اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم، وقتی دارم با یکی صحبت میکنم، به یکی دیگه نگاه میکنم و طوری رفتار میکنم که انگار با اونم؛ بعد طرف گیج میشه میپرسه با منی؟ میگم نه!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم ديشب يه عالمه پسر عمومو دور از چشم مامان باباش زدم و تهديدش كردم اگه بره بگه بيشتر مي زنمش :-$
آخه خيلي فضولو و پروست
;D ;D ;D
 
  • لایک
امتیازات: s123
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا دیروز فک میکردم ح ب همون پ خ هست.. بعضیا اشتباه مینویسنش.. الآن حدس میزنم که حرف بزن باشه..
 
پاسخ : اعترافگاه !

دوستان هي ميگفتن نميخوايم حمل برخود ستايي باشه و فولان بنده غلط ميگرفتم ك نوچ حمده بر خود ستاعيه و اينا...! :-"
الان پس ِ مدتها شك كردم ك كدوم درسته اگه كسي اطمينانه كافي داره ك كودوم درسته بم بگه كلي ثواب ميبره بوخودا! :-"

×لازمه اشاره كنم ك يك اعتراف حتما مجبور نيس ك با "اعتراف ميكنم ك...." شورو بشه؟ :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اون دفعه خواب بودم تو اتاق ......بعد بیدار شدم دیدم یک تعداد زیادی از فامیلامون که زیادم باهاشون راحت نیستم(رودربایستی داریم) اومدن خونه ما :-L :-L >:p >:p........حالا منم بی حوصله اونام تعدادشون زیاد. :-s.....(حوصله نداشتم برم سه ساعت احوال پرسی کنم)
:-< همینجوری دراز کشیدم تا بلکه برن خودشون..... :-<
مگه میرفتن؟؟ هی وایستادم وایستادم نرفتن .....هیچی دیگه حوصلم سررفت :-\ :-\ ......رفتم احوال پرسی و اینا .......
هیچی دیگه بعد 10 مینت رفتن :o :o
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم امروز بعد دوماه به سر و روی اتاقم یه دستی کشیدم :-"
اونم چون مجبور بودم (امشب مهمون داریم که من باهاشون رودربایستی دارم)
مامانه بیچارمم میگه: کاش ما همیشه مهمون غریبه داشتیم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ک تا چن وخت پیش ـا نمیدونستم اون BUZZ!!! توی مسنجر "بـاز" خونده میشـه ! :-"
همیشـه "بوز" میخوندمش ! :-" :دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم فک میکردم لباسا براآدماکوچیک میشن ن اینکه آدمابزرگ میشن!! ;D
خواهرم ی ساعت خوشگل داشت ک خیلی دوسش داشت اعتراف میکنم من خرابش کردم ب روی خودمم نیاوردم!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

جا داره اعتراف کنم تا هم اکنون در سن هفتده سال و ۴ ۵ ماهگیم وقتی میخوام بگم راست یا چپ اول چک میکنم ببینم کدوم دستم شکسته بود همونو میگم راست :-"

هیچوقتم تلاش نکردم حفظ کنم :-?
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اون قدیم قدیما که تازه عضو شده بودم تقریبا بزا بگم دیگه (6000000 هزار سال پیش) ;D فک میکردم حتما باید یکیو جز دوستام کنم که بتونم باهاش حرف بزنمو اینا تقریبا کل کاربرارو قرمز پررنگ میدیدم!!!!!!! ;D
الان دیگه نه ها سنی ازم گذشته! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم ترسيدم و ممد(مطهري ;D) و مث بابام ميديدم كه بهش پناه بردم :-"

اعتراف ميكنم كم كم دارم تصميم ميگيرم كه همه رو از زندگيم بندازم بيرون :-?
 
پاسخ : اعترافگاه !

آقا یه سوسک از حوالی دستشویی خونه رد شد من الان چند هفتس دارم تو مدرسه میرم دستشویی! ;D
الانم فصل امتحانا...چه فشاری رومه ;D

پ.ن:دوستان اسم تاپیک اعترافگاه میباشد چرا بازم اول پستاتون میگید اعتراف میکنم؟
 
پاسخ : اعترافگاه !

ديدين تو تلوزيون يا جاهاي ديگه مثلا اين طوري شماره تلفن ميدن:
7-53546785
وآخرش مي گن 5 الي 7
تا يه مدت پيش همش به اين فكر مي كردم كه اين خط تيره رو از رو تلفن چطوري بايد زد ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم هنوزم نمیتونم درست پنجره رو باز کنم! همیشه گیر میکنه به پرده، منم انقد در گیر پرده میشم لای پرده پیچ میخورم! :-<
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که بچه بودم تخمه مرغ هارو از تویخچال درمی آوردمشون لای ی چیز گرم میذاشتمشون
منتظر میموندم تاجوجهشن :-[
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم با دیدن مناظره امروز از ساختمان پزشکان هم بیشتر خندیدم ;)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم میرفتم پشت مبل موهامومیچیدم بعدمگفتم من نچیندم عروسکم چید :-" :-" ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

عاغا من وقتی بچه بودم همیشه فک میکردم تو ازدواجای فامیلی چون بچه نمیتونه درک کنه که مثلا چطوری باباش هم باباشه هم پسر عمه ی مامانش به خاطر همین ممکنه عقب مونده باشه !! ;D
البته الان میدونم که این طوری نیس ولی دقیقا نمیدونم دلیلش چیه؟!! :-?
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اگه تادو ساعت دیگه بابام نیاد خونه دیگه بچشو زنده نخواهد دید !
 
Back
بالا