happiestchemist
ملکه ی شیشه ای
- ارسال‌ها
- 2,802
- امتیاز
- 9,194
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- 4d
- سال فارغ التحصیلی
- 1390
- مدال المپیاد
- دارم.
- دانشگاه
- تهران
- رشته دانشگاه
- داروسازی
پاسخ : مشاوره روانشناسی
اصلا خاصیت خوبی نیست، منم مبتلا هستم تا حدودی و باید تلاش کنی هر چند روز یک بار وقتی تنهایی به کارهات فکر کنی
کارهایی که فکر میکنی واقعا بد و اشتباهه رو تو خلوت خودت تصمیم بگیری کار درست رو انجام بدی
تغییرها همیشه منفی نیستن ولی تغییرات ادم موقع همرنگ جماعت شدن معمولا چیزی که خود ادم دوست داره هم نیست.
البته یه مشکل بزرگی پیش میاد این که من مدل رفتارم با مردم هر چند وقت یه بار ریست میشه
چون میشینم فکر میکنم و فولان،،،بعد مردم فکر میکنن چون ازشون دور بودم باهاشون سرد شدم، نمیدونن که نشستم منطقی فکر کردم که روابطمو کم کنم با قصد دارم تلاش کنم روابطم در چهارچوب مورد نظر شخص خودم قرار بگیره، بعد اطرافیان محترم به شدت همت میگمارند یخ منو باز کنن و این اثرات دوری رو از بین ببرند
تفسیر روان شناسانه شو نمیدونم ولی عامه بهش میگن دهن بین بودن.به نقل از موازی :کسی میدونه چطوری میشه تاثیرپذیری از اطرافیان رو به حداقل رسوند؟
دست خودم نیست ولی هرکس هر پیشنهادی بده خواسته یا ناخواسته امتحانش میکنم ولی 90%نتیجه بد میگیرم.مثلا با وجود اینکه اوایل از غذای دانشگاه و خوابگاه راضی بودم بسکه هم اتاقیام غر زدن و شکایت کردن از همه چیز ،منم ناراضی شدم.به حدی که یک ماه آخر حتی یکبار هم نرفتم سراغ غذای دانشگاه و فقط خودم غذا میپختم.این یه مثال بود. گاهی میتونم باهاش مقابله کنم و دیگه اون رو انجام ندم ولی گاهی هم این عمل مدت ها باهام میمونه.الان هم مطمئنم نمیتونم به غذای دانشگاه لب بزنم با وجود اینکه میدونم اونقدرا هم که میگن بد نیست.
اصلا خاصیت خوبی نیست، منم مبتلا هستم تا حدودی و باید تلاش کنی هر چند روز یک بار وقتی تنهایی به کارهات فکر کنی
کارهایی که فکر میکنی واقعا بد و اشتباهه رو تو خلوت خودت تصمیم بگیری کار درست رو انجام بدی
تغییرها همیشه منفی نیستن ولی تغییرات ادم موقع همرنگ جماعت شدن معمولا چیزی که خود ادم دوست داره هم نیست.
البته یه مشکل بزرگی پیش میاد این که من مدل رفتارم با مردم هر چند وقت یه بار ریست میشه
چون میشینم فکر میکنم و فولان،،،بعد مردم فکر میکنن چون ازشون دور بودم باهاشون سرد شدم، نمیدونن که نشستم منطقی فکر کردم که روابطمو کم کنم با قصد دارم تلاش کنم روابطم در چهارچوب مورد نظر شخص خودم قرار بگیره، بعد اطرافیان محترم به شدت همت میگمارند یخ منو باز کنن و این اثرات دوری رو از بین ببرند
قبلن به یه چیزی معتاد میشدم و برای مدت طولانی انجام میدادم ولی الان یه مدته هر چیو یک مدت کوتاه که انجام میدم ازش خسته میشم و میرم دنبال یه چیز دیگه! الان این عادیه؟ خیلی مشکل بزرگیه خیلی سخت چیزی پیدا میشه که سرگرمم کنه! چیکار باید بکنم؟ 
