اعترافگاه!

pouya BT

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
177
امتیاز
843
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوزم وقتی دختر عمومو میبینم اعصابم خرد میشه با اینکه خیلی رو خودم کار کردم
 

shawn

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
409
امتیاز
567
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی شهرری
شهر
شهرری
مدال المپیاد
نقره شیمی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو پی سی سشوار گرفتم حواسم نبود رفت رو داغ بعد سی پی یو ترکید صداش رو در نیاوردم X_X X_X X_X
اعتراف میکنم تو فوتبال به تیم های علاقه مند میشم که درجه اول نیستن
اعتراف میکنم یه بار راز یکی رو بر ملا کردم :-ss
اعتراف میکنم خیلی خودخواه و از خودراضی هستم :-s
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
پاسخ : اعترافگاه !

بچه که بودم مهم ترین دغدغه ی زندگیم این بود که چرا وقتی برق میره تلفن زنگ میخوره؟! :D
 

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,498
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

بچه بوديم خر بوديم تبليغاي اون «نايسر دايسر»ـو ميديديم، مادرمون رو خر كرديم ازونا بگيره يكي.
بعد بنده فك ميكردم هرچي ـرو باهاش خورد كني خوش مزه تر ميشه :-" واسه همين هر چي ميوه ميخواستم بخورم ميرفتم با اون خورد ميكردم بعد ميخوردم :-"
×بچه بوديم كلا يكي از تفريحاتمون اين بود بشينيم تبليغاي اون مي‌شاپو ايزي‌شاپو بنگريم :-" لازمه ذكر كنم اون موقه خيلي‌عم هيجان داشت :پ خرعم خودتونين:-"
 

fitmal

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
812
امتیاز
3,333
نام مرکز سمپاد
farzanegan 2
شهر
کرمان (1 ر) - تهران (بقیه)
مدال المپیاد
یه سری مرحله 1 :-" 1 مرحله 2 :-"
پاسخ : اعترافگاه !

معترفم ک تا 1 ماه پیش نمی دونستم بانگ چیه ملت چه جوری میذارن همیشه هم اون قسمت تو مشخصات ک توش بانگ مینویسن واسم قسمتی کشف نشده بود ک بالاخره کفشش کردم :>

پ.ن:اعتراف می کنم : من برعکس همه در حال حاضر پشت خنده هام غمه :|
اعتراف می کنم در حال حاضر خودمم نمی دونم چ مرگم شده
 

fateme.RMA

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,717
امتیاز
8,613
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم كه به هيچ وجه من الوجوه قبول نميكردم كه اوشين دختره و دليلم اين بود كه يكي از بازيكناي تيم ملي بسكت ايران اسمش اوشينه! پس اوشين هم قطعا بايد پسر باشه! :-" تا اينكه خودم با چشاي خودم ديدم و باور كردم كه اوشين دختره...! :-"

اعتراف ميكنم كه خيلي تلاش كردم تا بالاخره تونستم كلمه "وايو" رو روي لپ تاپ هاي سوني بخونم!
 

Roy@ 188

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
369
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
سال فارغ التحصیلی
1395
پاسخ : اعترافگاه !

من معترفم که همیشه سرصف فکر می کردم که چرابچه هاهمه یه هویی شروع به خوندن می کنند :-? :-? :-? هیچی نمی فهمیدم والکی لباموبازوبسته می کردم.ازاون جایی که اجازه نمی دادم چیزی توذهنم مجهول بمونه شروع به تحقیقات کردم.بعدازسال هاتحقیقات وقتی چهارم ابتدایی بودم فهمیدم سرودملی که میگن همینه که بچه هایه هویی می خونن :Dبعدبه این نتیجه رسیدم من ایرانیم وبایدبلدباشم.شروع کردم به حفظ کردن.اما همیشه قاطی می کردم ولی خوشبختانه توکتاب پنجم بودوتونستم حفظ کنم اماهنوزکه هنوزه قاطی می کنم :-[
 

Quf

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
960
امتیاز
4,226
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم
کاری کردم که سایت مدرسمون یه بیس دیقه بالا نمیومد!
 

NT

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
1,122
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
NEYSHABUR
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
Amirkabir University of Technology
رشته دانشگاه
computer eng.
پاسخ : اعترافگاه !

