جیم زدن

تا حالا از مدرسه فرار كردين؟

  • خيلي زياد

    رای‌ها: 56 42.4%
  • اصلا

    رای‌ها: 34 25.8%
  • بش فكر كردم

    رای‌ها: 36 27.3%
  • حتما بش فكر ميكنم

    رای‌ها: 6 4.5%

  • رای‌دهندگان
    132

fateme.n

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
629
امتیاز
2,398
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجفآباد
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : جیم زدن

من که فک کنم کم کم از مدرسه بیرونم کنند
اخه معمولا اول زنگا یا اخرش بیرونم و جالبه که مدیر منو میبینه و میگه فاطمه من نگرام درستم بیا برو سر کلاس
چند روز پیش یه زنگ کامل مشاوره بودم دبیر رفت به مدیر گفت منم :-[ :-"
امروزم بعد امتحان زدم بیرون که مدیرمون از بغلم رد شدم [-o< :-"
گفت کجا؟
گفتم ابخوری اما فک کنم فهمید
 

speed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
3,083
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
میاندوآب
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : جیم زدن

یه بار زنگ آخر هندسه داشتیم کل کلاس به غیر از چند تا ............ از مدرسه زدیم بیرون دم در مدرسه معلم هندسه جلومون سبز شد ~X(
عجب شانسی ...... بعد یکی برگشت گف که آقا با کلاس اول درس دارین نه با ما :-s اونم خیلی ساده قبول کرد و رفت تو مدرسه :))
ما هم که شاد و شنگول جیم زدیم :D
 
  • لایک
امتیازات: Neg@r

Barium

فـ . بـ .
ارسال‌ها
391
امتیاز
1,519
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قــُم
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
U of T
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
پاسخ : جیم زدن

امروز زنگ آخر ادبيات داشتيم. :-& منم كه هيچ وقت از زنگاي ادبيات استفاده درست نميكنم و هيچي نمينويسم و به اميد دوستان و گاج سبز و... (;
بعد گفتم بذار يه بهره اي از اين زنگ ببرم. از اونجايي كه دوستام تو اون يكي كلاسَن، در يك چشم بهم زدن با وسايل ـام رفتم اون كلاس! (< (اونا زمين داشتن و دبير زمينمونم كسي ـو نميشناسه!)
حالا نماينده ناخالصي مزخرفشون يواشكي به دبير گفت كه يه نفر از يه كلاس ديگه تو اين كلاس نشسته! :-w
دبيره هم بر خلاف هميشه يه دفعه شروع كرد به حضورغياب! آخرش يه كاره برگشت گفت كسي اينجا اضافيه؟! :-?
منم ديدم وضع خيلي خرابه. X_X گفتم آره من ورزش داشتم اومدم سر كلاس شما (آخه خواهرم كه تو مدرسمونه اون زنگ ورزش داشت و من ميخواستم بگم كه اونم و ... :-")
بعد اين نماينده عوضي شون از كلاس رفت بيرون و به معاونمون گفت! X_X :-ss
چند دقيقه بعد معاونمون اومد سر كلاس و به من گفت برو كلاس خودتون! #-o
ولي خدارو شكر به همين جا ختم شد!

اصلاً وقتي فك ميكنم كه ما پارسال چقدر تميز جيم ميزديم گريه ـَم ميگيره :(( :-<
ايشالّا نفوذي ـا از رو زمين محو بشن!
البته آخر زنگ همگي حساب ـشو رسيديم >:p
 

nilofar banihashem

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,011
امتیاز
11,418
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان/فرهنگ
شهر
بجنورد
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : جیم زدن

پارسال سر کلاس زیست جیم زدیم ازمستمرمون 1نمره خانم مظفر کم کرد :D
 

shamim1378

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
94
امتیاز
1,073
نام مرکز سمپاد
Frz2
شهر
Isf
پاسخ : جیم زدن

