اعتراف میکنم از بچگی تا حالا که دانشجو شدم....هر شب لحاف میکشم روم چون احساس میکنم اگه دزد بیاد منو نمی بینه!!!!!!!!
حتی تو هوای خیلی گرم!!....البته اوایل کودکی این کار رو میکردم تا خرس اگه اومد منو نبینه ولی خب بعد ها آقا خرسه جاشو به دزد داد...!!
اعتراف میکنم سال پیش تمام شعرایی رو که به شقایق گفتم مال خودمه مال مریم حیدر زاده بوده
شقایق منو ببخش من 1ساله که عذاب وجدان دارم
هر چی تو مدرسه فک کردم بهت بگم نتونستم
راستی میدونم تو منو دوست داری نمیخواد دیگه بگی چی کار کنم این قدر جملات عاشقانه گفتی که مجبور شدم
به مریم حیدر زاده رجوع کنم
اعتراف مي كنم كوچيك كه بودم چون خونمون ويلايي بود مارمولك و كلي جك و جونور توش بود .بعد من شبا وقتي ميخواستم بخوابم فك ميكردم اگه بخوابم مارمولك ميره تو گوشم واسه همين هميشه پتو رو ميذاشتم رو گوشمو ميخوابيدم!!!چه مبتكر بودم
پ.ن:عوارضش الانم هنوز مونده.الانم كه شبا ميخوابم بطور غير ارادي پتو و دستم مياد رو گوشم!
اعتراف میکنم که تا همین پست پیشم برا لینک دادن و عکس گذاشتن میرفتم تو راهنمایی سایت و انتخاب و کپی پیست و اینا، نمیدونستم که خود قسمت پاسخ اینارو داره.
اعتراف می کنم از بچگی هر وقت میخوام این شکلات باراکا دایره ای گنده ها رو(که روش پسته و بادوم و فندق داره) بخورم اول تنقلات روشو درست جدا می کنم بعد تنقلات رو جدا و شکلات رو جدا می خورم.
اعتراف می کنم هر وقت میخوام شکلات بخورم همزمان با دهنم انگشتام هم باهاش شوکول میخورن.