اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که در حق یه نفر خیلی بدی کردم نمیتونم بهش بگم شاید اینجا ببینه

منو ببخش ;) لطفا
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم دو ساله ک کتابامو جلد نکردم! :دی :)) :-" و امسالم قصد ندارم جلدشون کنم! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم همیشه آرزو دارم یه آدمی پیدا بشه که فکرم رو درست بخونه آخرش هم این آرزو رو به گور می برم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ازلحاظ اسمی همیشه ابولفضل پورعربو بافریبرزعرب نیاقاطی میکنم بازازلحاظ قیافه فریبرزعرب نیاروبافرامرزقریبیان قاطی میکنم
علیرام نورایی وپولادکیمیایی روک کلن 1نفرمیدونم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وختی دبستان بودم از اسم و فامیــلم بدم میومد ولی الان عــاشخشونم :-"
اعتارف میکنم مث بلا نسبت خودم شیطونک از تاریکی میترسم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تا 9 سالگی هر جا سنم رو می پرسیدن ازم می گفتم 7 سال البته از عمد نبود حواسم نبود!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم چندسال پیش که میشستم پای لپ تاپ خنده هاموحالتای صورتموکنترل میکردم چون حس می کردم یکی داره ازپشت وبکم منومیبینه ;D
همچین نابغه ای بودم من ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه به محض اینکه تنها میشم باخودم میحرفم =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم که هیچ وقت قرص از گلوم پایین نرفته. هیچ وقت. کلن بلد نیستم قرص بخورم. اون پایین گیر می‌کنه. X_X :-"""
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همین الان دفترچمو از زیر دست دخدر خالم کشیدم بیرون بعدشم بش گفتم شخصیه اخرشم توش دو تا عکس تلفن بود ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ازتمام جانوران از جمله خزنده وپرنده وجهنده حتی ماهیان ب جز سوسک میترسم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

من می خوام بازم یه اعتراف دیگه بکنم یادمه وقتی سه سالم بود فکر می کردم ماشینا مثل بچه ی آدم بزرگ میشن یعنی اول خیلی کوچیک بودن بعد همگی

بزرگ می شن خیلی عجیبه نه =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه آهنگی بود میگفت "شیش ُ هشتیاش بیان وسط سریع " خب؟ من فک میکردم منظورش متولیدن 66 و 68 عه :-" :))
بعد کلی هم درگیری داشتم که چرا 67 نه؟ :-"
بعد از جهالت خارج شدم البته خب ;;)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم که تا چن وخ پیش هر جا که تو فیس یا اینستا نوشته بود "پیج" ، من "پیچ" می‌خوندم و همیشه برام سوال بود که این‌جا "پیچ" چه معنی‌ای می‌ده آخه :-? و چون فک می‌کردم چیز بدیهی هستش، روم نمی‌شد از کسی معنی‌ش رو بپرسم :-" :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بازی با شیراز باعث باخت تیم خودم بودم به تنهایی
و
اینکه بدجور گند زدم به بازی تیمم...
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم تا كلاس پنجم فكر ميكردم قديما همه چي خاكستري بوده(نتيجه گيريم از ديدن فيلم قديميا بوده) ;D
وقتي هم كه فهميدم اينا فيلم بودن اصرار داشتم كه نه حد اغل ديگه اون موقه آسمون خاكستري بوده و چون الان علم پيشرفت كرده شده آبي :-w
چه مخي بودم من :)) ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم كه خيلي آدم ساده اي بودم =((
اي كاش بازم مثل قبلنا بودم :x
اعتراف ميكنم كه لز صميم قلبم الان ديگه قبول دارم كه نسل من و نسل مادر و پدرم
همه نسل سوخته ايم
نه فقط ما
اونا هم آره
و اگر در ايران بمونم
نسل فرزندان من هم سوخته خواهد بود
بس به هر قيمتي كه شده ميرم
اعتراف ميكنم كه دليل دعواي ديروزم خيلي احمقانه بود و فقط اعصاب نداشتم
چون اون تصميمم كه زندگيمو تحت تاثير قرار ميداد،بي فايده شد تقريبا
 
پاسخ : اعترافگاه !

+ موقعی که تازه رفته بودم مدرسه گند زدم تو اسم همکار بابام! اسمش مصیب بودم خوندمش مصیبت
 
Back
بالا