فک میکنم اگر الان که دوم دبیرستانم دوباره ازمون ورودی اول راهنمایی رو ازم بگیرن محاله ک قبول شم......... X_X X_X
 

star96

کاربر فعال
ارسال‌ها
38
امتیاز
143
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرج
دانشگاه
خواجه نصیر
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بعضی وقتا به کسایی که دیگه خیلی نا امیدن راجع به موضوعی امید میدم و آرومشون میکنم اما وقتی همون مشکل برای خودم پیش میاد کاملا نا امید میشم و بیخیال همه چی مثل الان
 

proud girl

کاربر فعال
ارسال‌ها
41
امتیاز
128
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : اعترافگاه !

اعترف ميكنم از استرس فاينال خوابم نميبره
 

مهدی

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,112
امتیاز
7,384
نام مرکز سمپاد
علامه‌حلی
شهر
تهران
مدال المپیاد
کامپیوتر
دانشگاه
دانشگاه تهران. :دی
رشته دانشگاه
آمار. :دی
پاسخ : اعترافگاه !

خو...اگه دیدید احیانا بضی هاتون تعداد لایکاتون کم میشه.و یا زیاد نمیشد.
بدونین که شاید من بودم که میرفتم به پست هایی که اصن فکرش رو هم نمیکردید دیس میدادم :D
 

prosur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
114
امتیاز
1,015
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم نمی دونم چرا جایی می بینم که مثلا نوشته اسمایل خنده، اولش فک می کنم نوشته اسماعیل خنده :D :D
اصن برای لحظاتی بدجوری میرم تو فکر :-? :-?
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بعضی وقتا نظرهایی از افراد میشنوم... که قبل از جواب دادن دوست دارم برم خودمو دار بزنم بعد بر گردم بیام به بحثمون ادامه بدیم!!!!!
 

Y@S@M@N

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
111
امتیاز
234
نام مرکز سمپاد
دیگه سمپادی نیستم
شهر
کاشان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف کنید
منم اعتراف میکنیم
ولی شما هم اعتراف کنید
اعتراف کنید وقتی بچه بودین حداقل واسه یه بارم که شده خودکار رو کردین تو مداد تراش تراشوندینش :D

خو چیزی نیس
خودمم همینکارو کردم
تازه اعتراف میکنم یه بارم انگشت کوچیکمو کردم تو تراش تراشیدمش :D :D

خو از کنجکاوی زیادم بوده....
شمام اعتراف کنید
 

PA-ri-SA

کاربر فعال
ارسال‌ها
36
امتیاز
184
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : اعترافگاه !

منم اعتراف میکنم وقتی بچه بودم گوشی بابامو تو ی پارچ آب شستم. ^#^ ^#^ X_X X_X :-[
و هم چنین اعتراف میکنم موهای مامان و دختر خالمو تو خواب قیچی میکردم ^#^ ^#^ X_X X_X :-[
و ب علاوه 5 سال پیش با سبزی قورمه سبزی کوکو سبزی درس کردم. :-& :-& X_X X_X :-[
 
ارسال‌ها
2,126
امتیاز
23,689
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي کنم يه بار وقتي بچه بودم يه چسب رازي رو توي موهاي خواهرم خالي کردم (;
اعتراف مي کنم تا الان اين دومين گوشي که سوزوندم *-:
و
وقتي يکي از فاميلامون خواب بود کف پاش نخود چي و کشمش چسبوندم :-"
 

fateme78

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
213
امتیاز
1,547
نام مرکز سمپاد
F@rz@NeG@N H!gh $ch00l
شهر
eMN@n$
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم پارسال من و صدف و آناهید صندلی عبدوس-دبیر ریاضی مون- رو لگد می کردیم وقتی روش می نشست جای کفشامون پشتش می موند...
مثه این بود که مستقیما بهش لگد زدیم =))
اعتراف میکنم وقتی هشت ساله بودم،من رو فرش پذیرایی گواش ریختم نه خواهر یه ساله ام :-"
 

Regulus

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
118
امتیاز
892
نام مرکز سمپاد
علامه حلی همدان
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1392
مدال المپیاد
برنز فیریک دوره 25
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو هفت سالگی یه جوجه رو تو حلبی روغن جامد با روغن شستم! میخواستم تمییز شه اما بدبخت مرد! :|
 
بالا