من زیاد جیم میزنم بنا به دلایل مختلف :D
یه بار امتحان تاریخ از 5 درس داشتیم منم تاریخ اصن تو مخم نمیره تازه این دفعه هم هیچی نخونده بودم ینی لای کتابم باز نکرده بودم :-ss
بعد گفتم بزار یه دروغ تپل بگم واسه یادگاری :D
به معلممون گفتم خانوم قراره از اداره بیان نماز خونه رو ببینن برا عاشورا چی کار کردیم منم چون عضو شورا ام باید برم کمک :D
گفت برو برگه بگیر X-(منم رفتم به معاونمون گفتم خانوم برا تئاتر باید بریم صحنه رو درست کنیم و این حرفا یه برگه بدین بدم به معلمم {-8
اونم گفت باشه \:D/بنده هم از امتحان تاریخ جیم زدم (;
 

mohaddes

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
346
امتیاز
4,671
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بـنـاب
سال فارغ التحصیلی
94
اینستاگرام
پاسخ : جیم زدن

یه چند باری جیم زدیم با دوستان :D
پارسال منو دوستم رفته بودیم مسابقه ی والیبال که میفتاد زنگ مطالعات. دبیرشم گفته بود شاید امتحان بگیره. :D
مام گفتیم خب نمیخونیم چون سر مسابقه ایم اون زنگ.
عاقا زد و مسابقه زود تموم شد :-ss
هی تو سالن لفتش دادیم ولی معاونمون به زور آوردمون مد. :| :D
خلاصه اومدیم دیدیم بچه ها همه ساکتن و سرشون پایین . گفتیم حتما داره امتحان می گیره ازشون #-o
عاقا ما اینورو نگا کردیم کسی نبود اونورو نگا کردیم کسی نبود :D رفتیم طبقه ی بالا قایم شدیم :D قشنگ لم داده بودیم به دیوارو داشتیم کیف می کردیم واسه خودمون :))
بعد که اومدیم کلاس فهمیدیم امتحان نگرفته :|
نگو داشته جواب فعالیتا رو میگفته بچه ها می نوشتن ~X( ;))
مثلا میخواستیم جیم بزنیم دیگه :|
 

Barium

فـ . بـ .
ارسال‌ها
391
امتیاز
1,519
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قــُم
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
U of T
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
پاسخ : جیم زدن

يه دفه حوصله كلاس تاريخ ـو نداشتيم (:| (آخرين هفته پارسال)؛ قرار شد با دو تا از دوستان فِر بديم (فر دادن= پيچوندن يا همون جيم زدن)
بعدش رفتيم كل مدرسه رو چرخ زديم، يه عالمه خاطره تعريف كرديم، درباره امتحان نهايي حرف زديم، يه سر رفتيم ورزشگاه بازي ِ دوما رو تماشا كرديم و...
كلا خيلي پر بركت بود!
10 دقيقه به زنگ بود كه گفتيم بريم به سمت كلاس كه زنگ ميخوره وسايل ـمونو برداريم بريم خونه (زنگ آخر بود)
ديديم نماينده كلاس اومده داره دنبال ـمون ميگرده و ميگه: خانوم كلي از دست ـتون عصبانيه، از نمره انضباط ـتونم كم كرده! (عقده اي >:p)
فهميديم دختره به معاون ـمونم گفته. اونم همين جوري كم با ما بده؛ ديگه هيچي! گفت مشكل خودتونه من با خانوم ـتون حرف نميزنم. [-(
من گفتم بيايد بريم سر كلاس خودمون با خانوم حرف ميزنيم درستش ميكنيم! (;
آخرش رفتيم سر كلاس مثلا معذرت خواهي كنيم :-& ، در همين حين يكي از بچه ها اومد به من گفت حلالم كن و از اين حرفا... . منم فهميدم روز آخره، يه دفه زدم زير گريه! :(
حالا همه فك كرده بودن به خاطر انضباطم دارم گريه ميكنم!! ;)) به خاطر همين يكي از دوستامم با من شروع كرد به گريه كردن!
اون وقت دبيرمون اومد به بچه ها گفت: آخ جون دارن گريه ميكنن! (عقده اي تر از اين بشر تا حالا تو عمرم نديدم! ~X()
 

