اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

بچه که بودم این خمیردندونای داروگرکه بودبه اصطلاح بهشون ژله ای میگفتن بعدباطعم توت فرنگی وموزبود

خب من مسواک نمیزدم ولی ایناروخالی خالی میخوردم
;D ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم که خیلی ازآدمایی که پیش دانشگاهی هستن میترسم :( :( :( :( :( :( :( :( :(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم ديشب بي نهايت پسردايي بيچارمو اذيت كردم و عمرن نميرم ازش معذرت خواهي كنم! :-" ;D

اعتراف ميكنم كه حتي اگه به قيمت ول كردن زبان هم باشه من عمرا و به هيچ قيمتي حاضر نيستم پامو تو كانون زبان بذارم! >:p
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همین الان رفتم کیک هایی ک مادرم برای یک هفته ی خانواده پخته بود رو خوردم 8-^کاش فردا این اعتراف نزد مادرم سودی داشته باشد :-ss
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم توی یک تاپیکی برای این که رای یه چیزی بره بالا همین طوری الکی کاربری درست می کردم و تند تند رای میدادم :-"(ببخشید تکرار نمی شه :)) ;D)
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از rahgozar441 :
بچه که بودم این خمیردندونای داروگرکه بودبه اصطلاح بهشون ژله ای میگفتن بعدباطعم توت فرنگی وموزبود

خب من مسواک نمیزدم ولی ایناروخالی خالی میخوردم
;D ;D
من اونا رو با دو ليوان آب مي خوردم. چه خوري خالي خالي مي خوردين :o
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم که خیلی وقت پیشا سگمو گذاشتم تو صندوق عقب ماشین اونم به مدت 4 ساعت واسه اینکه نمیذاشتن بیارمش شمال.....اما من اوردمش و به جاش ساکم رو نیاوردم...کلا اونجا رفتم فقط واسه خودم لباس خریدم....خیلی حال داد...
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اواتارهای زیبارو همیشه کپی میکنم داشته باشم..... :-" :-" :-"
راضی باشید عاغا :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوز نمیدونم دراور ـه یا درابر :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم تاحالا تقلب نكرده بودم ولي برا اولين بار و اخرين بار تقلب كردم اونم سرامتحان ترم قول ميدم اخريش باشه!!خداكنه :-\
 
پاسخ : اعترافگاه !

پنجم دبستان دفتر خاطره مي دادم به دوستام كه برام يادگاري بنويسن
وقتي بهم پس مي دادن برگه هاشو جدا مي كردم بعد خودم از طرف اونا واسه خودم ياد گاري مي نوشتم
خب گند مي زدن داخل دفترم ديگه
با اون دست خط هاي افتضاحشون
امروز اون دفترو پيدا كردم فقط دو ساعت بهش خنديدم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم هميشه موقع مرتب كردن اتاقم، وقتى خسته ميشم هر چيزى ميمونه رو ميچپونم تو كمد ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم 3 بار تو بانگم نوشتم دگ تا کنکور نمیام سمپادیا ولی هر 3 بار طاقت نیووردم و اومدم ;;) البته زودی بانگمو می پاکیدم :-" :>
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم :تو دوره راهنمایی یکى از دوستام که جلوى من مینشست و با هم رقیب بودیم تو درس،باهم امتحان شفاهى داشتیم(قران)قبل از اینکه نوبتش بشه به بهانه مدادم که زیر میز افتاده رفتم بند کفشش رو محکم به هم بستم،نوبتش که شد و خانوممون صدا کردش،اومد با سر برافراشته(از شدت خر زدن!!)بره که با مغز اومد رونیمکت کنارى!! :P :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم کلاس اول دبستان که بودم میخواستم نماز بخونم ذکرای نمازو بلد نبودم بجای هر ذکری سوره حمدو میخوندم
بعد هر نمازیم میشد جعفر طیار ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم خبیث ترین و کثیف ترین آدم روی زمین منم!
مامانمو به فیسبوک معتاد کردم
و حالا خودم هی دانلود میکنم و حجم رو تموم می کنم! و مامانمم که معتاده سریع شارژ میکنه و فکر میکنه تقصیر خودشه
خیلی ازین اعتیاد مامانم استفاده کردم...
و اعتراف میکنم اون کسی که کامپیوتر همسایه رو خاموش میکرد هی من بودم! خیلی خرم میدونم.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که هر بار برای بار اول در روز می خوام تایپ کنم سه ساعت مثل گیج و منگا فارسی رو به جای انگلیسی و انگلیسی رو به جای فارسی تایپ می کنم.
وسط تایپ می فهمم زبان کیبورد اشتباه بوده!
پاکش میکنم از اول بنویسم!
دوباره یادم میره زبان کیبورد رو درست کنم! :-L
مثل اسکلا بازم همونی که پاک کردم رو تایپ می کنم و این بار تا ته متن میرم!
دوباره می فهمم زبان کیبورد اشتباه بوده! ~X(
و این حلقه سابقه داشته که برای 7 یا 8 بار تکرار شه! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم
تا ٦ ٧ سالگي فكر مي كردم هر كي خونه ميخره ميزان پشت وانتي كاميوني چيزي ميارن ;D ;D
چن سال پیش تفاوت بين ببر و پلنگ رو مي فهم ;D
آفسايدو چن وقتي ميشه فهميدن براي چي اتفاق ميوفته


يه همچين تيز هوشي بوديم ما ;D :-"
 
Back
بالا