dark-night
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 239
- امتیاز
- 652
- نام مرکز سمپاد
- fazanegan
پاسخ : اعترافگاه !
اعتراف میکنم یه زمانی بابام سر کارمون گذاشته بود میگفت زیر یکی از اون 2 تا درخت آخر باغچه گنجه و ما هم عین - - - زمین رو زیر و رو میکردیم .بعدها فهمیدم بابام از پشت پنجره بهمون پوزخند میزده [-( و ماهم هم چنان مشغول بودیم ....
گاهی هم میگفتیم شایدم یکی قبل از ما دزدیتش ...
خلاصه اینکه ،بعد یه مدت از قید گنج گذشتیم .....
اعتراف میکنم به جای گنج ،الان داشتم مینوشتم "جنگ".....
اعتراف میکنم یه زمانی بابام سر کارمون گذاشته بود میگفت زیر یکی از اون 2 تا درخت آخر باغچه گنجه و ما هم عین - - - زمین رو زیر و رو میکردیم .بعدها فهمیدم بابام از پشت پنجره بهمون پوزخند میزده [-( و ماهم هم چنان مشغول بودیم ....
گاهی هم میگفتیم شایدم یکی قبل از ما دزدیتش ...
خلاصه اینکه ،بعد یه مدت از قید گنج گذشتیم .....
اعتراف میکنم به جای گنج ،الان داشتم مینوشتم "جنگ".....