sajed

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
579
پاسخ : جیم زدن

یه بار این بچه ها اومدن ما رو گذاشتن امام جماعت البته کاملا بزور...
منم که مجبور به این کار شدم گفتم باشه... دارم براتون...
آقا خلاصه اینا اومدن و پشت سر من واستادن و به من اقتدا کردن!!!
رکعت اولو خوندیمو تموم شد... رکعت دومو شروع کردیم:
"بسم ا.. الرحمن الرحیم . الحمد...... ........ کفوا احد"
خلاصه قنوت و ...
رکوع...!!!! :D چشتون روز بد نبینه... تا رفتیم رکوع من مهرمو برداشتم و از جلوشون جیم کردم و رفتم ...... :)) :D :D :D
حالا اینا رو میگفتی نمیدونستن بخندند گریه کنن نمازشونو بشکنن ادامه بدن....!!! :D :D :D
لازم به ذکره که بگم من از اولش نیت نماز نکردم و از اول همین نیت پلیدو!!! داشتم!!!!
 

ghased

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
337
امتیاز
791
نام مرکز سمپاد
مجتمع فرزانگان
شهر
بناب
مدال المپیاد
کامپیوتر-ریاضی-شیمی
پاسخ : جیم زدن

اون کاری که به وفور انجام دادیم جیم زدنه ! :D

نزدیک ترینش همین امسال برا زنگ آمار بود ! بعد منو mohaddesse بخاطر کارای نمایشگاه اختر فیزیکمون که مسئولشیم ، به مدیرمون گفتیم خانوم اجازس ما وسایل و اینارو آماده کنیم ؟ وقت کمه خب ;)) ایشونم گفت بله بله حتما 8-> و ما اون ساعتو قشنگ در رفتیم از آمار !

یا حتی سال پیش زنگای مطالعات یادش بخی موقع مسابقه دانش آموزی شریف ، سر معلم مرحوممون رو شیره میمالیدیم که بریم کتابخونه درس واسه سوالا فکر کنیم =(( خدا رحمتشون کنه ... :)

سال پیشم نگو موقع المپیادای دانش پژوهان که صبح 9 بود ، مدیرمون گفته بود المپیادیا نیان مدرسه ، من اومده بودم . برا زنگ ادبیات حوصله نداشتم ، الکی به معلممون x: گفتم خانوم مدیر گفتن برم کتابخونه المپیاد بخونم . گفت برو یه نامه ازشون بگیر بیار بعد برو هرجا عشقت میکشه ! :D منم گفتم نه خانم . آدم مگه ادبیاتو ول میکنه بیاد المپیاد بخونه !؟ :)) استغفرالله !!! ;))

بسیاره همچین شاهکارایی ! ;))
 

كياناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
3,453
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان ۱
شهر
اصفهـان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : جیم زدن

پارسال جيم شدن از سره كلاسا خيلي راحت بود چون دره سالن كنفرانسو قفل نميكردن اون جا هم پر بود از برگه مجازي غيبتو مجازي ورود خروجو اين حرفا...خلاصه ماهم هر زنگ براساسه نيازمون ميرفتيم يه چند تا برگه واسه خودمون مينوشتيم!
تازه اونجا پره كاغذ A4 و مقوا هم بود كلن ما همه نيازامون برطرف ميشد اما امسال متاسفانه...درش قفله!
 

