت میکنن و اینکه با بقیه اتاق ها و همکلاسی هاتون یه سلام علیکی چیزی داشته باشین تا بچه ها رو بشناسین که اگر هم اتاقی هاتون بد بود بتونین با چند نفر اوکی بشین واسه بعدا با اونا اتاق بگیرین. نذارین همیشه ازتون حمالی مثلا داری ظرفاتو میشوری یکی بیاد بگه مال منم بشور واسه یبار اوکیه شاید درسی چیزی داره بعدا هم اون بجای تو میشوره ولی اگه دیدی همیشه اینکارو میکنه نشور واسش. واسه خودتون احترام قایل بشین نذارین بهتون زور بگن ولی دیگه دعوا هم نمیخواد بکنین. واسه بحث امنیت هم اغلب یه کمد بهتون میدن میتونین چیزاتونو بذارین اونجا ولی اگه میتونین برین ببین وضعیت چجوریه بعد لپتاپو این چیزا رو ببرین که بهتره.
واسه آشپزی هم میتونین تقسیم وظایف کنین یکی که آشپزیش خوبه بهش بگین تو بپز من ظرفارو میشورم یا تو بپز من میشورم یکی دیگه خرید رو انجام میده و اینجوری خلاصه
حواستون به خرجای مشترکتونم باشه حساب کتاب دستتون باشه. راجب ساز هم میتونین ببرین ولی از امنیت باید مطمین بشین دیگه مثلا ما تو کریدورمون یکی گیتار میزد یکی ویالون بعضی شبا اینا میزدن یکی میزد خلاصه خوش میگذشت. راجب پت هم نمیدونم واقعیتش در حد جوجه و اینا فک کنم اوکی باشه ولی سگو این چیزا رو فک نکنم بازم به هم اتاقی هات بستگی داره.
واسه بحث شیرین اعتیاد من خودم از قبل دانشگاه سیگار میکشیدم رفتم اونجا هم اتاقی هام نمیکشیدن پس منم تو اتاق نمیکشیدم ولی یکم که گذشت با بچه ها آشنا شدم میرفتیم تو یکی از اتاق ها که همه سیگاری بودن اونجا قضای حاجت میکردیم بعدا هم با همونا اوکی شدم و اتاق گرفتم با اینکه هم‌اتاقی های ترم اولم واقعا اوکی بودن، بعدا هم که با اونا اتاق گرفتم مثلا یه شب میخواستن قلیون بکشن یکی دو نفرمون مخالفت میکرد اونا هم راه میومدن میذاشتن یه تایم دیگه. و اینکه خیلیا بعد از اومدن به دانشگاه وارد عرصه اعتیاد شدن اینم به خودتون بستگی داره کسی اونجا با این قیمتا به زور به شما سیگار نمیده =====))))))))). راجب آزادی هم بازم به خوابگاهتون بستگی داره ولی من سیگارو قلیون که نقلو نبات بود دیدم تو خوابگاه تا شیره و تریاک بازم بستگی به خودتون داره که بخواین برین سمتش یا نه
در کل جرو بحث و اختلاف نظر پیش میاد به اینکه شما و هم‌اتاقی هاتون رفتارتون چجوری باشه مهمه کم کم دستتون میاد
یاد میگیرین که چجوری رفتار کنین، بعضیا رو که اصلا نمیشه تحمل کرد حذفشون کرد یا با حرف زدن اصلاحشون کرد ولی خب اگر ادمی هستین که زود میخوابین زودم بیدار میشین خوابتونم سبکه با ادمایی که تا دیروقت بیدارن یکم سختتونه بگردین یکی مثل خودتون پیدا کنین.
نظافت هم واقعا همه چی به خودتون مربوطه اینکه طرفارو بشورین اتاق رو تمیز کنین و اینا دست خودتونو میبوسه
 
بالا