اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا همین چند لحظه ی پیش فکر میکردم تاکسی ِ بی سیم یعنی سیم نداره!:-" و مدت ها این سوال برام ایجاد شده بود که یعنی چی سیم نداره؟نمیشه ماشین سیم نداشته باشه که!!و حتی اگر هم نداشته باشه یعنی مدلش بالاس احتمالا!ولی خب تاکسی که...:-"و یک سوال دیگه هم این بود که یعنی سیم داشتن یا نداشتن ماشین انقدر مهمه که روی ماشین ها مینویسین؟
که امروز قصد کردم جواب سوالام رو بیابم!از دوستان که پرسیدم تازه فهمیدم قضیه چیست! ;D:-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم خیلی شوخم و خیلی میخندم.
6322_bi_dandon.gif
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از زندگی خسته نشدم فقط یه کم نـآ ندارم خدایا دستمو بگیر
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا 2 هفته پیش فکر میکردم بیرجند جنوبِ! :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

ما ی پارک ملت داریم تو شهرمون .بعد همین طور ک بیای جلو بلوار بعدی کوثره.ینی دو ایستگاه کاملا مجزای مترو ان.مشهدیا میدونن چقد فاصله دارن اینا از هم.
اول کوثر ی پارکی هست ک خیلی کوچیکه.

من اعتراف میکنم فک میکردم این ادامه پارک ملت هست. ;D

و اعتراف میکنم هر دفه میخوام بنویسم "منتظر " اول با "ط" مینویسم بعد میبینم زشت میشه درستش میکنم.
 
پاسخ : اعترافگاه !

من فکر میکردم بچه ها هارو خدا تو دامن مانانه میزاره
یه روز ریا ضی 10شدم به مامانم نگفتم

من دوست د خ ت ر دارم =P~ =P~
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم کلاس سوم بودم واسه مسابقات کتابخونی ثبت نام کردم بعد اولین صفحه نوشته بود ولوله ای در شهر بر پا بود
بعد من خوندمش [c[SIZE=14ptوَ لوله ای در شهرolor=red] ][/SIZE][/color]
 
پاسخ : اعترافگاه !

بابا من 2 ماه با خودم قهرم :-<
 
پاسخ : اعترافگاه !

بابا من معدل م15شده
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ادم کند ذهنی هستم یه جمله سادرو بعد از نیم ساعت میفهمم :|
ولی خوب ادم باهوشی هم هستم چون همون جمله رو لااقل بعد از نیم ساعت میفهمم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم موقع بچگی کلا تو کار کتک زدن بقیه بودم! به خدا نمیدونم چرا! زورم میرسیده حتما میزدم! :-"

من اعتراف میکنم همش برام سوال بود پ.خ ینی چی! ;))

من اعتراف میکنم که اولین و آخرین باری که معلم برام صفر گذاشت سر پرسش شفاهی ، سر کلاس زیست اول راهنمایی بود ( فکرشو بکن ... )

من اعتراف میکنم که تو بچگی خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی فضول بودم ;D

بقیش یادم اومد میگم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم کلاس پنجم که بودم،رفتم سر کلاس ـه اول ـها به عنوان ـه معلم و بهشون گفتم من پسره معلمتون هستم پس گوش کنید به حرفمبعد یکی بلند شد داد زد :گ.. نخور! تو کوچه ی ما میشینین و مادرت رو ـهم میشناسم! با همین صراحت گفت منم ترجیح دادم برم تو افق محو شم بعد ـه این اتفاق!
اعتراف میکنم دوم راهنمایی وقتی جغرافی(یا شایدم تاریخ) رو تو پرسش شفاهی شدم 10 گریه کردم!! :P (انصافا گریه ـهم داشت)
اعتراف میکنم تا 6 سالگی دنبال ـه کسی بودم که لامپه یخچال رو خاموش میکنه یه بارم به داداشم مشکوک شده بودم!
اعتراف میکنم تا 3سال پیش به تاپیک میگفتم تایپیک!
بســــّـــه دیگه چقد اعتراف کنم!! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اوﻟﯿﻦ ﺑﺎری ﮐﻪ وﺑﻼگ درﺳﺖ ﮐﺮدم دوم راﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﺑﻮدم .
ﺑﻌﺪ ﮐﻠﯽ ﮔﺸﺘﻦ ﯾﻪ ﻗﺎﻟﺐ ﺧﻮب ﭘﯿﺪا ﮐﺮدم ﺑﻌﺪ ﺷﺮوع ﮐﺮدم ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ... :-"
ﯾﻨﯽ ﺣﺮف ﺑﻪ ﺣﺮف ﺧﻮدم ﺗﺎﯾﭗ ﻣﯿﮑﺮدﻣﺎ !!! ﺑﻌﺪ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﻪ ﺗﺎﯾﭗ ﻣﯿﮑﺮدم ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻒ ﭘﺎ ﺷﻤﻮ ﺑﻘﯿﺶ
X_Xﻣﯿﻤﻮﻧﺪ و دﻓﻪ ی ﺑﻊ ﺑﺎز از اول !!!!!
ﺑﻌﺪ ﺣﺪود 6 ﺑﺎر ﺗﮑﺮار اﯾﻦ ﭼﺮﺧﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪم ﻣﯿﺸﻪ ﮐﭙﯽ ﭘﯿﺴﺖ ﮐﻨﻢ !!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم هوای دلم بس مرطوب و گرفته و سرده
 
پاسخ : اعترافگاه !

امروز که زیست داشتیم به یه نتیجه رسیدم که من تا حالا فک می کردم که قلب انسان شبیه این قلبه <3 و امروز به این نتیجه رسیدم که مثانه انسان بیش تر شبیه <3 هست
B-)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا حالا ی بار بیشتر نشده ک بتونم صدای بابام و داداشامو پشت تلفن تشخیص درست بدم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

عاغا اعتراف میکنم از این آدمایی که میان تو حرف بزن پست نامفهوم میذارن متنفرم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم فردا امتحان عربی داریم و من هیچی از فعل معتل بلد نیستم! :-"
 
Back
بالا