اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم هنوز هم ، ترتیب ِ 12 امام رو با شعر بلدم . :-" :-" X_x
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از 1tA ! :D :
اعتراف می‌کنم هنوز هم ، ترتیب ِ 12 امام رو با شعر بلدم . :-" :-" X_x
باو...خوشبحالتون. :دی
من همونش رو هم یادم رفته. :-"
و متاسفانه امام هارو ترتیب ـشون رو.قاطی میکنم.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم نمی دونستم دو سیب یه نوع قلیونه! :| ;D
یکی از دوستان سمپادیا مطلعم کرد.
پ.ن:فکر کنم باید اعتراف کنم که هنوز هم درک درستی از دو سیب ندارم با توجه به سه پست پایین تر! :)) ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم پروژه مون داشت عالی پیش میرفت معلم راهنمامون گندی زد توش درحد لالیگا :-L ~X(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم هر وقت میام تو سایت اون اولشو می بینم که نوشته تالار گفت و گو یاد قضیه ی تالار های هری پاتر می افتم...!!!
هر جایی رو هم که می بینم نوشته ارسال و گزارش برای مدیران انجمن به طرز باورنکردنی یاد عظمت و هیبت معلمای هاگوارتس می افتم...!!!
کم مونده یه روز بیام ببینم خود دنیل ردکلیف یه اکانت ایجاد کرده تو سایت ;D ;D ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم کنکورمو با خدا شریکی دادم 8-^
آخرش خسته شد دیگه گف برو فردا بیا وخ کردم رات میندازم :|
;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که از آمپوووول خیلییییییییییی میترسم :(( :(( X_X X_X
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اسم جدیدمو خیلی دوست دارم! عاشقشم! اصن یه حس خوبی بهم دست میده وقتی میگم Moose
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم امشب که این طرفداران ایتالیا میگفتن ایتالیا من هر بار یچی میشنیدم چیزایی مث:

ایران ما ;D ایرانیا ;D قهرمان ما ;D تیم ما قهرمانه ;D

خوب این چه لهجه ا ی بود خوب ! ;))

بعد تازه کلی دلم واس این ایتالیاییا سوخت ک تو کشور خودشون کسی تشویقشون نمیکنه!!!!!! ;D :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم:
_امروز کل مدرسه رو گشتم تا ببینم کلاسمون کجا تشکیل میشه ولی پیش ناظممون نرم تا ببینه شلوار جین پوشیدم! :|
_نمره ی کتبی زبان واسه فاینالم شده بود 82 بعد یهو مامانم گیر داد بیار ببینم منم بردم تو فوتوشاپ کردمش 95 (تازه میگه چقد کم شدی :|)
_خیلی وقته درگیر این موضوعم که چجوری میشه یه کلمه رو لینک کرد تو پست های سمپادیا!!! ;D
_خیلی پست تو سمپادیا دادم و حرف زیادی زدم فقط واسه ستاره!!! ^-^
_...
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه ک بودم(حدودا کلاسای دوم) رزرو رو rezooو ورود روvervedمیخوندم!!!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !



1 .اعتراف می کنم چند سال پیش یک بار سر کلاس ریاضی یک حالت مسابقه امتحان داشتیم که باید بچه ها حواسشون رو خیلی جمع می کردن من و بغلیم (میز یکی مونده آخر می شستیم) گلوله کاغذی درست می کردیم وقتی معلم حواسش نبود پرت می کردیم میز های جلویی ها هم همش وول می خوردن یا حواسشون پرت میشد بنابراین یا تک تک حذف می شدن یا به خاطر تکون خوردن و سر وصدا از مسابقه محروم میشدن همش می گفتن تقصیر ما نیست و از این چیزا (می گفتن از میزای عقب یکی گلوله پرت می کنه :-") اما معلمه باور نکرد :)) ;D ;)



2 .اعتراف می کنم پارسال توی اردو نوشابه سیاه و دوغ رو با هم قاطی کردم دقیقا رنگ نسکافه شد می خواستم به خورد دوستم بدم اما مجبور شدم برای این که باور کنه نسکافه ست نه چیز دیگه خودمم ازش بخورم اما بالاخره خورد و به محض خوردن ... خودم هم تا شب به خاطر این که ازش خورده بودم حالم بد بود اما ارزشش رو داشت یک قیافه ای پیدا کرده بود دوستم!! =P~ =)) :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

منم اعتراف میکنم نمیدونم چطوری میشه کلمه رو لینک کرد تو سمپادیا :-/

اعتراف میکنم ازجمله دلایلی که اکانت ف ب ندارم و نرفتم سایتش واسه کنجکاوی حتی،اینه که بلد نیستم از وی پی ان استفاده کنم :-[ (دلایل دیگه هم داره خب و از پی سی بقیه دیده ام محیطشو ولی خودم نه ! ) :-[

اعتراف میکنم خیییییییلی از اعلان نتایج کنکورمیترسم :-ss

اعتراف میکنم از جمله دلایلی که اعلام امادگی پشتیبانیم رو لفت دادم تا حالا اینه که از قسمت جواب رد دادن به دانش اموزایی که برنمیداری بدم میاد ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم پرسیدم بچه چجوری درس میشه ؟ بابامینا گفتن اگه زن و مرد تو چشمای هم نگاه کنن بچه دار میشن :-s

منم سر این حرف اونموقع دیگه تو چشمای همبازیام نگاه نمیکردم X_X , میترسیدم بابا بشم , احساس میکردم آمادگیشو ندارم!!! ^#^

یعنی تا اصل قضیه رو بفهمم زندگیم با عذاب گذشت :((
 
پاسخ : اعترافگاه !

يه اعتراف بكنم بهم نخندیداااااا
تا چند سال پیش فکر میکردم اسمش "حداد" فامیلیش "عادل" =)) هههه اصلا فکر نمیکردم اسمش غلامعلی باشه ;D
تازه امروز فهميدم كلا يني بهش توجه نكرده بودم اين مدت يعنی بیشتر از اون مورچه که عاشق چایی خشک بود شکست خوردم :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

بنده اینجا جلوی همه اعتراف میکنمم که قبل از کنکور برنامه ریختم که بعد از کنکور کتاب زیست مطمئنی رو تالیف کنم.اما وقتی کنکور دادم و سوالای کنکور رو دیدم بیخیال شدم
چون معلمای با تجربه ی زیست هم همچین سوالایی رو نتونستن پیش بینی کنن و نکاتشو در نیاوردن.چه برسه به من



(میدونی چرا میخواستم کتاب زیست تالیف کنم؟چون هیچ کتاب قابل اعتماد و بدون غلط و به درد بخوری پیدا نکردم.همشون یه گیرو گوری داشتن...) :(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودیم.بعد حوصلمون که سر میرفت.میشستیم جلو تلویزیون با داداشم هرکی زودتر میگف تبلیغی که داره پخش میشه ماله چیه یه امتیاز میگرفت :))
یه همچین آدمای خلاقی بودیم ما 8-^
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم اولین باری که اهنگ بنیامین «عاشق شدم» رو گوش میدادم فک می کردم موضوع اهنگ اینطوریه که :

طرف یه زنی داره ولی عاشق یه نفره دیگه شده و می ترسه زنش بفهمه :-"

همچین طرز تفکری داشتم من بله ;D
 
Back
بالا