اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا 3 سال پیش فک میکردم تیم ملیا هم میتونن بازیکن بخرن! :-"
اعتراف میکنم وقتی اول دبستان بودم،سر صف میگفتن: "نصر من الله و فتح غریب" فک میکردم میگن: دست من الله علی غریب
=)) خدایا منو ببخش [-o< خب خیلی ناواضح میگفتن #-o :-"
اعتراف میکنم تا پنجم دبستان اون "انجزه انجزه" رو نمیفهمیدم چی میگه فک میکردم میگه " اره ره ا ره لللللللللل!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هیچ وقت به اندازه ی الان که دارای شناسنامه عکسدارُ پاسپورت شدم خوشحال نبودم! ;D
نه که تا الان پاسِ مون با مامان بابا بو الان جدا شد :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که بزرگ ترین علاقه زندگیم یعنی فوتبال ت 2 سال پیش منفور ترین چیز زندگیم بود
اعتراف میکنم اول حلی 2 قبول شدم بعد انتقالی گرفتم
اعتراف میکنم یا خواهر کوچیکم خیلی بد جنس بودم
اعتراف میکنم که برا اثباب کشی و ترک خونه قبلیمون گریه کردم
 
پاسخ : اعترافگاه !

چرا خوب آخه مال منو پاک کردین؟ :(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعنراف میکنم
با عرض پوزش خدمت مدیران محترم من به دلیل اسپم های هزار کیلویی
یکبار از سمپادیا اخراج شدم و دوباره ثبت نام کردم ;D :-" :-" ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

~> اعتراف میکنم یه بار دخترخالم خواب دیده بود یکی تو خواب پاهاشو میکشه تا بدزدتش بعد تا چندوقت 4زانو میخوابید.. :))

~> اعتراف میکنم من همیشه قاطی میکنم که اسمِ فرشید ، فرشاده یا فرشید.. :-"

~ ~> پایینی: اعتراف میکنم الان که تو گفتی فهمیدم.. :-" تازه اعتراف میکنم نمیدونم چه روزیه.. :-s
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا پارسال نمیدونستم روز قدس جمعس ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم انقدر اتاقم کثیفه که خودمم بدم میاد برم توش ;D
+
اعتراف میکنم امتحانی که قرار بود بشم 10 با تقلب شدم19 ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی برای اوّلین بار نامِ کاربریمُ عوض کردم موقع ورود هِی این جدیدرو میزدم :-"
هِی خطا میداد و نمیدونستم دلیلش چیه :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه روز خیلی گرسنه بودم و غذا آماده نمیشد مامان هی میگفت یه ربع دیگه یه ریع دیگه منم حرصم گرفت رفتم زیر غذا رو زیاد کردم غذا سوخت بعد مامان ازم پرسید کاره تو گفتم من اصلا از صبح تو آشپزخونه رفتم!!!!!!!!!!!؟ :-" مامان هم فک کرد خودش بی حواسی کرده ;D
اون روز ناهار نون پنیر خوردیم :((

اعتراف میکنم هر وقت قائم موشک قایم موشک بازی میکردیم من اگه مجبور بودم چش بذارم من نگاه میکردم X_X
و یه دفعه هم اعصابم خرد شد از دست پسر عموم رفتم زنجیر چرخشو پاره کردم و به رو خودم نیاوردم :-$

اعتراف میکنم بچه که بودیم من و خواهرم از میز اتو به عنوان الاکلنگ استفاده کردیم :>,خیلی هیجان زده همین طور که اومدیم بالا پایین بریم
یهو دیدیم گفت شررررررررررررررررررررررررررررررررررق...ودر نهایت 2پرک شد.بنابراین طی مذاکرات طولانی با خواهرم بدین نتیجه رسیدیم که طی عملیات فوق ماهرانه میز اتو روصاف و جیم بزنیم =))

پ.ن:پرک اصطلاحی است کرمانی به معنیه تکه ;D

بچگی و اون موجود شیطونی که من بودم یه کارایی کرده حالا یادم اومد میگم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم تو بنجر كردن يكي از تايرهاي ماشين معلممون دست داشتم :-"

اعتراف ميكنم يه بار با يه دختري تو يه فرومي خيلي دوست شده بودم،اخر سر فهميدم داداشم بوده :)). >)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه بار در دورانِ حدودا یه سالگی( ;;)) تختم از این نرده دارا بوده، من ازش رافتم بالا و بعد با مغز( ;D) پرت شدم پایین ..
× اسنادُ مدارکُ حتا فیلمش هم موجوده! :-" ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

یه بار توی مدرسه شلوغ کردیم، من و سه تا از بچه ها رو بردن دفتر مدیر :(( ، اونجا مدیرمون داشت هرچی از دهنش درمیومد بهمون میگفت، اون سه نفر داشتن اشک میریختن و میگفن: غلط کردیم و از اینا...، اعتراف میکنم من در اون لحظه در حال کش رفتنه لیست شماره موبایل معلما بودم :-"
موفق هم شدم :P ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ک تا یه مدتی بعد از عضویتم نمیدونستم ک این قسمتی هس تو مشخصات ک فلش های سبز و قرمز داره مال چیه‏!‏
یادمم نیس ک از کجا فهمیدم مال لایک و ایناس... 8-}
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ک
وقتی بچه بودم بابابزرگ خدابیامرزم(شادی روحش نفری ی صلوات بفرستین لطفا)دندونای فک بالاش مصنوعی بودن
بد هروقت میخواست بشورتشون با انگشتش دندوناشو میکشید و در میاورد و میشست
بد من هی تو کف اینا بودم
هربار میخواستم دندونامو مسواک بزنم
محکم با شصتم دندونامو میکشیدم ک م3 دندونای بابابزرگم در بیان ;D


+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++


اعتراف میکنم ک از بچگی تاحالا رو بدن هرکی از فامیلای نزدیک و خودمونی جوش میبینم
سری میپرم و میترکونمش
اصن دسته خودم نیستا
یهو ی حسی میگه بپر جوشو بترکونش


+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++


اعتراف میکنم ک
هنوزم ک هنوزه ناخن میخورم
البته ن ک بخورماااااااااااااااا
فقط بجای ناخن گیر از دندون استفاده میکنم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از بچگی همیشه عاشق این بودم وقتی یه هلو میخورم تموم میشه از داخل هستش اون کرکای داخلشو درارم اونارو هم بخورم
;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

لازمه معترف شم هر چي دوستم صميمي تر و بهتر , فوشايي كه بش ميدم بيشتر :دي

اعتراف ميكنم هيچ وقت ني سانديس رو از اونجايي كه علامت داره نزدم ، از بالاش زدم :دي هميشه هم ني رو ميشكونم :-"

اعتراف ميكنم فك ميكردم سامي خديرا بازيكن تيم ملي قطره :))

اعتراف ميكنم روز اول عضويتم ملي اون موقع كه مدير بود يه پستو ويرايش كرده بود نوشته بود :
ملي : پست فينگيليش نديد !

من اينو ملي ( با تشديد روي ل ) خوندم ! بعد گفتم طرف چه وطن پرسته ! :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم هميشه هرجا كه ميرم به پاهاي ِ بقيه نگا ميكنم يه وخ ثم نداشته باشن :-" جن نباشن :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم اون اولا که اینجا عضو شده بودم
(اون موقع ندا مکرم مدیر بازنشسته بود فک کنم! :-" )
فک می کردم مدیر بازنشسته ی فرزانگان تهرانِ که اینجا عضوِ :-"
بله :-"
 
Back
بالا