اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
اعتراف میکنم تا دو سه ماه پیش
تمام سعیمو میکردم تو هیچ کدوم از تاپیکا دیده نشم و سعی میکردم حرفامو وقتی بزنم که به چشم نیام...
...
الان یخم انقدر وا شده که با همتون احساس راحتی میکنم
 
اعتراف می‌کنم بچه بودم شیطونک میذاشتم زیر لباس عروسک‌هام باردار شن.
 
امروز که اومدم اینجا
تاپیک "پیمان ازدواج" رو دیدم و در کسری از ثانیه گفتم @maleck :) ازدواج کردددد؟!
بعد سریع خودم،خودم رو مسخره کردم بابت فکرم
و خب مسئله اینجاس الان که دارم این رو مینویسم؛یه لحظه گفتم نکنه واقعا ازدواج کرده یا یه ربطی به ازدواج کردنش داره؟!
و خب رفتم تاپیک رو چک کردم!
خدایا رفتم چک کردمش!

من جدّا نمیدونم چم شده :))
 
اعتراف میکنم اینجوری خودمون شکلک درست میکنیما مثلا اینجوری میشه://
من تا مدت ها فک میکردم گوشی من خرابه اینا رو درست نشون نمیده :)))
 
اعتراف می کنم من چون قبل سمپادیا با فضاهای مجازی دیگه ارتباط صمیمی نداشتم مثل بیشتر فضاهای واقعی :-" اوایل که اینجا اومده بودم فلسفه ی این کدای شکلک رو نمی دونستم به خاطر همین مثلا فکر می کردم ^ یعنی ذوق و هر وقت کم ذوق می کردم یدونه ^ و هر وقت زیاد ذوق می کردم تعداد زیادی ازشون رو میذاشتم مثل ^^^ :-" بعدا فهمیدم در حقیقت ذوق قیافه های فضایی یه چشمی و سه چهار چشمی و اینا رو ترسیم می کردم :-"
همین اواخر که دیدمشون درست شون کردم :-" تا همین چند هفته پیش نمونه هاش تو بانگام بود :))
 
اعتراف میکنم دوران طفولیت تا مدت مدیدی گزینه options رو اُپتیسیونس میخوندم..دقیقا نمیدونم چرا:-?..بهش میاد اسم یک فیلسوف یونانی باشه:D
 
اعتراف می کنم اولین بار بالاخره رو بالا خره خوندم و بعد به بالا خیره شدم...:-??
 
من جدا از دیدن فیلم های روانشناختی وحشت دارم
چون تا مدتها درگیرشون میشم،به فکر فرو میرم و خب خیلی چیزا رو درمورد خودم به یاد میارم
(سلامی عرض کنم به استادی که کامنت ملت تو پستای مربوط ب جوکر رو که میگفتن میترسیم ببینیم ریپلای میکرد و میگفت وا اینکه ترسناک نیست.)

در راستای این اعترافم؛باید بگم به همین دلیل مث خر از رومن پولانسکی(تصحیح میکنم:دارن آرونوفسکی) و فیلمهاش میترسم
 
آخرین ویرایش:
اعتراف میکنم دبستان که بودم وقتی قرار بود صورت سوال رو تو دفتر بنویسم، ضمیر های جمع رو مفرد مینویشتم چون میگفتم خب اگه خطابش به منه، من که یه نفرم. مثلا اگه گفته بود داستانی بنویسید من می‌نوشتم و البته میخوندم داستانی بنویس.
خیلی هم رو این مسأله حساس بودم و سعی میکردم همه رو مجاب کنم که این باید ضمیر مفرد استفاده می‌کرده ;))
 
اعتراف میکنم که وقتی بچه بودم به کشمش میگفتم بی سِکِکِ
 
روزای اول که اومدم سایت همش در جست و جوی رمز چت روم بودم =))
بعد هر عددی چند رقمی رو که یادم میومد میزدم :-"
از اون روزی که فهمیدم2عه(گویا برای ورود نوشته شده بود و نمیدیدم) 8-|
اصلا طرف چت روم نمیرم:D
 
اعتراف میکنم تا همین چند وقت پیش نمیدونستم کلمه ی "archive"
"آرکایو" تلفظ میشه نه "آرشیو" =)
 
آخرین ویرایش:
اعتراف می کنم وقتی بچه بودم هر هواپیمایی که تو آسمون بود براش کلی دست تکون می دادم و فکر می کردم عموم تو اون هواپیماس :D
تا چند سال پیش یه دوست موهومی داشتم که تو خودم بود (ینی با خودم حرف میزدم، بحث می کردم، دعوا می کردم) کلا خیلی دیوونه بودم
 
اعتراف میکنم اگه تو سایت عضو نمیشدم این عشق و @Jomana نمیشناختم تا این حد با اینکه تو مدرسمون بود
 
Back
بالا