ارمینا

کاربر فعال
ارسال‌ها
40
امتیاز
48
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
sari
پاسخ : جیم زدن

آخرین جیم زدنی که یادم میاد جیم زدن خودم بود ( سال سوم راهنمایی ) باید بودین میدیدین چه جنجالی به پا شد
 

ZG

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین2
شهر
اصفهان
پاسخ : جیم زدن

یه روز کلاس ما یه همایش عاشورایی داشت. زنگ اول با چند تا از بچه ها از خانم اجازه گرفتیم، رفتیم تو نمازخونه که نمازخونه رو آماده کنیم. این از زنگ اول که از زیر پرسش عربی در رفتیم.زنگ دومم که خود همایش بود. بهترین قسمتش زنگ سوم بودکه به بهونه ی پخش کردن نذزیا و خرما هاوا و کیکا از زیر حرفه و فن با اون معلم مزخرفش در رفتیم. البته اولش پخش نذریا راست بود ولی بعد که دیدیم نیم ساعت هنوز وقت مونده به زنگ، همین جور تو مدرسه می چرخیدیم. فقط زنگ آخرو نمیشد کاریش کرد، که اونم زیاد مهم نبود، انشا بود! :D :))
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,373
امتیاز
10,555
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
پاسخ : جیم زدن

یکی از بچه ها واسه زنگ آزمایشگاه زیست غایب شده بود.
دبیر گفت من باهاش برم و آزمایشو بهش توضیح بدم و اون انجام بده تا یاد بگیره.

متصدی آزمایشگاه نبود. ما هم 4 ساعت توی آزمایشگاه ول می چرخیدیم و سر کلاس نمی رفتیم.
تمام نمونه های سلولی رو دیدی.
خیلی حال داد.
 

@mirrez@

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
968
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
پاسخ : جیم زدن

من هر وقت که میخواستم جیم بزنم میرفتم کتابخونه مرجع مدرسمون پشت سمتی که دیواره مسؤول کتابخونه هم منو می‌شناخت و با من کاری نداشت ناظممون هر جا رو که میگشت پیغام نمیکرد منم راحت المپیادمو و درسامو میخوندم
 

farnoosh hashemi

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
256
امتیاز
3,418
نام مرکز سمپاد
فرزانـگان یـک
شهر
تــهــران
مدال المپیاد
مرحله دوم 24 امین المپیاد کامپیوتر -ناکامی در مرحله۳
دانشگاه
صنعتی شریف
پاسخ : جیم زدن

سر ِ زبان فارسی:
معلم وارد کلاس شـــد، من ظرف غذامو جمع کردم گذاشتم تو کیفم ، بعد خیلی ریلکس کیفمو انداختم پشتم،به بغل دستیم گفتم حاضری؟بریم؟
اونم اوکی که داد ،دقیقا وقتی معلم نشسته بود رو صندلی، ماخیلی ریلکس پا شدیم از جامون و در کلاس ُ باز کردیم رفتیم بیرون!!!
در این حد یعنی! :D
 

ALI.Z

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
89
امتیاز
388
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : جیم زدن

من اولین جیم زدنمو بد شروع کردم
من با یکی از دوستام زنگ هندسه (زنگ سوم)رو رفتیم کتابخونه تادرس بخونیم البته از زنگ پیشش که ورزش داشتیم نرفتیم سر کلاس و داشتیم کتابخونه درس میخوندیم.
ما دیدیم که این معلم هندسه تا به حال از اول سال حضورغیاب نکرده،ما هم دوتایی جیم زدیمو و رفتیم کتابخونه درس بخونیم حالا از شانس بد ما معاونمون اومده بود سرکلاس تا ورقه های شهریه رو خودش به دانش آموزان بده،اونم دید ما نیستیم و اومد کتابخونه دنبال ما که عین ..... سر ما حاضر شد وگفت با اجازه ی کی اومدید اینجا ماهم موندیم چی بگیم :-s :-s :-sو مارو برد سر کلاس.
تازه جای باحالش اینه که وقتی معاونه ماروبرد سرکلاس و با اقتدار به معلم هندسمون گفت: آقای... من این دوتا رو از کتابخونه جمع کردم و ثبت انضباطی میکنم شماهم اگه خواستین ازشون نمره کم کنین،معلم هندسه هم در رو روی معاونه بست وما رفتیم سر جامون نشستیم ومعلم هندسه از ما هیچی نپرسید،حتی فامیلمونو و کجا بودید زنگ من کتابخونه چیکار میکردید (هیچی به ما نگفتو وهیچکدوم از اینارو نپرسید)خلاصه خیلی معلم باحالی بود،تابه حال معلمی مثل این ندیده بودم <D= <D= <D= <D= <D=
 

