اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه بار رفته بودیم شمال خونه یکی از آشناها بعد روزی که میخواستیم برگردیم 2 ساعت قبل حرکت من رفتم اتاقش اونجا یه سه تار رو دیوار داشت شدیدا بهم چشمک میزد هیچی دیگه طی یه عملیات انتحاری(انتهاری/انطهاری/انطحاری) سیماشو کوکشو داروندارشو نابود کردم فقط نفهمیدم چجوری دوباره آویزونش کردم بعدشم کل دو ساعتو تو ماشین بودم از ترس [-o<
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم احساس ضایگی میکنم وقتی که میبینم پستم وسط پستایی هست که بین 10 تا 20 تا لایک گرفتن ، اونوقت من 2تا! مثه این:

http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,85547.msg1023248.html#msg1023248

اعتراف میکنم این پستو برای رفع حس ضایگی نوشتم!!! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه فک میکنم این نفرِ پایین شخصیتِ حقیقی ندارن؛ اصن نمیدونم چرا! :-"[nb]فک کنم باید اعتراف کنم با لینک کردن هم همیشه مشکل دارم! :-w[/nb]

http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=1
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم كه داشتم نوتلا [nb]Nutella[/nb] با نون سنگك ميخوردم. :|

يعني تركيب سنت و مدرنيته به اين ميگن! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم فک میکردم حداد عادل ، اسمش حداد ـه ،فامیلش هم عادل. :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که از عربی متنفرم.
*
اعتراف میکنم که هنوز که هنوزه باید وقتی صدای تلویزیون رو کم.و زیاد میکنم.باید عددش مضرب پنج یا هفت یا عدد اول باشه. :دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ی مدت دربچگی دچار بیماری قرینگی بودم البته اون موقع براساس عدالت ب این نتیجه رسیده بودم ب این صورت ک مثلا وقتی سمت چپم میخوره ب میز در حقش طلم شده سمت راستمم میزدم ;D
اصن یه وضعی شده بود اون دوران 5 سالمم بیشتر نبود :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوزم که هنوزه نمیدونم "پ.ن" مخفف چیه؟ ;D

کلا من تو مخففا مشکل دارم.

پ.ن ;D : با تشکر از Rmin1272
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از fitmal :
اعتراف میکنم ی مدت دربچگی دچار بیماری قرینگی بودم البته اون موقع براساس عدالت ب این نتیجه رسیده بودم ب این صورت ک مثلا وقتی سمت چپم میخوره ب میز در حقش طلم شده سمت راستمم میزدم ;D
اصن یه وضعی شده بود اون دوران 5 سالمم بیشتر نبود :))
اعتراف میکنم الان هم همینجوریم!
حتی وقتی ببینم نمیتونم خودم تعادل رو برقرار کنم و زورشو ندارم به کسی که مثلا زده سمت چپم میگم راست رو هم بزنه.... :-" 8-|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم اون اولا که ساسی مانکن اومده بود، فکر می کردم زنه! X_X
کلی اسباب تفریح دوستان را فراهم کردیم ! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که بچه که بودم وقتی مامانم تو خونه حشره کش می زد. من زود پنجره ها رو باز می کردم که پشه ها از این طرف فرار کنن !...یه همچین کودکه رقیق القلبی بودم من! ;D :)) =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

لازمه اعتراف کنم ک :عاقا ی چندتا از این پسرای حلی ۱بودند هرچی بچه ها اینا رو هر جا مث مسابقات یا...نشون من میدادند من چهرشون یادم نمی موند !ی روز سر کوچه مدرسه بودیم و داشتیم میرفتیم خونه بعدش ۳تاپسرو دیدیم ک خوشحالو شاد و خندون داشتند راه میرفتن م باد خود می فکریدم ک چ خوب میشد اینا اشنا باشن :))ی خورده ک دقت کردم دیدم ا ای تیپ ای شکلشون اینا همون پسرا اند ک من نمی شناختمشون انچنان ذوق کرده بودم ک نکو!بعدش زنگیدم یکی از دوستان اون هم با چند تاواسطه فهمید خودشون بودن_ >باور کنین تا حالا ای قدر خوشحال نشده بودم!!!!د
 
پاسخ : اعترافگاه !

تا همین لحظه یه بارم به خودم نگفته بودم بچه مثبت ولی دیروز تو استخر با دیدن بچه های هنرستانی برای اولین بار تو زندگیم اعتراف می کنم که خیلی خیلی بچه مثبت بودم و نمی دونستم.صد رحمت به خودمون ;;)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که ظهرا که کسی خونه نیست و منو داذدش کوچیکم خونه ایم
برای خودم کلا قسمت های بهتر غذا رو میذارم ...مثلا مرغ بزرگ تر و این حرفا و تازه زیر برنج قایم میکنم تا کولی بازی نکنه ;;)
 
  • لایک
امتیازات: Alien
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از غَــزالــه :
اعتراف میکنم فک میکردم حداد عادل ، اسمش حداد ـه ،فامیلش هم عادل. :-"

ببخشید مگه اینجوری نیست؟؟؟ :-""" :-? اسپمم نیست :-""
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که هنوزم شک دارم خانواده درسته یا خوانواده..
+بهداشت و بهداشد
++انظبات و انظباط
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم
که امروز با تمام وجود گریه کردم
بعد چندین وقت که همه گریه هام صدای خنده هام بود . امروز بالاخر صدای هق هق گریه هام امد
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم روزای اول که اینجا عضویده بودم kمیدونستم پ.خ ینی چی!!!

و اینکه وقتی بچه بودم نمیدونستم اون موقعی که بابام عروسی کرده من کجا بودم که تو فیلمشون نبودم


اعتراف میکنم که وقتی بچه بود اصلا فك ميكردم یه کشور داریم که کلا اسمش خارجه و به مامان و بابام میگفتم من می خام برم خارج بابام : :o من : خارج بابام :کجای خارج من: خود خارج وسطش. بابام : :)) ;D :))


اعتراف میکنم که از عربی و ادبیات و درس تاریخ و جغرافیا و اجتماعی و زیست متنفرم.

من اصلا یه بار هم به خودم نگفته بودم بچه مثبت ولی وقتهایی که میرم بیرون با دیدن بچه های دیگه که کلا بی هدف تو خیابونا می چرن و ..........{{چه پیاده چه با ماشیناشون }} و اونایی همراهشون کوچکترین چیزی که دارن یک چاقویه اعتراف می کنم که خیلی خیلی خیلی بچه مثبت بودم و نمی دونستم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم موقعی که بچه بودم برا ی عروسکم که خیلی دوستش داشتم هر ماه لباس میخریدم :-"
 
Back
بالا