اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اگ 2نفرهم زمان باهام صحبت کنن هنگ میکنم!
اگ 2تاکاروباهم انجام بدمم همینطور!
یکی یکی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از بچگی تا حالا که دانشجو شدم....هر شب لحاف میکشم روم چون احساس میکنم اگه دزد بیاد منو نمی بینه!!!!!!!! =)) =)) =)) =))
حتی تو هوای خیلی گرم!!....البته اوایل کودکی این کار رو میکردم تا خرس اگه اومد منو نبینه ولی خب بعد ها آقا خرسه جاشو به دزد داد...!! X_X X_X :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از secret.M :
اعتراف میکنم ک پریروز رفتم مغازه واسه خودم بیسکوئیت مادر گرفتم.........چیکار کنم عاشقشم خب...... ;D ;D ;D

خوش به حالت من تا همین 2سال پیش از سرلاک دخترخاله کوچولوم میخوردم!!!
الان هم بدم نمیاد ولی اون دیگه نمی خوره!!!!! :)) :)) :)) :)) :)) ;D ;D ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم سال پیش تمام شعرایی رو که به شقایق گفتم مال خودمه مال مریم حیدر زاده بوده ;))
شقایق منو ببخش [-o<من 1ساله که عذاب وجدان دارم ;D
هر چی تو مدرسه فک کردم بهت بگم نتونستم
راستی میدونم تو منو دوست داری نمیخواد دیگه بگی چی کار کنم این قدر جملات عاشقانه گفتی که مجبور شدم
به مریم حیدر زاده رجوع کنم ;))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم تا دو سه سال پيش وقتي ميديدم يه جا نوشته مهر فوري فكر ميكردم ملت ميرن اون جا فورا بهشون محبت ميكنن :))
دوزندگي رو هم ميخوندم(2zendege) ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که یه بار یکی از دوستای عزیزمون رو دانشگاه ازاد بدون کنکور ثبت نام کردم
خیلی فاز داد
دیگه خودتون می دونید بقیه اش چی می شه .....
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم عاشق فروشندگی لباسم
حتی از پزشکی بیشتر دوسش دارم :-دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه آدم ضایعیم که خدا میدونه کلا سوتی میدم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم وقتی کوچک بودم فکر می کردم گوشت های چرخ کرده درازی که از چرخ گوشت بیرون می آن همان ماکارونی هستند.
(خلاقیت و می بینین ;D )
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم كوچيك كه بودم چون خونمون ويلايي بود مارمولك و كلي جك و جونور توش بود .بعد من شبا وقتي ميخواستم بخوابم فك ميكردم اگه بخوابم مارمولك ميره تو گوشم واسه همين هميشه پتو رو ميذاشتم رو گوشمو ميخوابيدم!!!چه مبتكر بودم
پ.ن:عوارضش الانم هنوز مونده.الانم كه شبا ميخوابم بطور غير ارادي پتو و دستم مياد رو گوشم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که تا همین پست پیشم برا لینک دادن و عکس گذاشتن میرفتم تو راهنمایی سایت و انتخاب و کپی پیست و اینا، نمیدونستم که خود قسمت پاسخ اینارو داره. ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم اشتباهاتمو خیلی دیر میفهمم

وهمین باعث میشه بدترین ضربه ها رو بخوردم

مخصوصا تو راهنمایی از یکی ازبهترین دوستام

=((
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم از بچگی هر وقت میخوام این شکلات باراکا دایره ای گنده ها رو(که روش پسته و بادوم و فندق داره) بخورم اول تنقلات روشو درست جدا می کنم بعد تنقلات رو جدا و شکلات رو جدا می خورم.

اعتراف می کنم هر وقت میخوام شکلات بخورم همزمان با دهنم انگشتام هم باهاش شوکول میخورن.
 
  • لایک
امتیازات: fteh
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که خیلی دوس دارم سه تا ستاره داشته باشم...... :دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم چایی سردو با نعلبکی میخوردم ;)) خیلی حال میداد :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا 5 سالگی باشیشه چای میخوردم! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ـاز این آدماییـ که وقتیـ مدیر میشنـ فقط مطالب مربوط بهـ سایت میذارنـ خیــــــــــــــــــــــــــــلی بدمـ میاد
 
Back
بالا