m.f.a

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
822
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
کرمان
دانشگاه
ایشالا شریف یا تهران
پاسخ : جیم زدن

من یه دفعه ناخواسته کلاس کامپیوتروجیم زدم آخه فکرمی کردم که معلممون نیادسرکلاس ماهم خوشحال بادوستام اومدیم پایین که تولدبگیریم نگوکه معلم توی کارگاهه بعدش وسط تولدگرفتن بودیم که یه دفعه یکی ازبچه های کلاسمون پیداش شدگفت معلم توی کارگاه وداره درس می ده قیافه من: :O :O :O
بعدگفتیم ضایع است الآن بریم سرکلاس بعداز کلاس بچه هاگفتن که اصلامعلم نفهمیدچون حاضرغایب نکرد
 

ska

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
93
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
مدال المپیاد
با المپیاد بود که یادگرفتم دانشجو باشم نه دانش اموز
رشته دانشگاه
شیمی کاربردی
پاسخ : جیم زدن

مسول کتابخونه خیلی با بچه ها گرم نبود ولی من ودوستم جوری از مظلومیت بچه های المپیادی حرف زده بودیم و اشک ریخته بودیم که هر وقت ما رو میدید دلش میسوخت و همه جوره باهامون راه می اومد ما هم نامردی نمیکردیم میدونین که رفتن به مخزن ممنوعه به خاطر همین هم هیچکس به اونجا شک نمیکنه ما که دل کتابدار رو به دست اورده بودیم می رفتیم توی مخزن که جای گرم و ساکتیه و راحت المپ می خوندیم کفشامونم برمیداشتیم که بچه های دهن لقمون از روی کفشا شناساییمون نکنن و لو نریم /(< /m\
 

novanda

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
1,887
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6 - فرزانگان امام رضا
شهر
تهران-لاهیجان
پاسخ : جیم زدن

من كلا با دوستام زياد جيم ميزنم
يه بار از كلاس جيم زده بوديم ك معلمه شيميمون ما رو ديد بعد خيلي جدي ب من گفت اينجا چيكار ميكني؟!
من: دارم فكر ميكنم :D
معلم: از كي تا حالا جيم زدن از كلاس يني فكر كردن؟!
من: (كه آماده ي جواب بودم) با لحن فيلسوفانه : ترجيح ميدم جيم بزنم و ب كلاس فك كنم تا اينكه تو كلاس باشم و ب جيم زدن فك كنم
هر كي اونجا بود =))
من :D
 

/abbigelle/

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
7
امتیاز
31
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گرگان
پاسخ : جیم زدن

یبار پارسال منو دوستم از سر یه کلاس مزخرف جیم زدیم(یادم نیس چی بود!) رفتیم کف آلاچیق نشستیم تا یکم واسه کلاس نینجامون بخونیم آخه امتحان کتبی داشتیم!!!یهو دیدیم مدیرمون اومد تو حیاط...مدیرمون عین چیز! وحشیه.خیلی ترسیدیم [-o< :-ss X_Xگفتیم طبیعی باشیم بهتره سرمونو کریم کردیم تو کتاب?@_@?...یدفه دیدیم گفت سلام دخترای گلم!خوبین؟برین صندلی بیارین بذارین زیرتون،زمین سرده...
ما: :O :-\ :-ss
مدیر: ;;) x:
دوباره ما: #S-: ;))
 
بالا