اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

يني اعتراف يعني همون اعتراف بالاي صفحه ها....الان شخصا ميخوام خفشون كنم به علت مورد دوم اعترافشون ;D

اعتراف ميكنم خيلي ادم بي عاطفه ايم :( مامان بابام يك هفته مسافرت بودن تو كل اين يه هفته كلا احساس دل تنگي نداشتم.. :(

اعتراف ميكنم اينقدر بچه ها ميشينن فوش ميدن به كادر مدرسه كه چرا اينكارو كردن و اون كارو نميكنن و اينا ، الان كادر مدرسه برام در حكم يه ادم ظالم در اومده جلوشون وايميسم.. ;D
دعا كنيد دو سال ديگه رو دووم بيارم اخراجمون نكنن [-o< ;D :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اون روز تو اون مغازه دکمه مانتو رو من کندم ولی گفتم خراب بود از اول :-"

گریه اون بچه رو من دراوردم...بابا خواستم توپشو ببینم بی جنبه زرتی گریه کرد اه اه :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اینا رو خوندم؛ یادم افتاد که اعتراف کنم منم تا 6 سالگی فکر میکردم ی خواهر دارم ازم خیلی خوشگل تره (لامصب پس چی بوده :دی ) و سیاه پوست ـه ٬ مامانم براش ی مامان دیگه جور کرده فرستادش شهرستان! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که قبلنا خیلی خل بودم کلاس چارم دبستان با مقوا و پارچه یه جفت کفش درست کردم و بد یواشکی باش رفتم کلاس زبان ;D :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اونی که حلقه ی ازدواج عممو ازسر سفره ی عقدبرداشت و توباغچه چال کرد من بودم
خب چیکارکنم فک میکردم بذارم زیر خاک چن وقت دیگه گنج میشه :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که یه مدت تو کفِ این پست اول صفحه بودم که یعنی چی خب،پستا که هی جابجا میشن جدیدا میاد اول صفحه :-? بعدش فهمیدم که تنظیمات اکانتم فرق داره،پستای جدید همیشه میان اول صفحه ;;) عوضشم نکردم همین جوری بهتره ;D شما هم حرص نخورین واسه پست اول صفحه تنظیماتتونو عوض کنین که اصلا پست اول صفحه ای وجود نداشته باشه :-" :-" ;D
 
پاسخ

اعتراف میکنم از صبح تا شب لباسامو رو تختم جمع میکنم ، شب که میخوام بخوابم میندازمشون رو تخت خواهرم :-" ;D

اعتراف میکنم از بس پا نت بودم،میام کتاب بخونم خوابم میبره ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم علت مرگ ماهیای عیدمون این بود که من تو تنگشون قرص جوشان مینداختم :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

هممم ... اعتراف میکنم رفتم گزارش دادم که پست نسترنگار خلاف قوانینه و به معنای واقعی کلمه اعتراف نیست ! تقاضای حذف فوری کردم :> :-"

اعتراف میکنم .... اعتراف میکنم که همیشه close و کوزت رو با هم اشتباه میگیرم :-"""

اعتراف میکنم دکمه z روی کیبوردم گم شد !! بعد برداشتم scroll lock رو کندم گذاشتم جای f1 , اونو گذاشتم جای z :> دارم به این فکر میکنم که چرا از اون اول scroll lock رو نذاشتم جای z !!!!؟؟ 8-}

اعتراف میکنم دیشب رفتم تو آمار و دیدم تاپیکمون جزو پربحث ترین تاپیک هاست (با بیش از 650 اعتراف :> ) جوزده شدم اصن ;D

میگم من برم واسه اطلاعات کار کنم :> 650 تا اعتراف تو یه هفته جمع کردم :>
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم ديروز گلدون جديد خريده بوديم و گذاشتيمش كنار گلدون قبلي ها . منم تا ربع ساعت گلدون جديد را به گلدون هاي قديمي معرفي ميكردم . :-[ 8-}
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوز نمیدونم فرق شهر و شهرستان چیه :-"
و هنوزم نفهمیدم کاشون آخرش شهر یا شهرستان :-"
8-^البته استانه ها :-" :-" :-$

اعتراف میکنم این چن وقته که نبودم هوای کاشون یادم رفته بود :-"
از ماشین که پیاده شدم خشکم زد :-"
آقا اینجا خیلی گرمه :(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا قبل از اول دبیرستان بلد نبودم جیغ دخترونه بکشم :-"
ب این حالت دقیقا جیغ میزدم اَ ََ ََ َََََ :-"
تا اینکه تابستون قبل از اول تمرین کردم گفتم ضایس بلد نباشی :-" یاد گرفتم :-" اصن ی جیغآیی :-"
@-}--
اعتراف میکنم ی مدت هی دسته دسته پول از جیب بابام بر میداشتم ی جا قایم میکردم بعد بابام ننمیفهمید پولاش کم شده :))
چند هفته پیش پولا رو پیدا کردم :-" سرمایه دار :>
@-}--
اعتراف میکنم نمیدونم (عرضه) عُرضست یا عَرضه :-"
خدا رو چ دیدی شاید هر دو باشه :-خدا رو چ دیدن :-"
تا اعتراف بعدی خدانگهدار
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف ميكنم تا امروز صبح نميدونستم تولد اماما عيد حساب ميشه! هنوزم شك دارم به اين قضيه!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف می کنم هنوزم وقتی دکتر بخواد آمپول تجویز کنه من مقاومت می کنم :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی دو ساعت پیش رفتم حموم اولش از عظمت کاری ک رو به رومه(تمیز کردن خودم :-")وحشت کردم و داشتم منصرف میشدم :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

من امروز میخام اینجا اعتراف چیزیو بکنم :(

من اعتراف میکنم همینجا به همه که گوش اون خررو تو امام زاده داوود من سوراخ کردم.
اینا همه برای دوران بچگیمه ها الا پسر خوبی شدم
شما قضاوت کنید منه 8 ساله دارم سیب میخورم یه خمیازه کشیدم دستمو بردم بالا بدنمو کش اوردم.یدفه خره سیبمو خورد :(
منم حرسی شدم X-( وایسادم تا بدناهار که همه میخابن تفنگ بادیه داییه رو برداشتم آروم آروم رفتم سمت خره یدفه یه تیر زدم صاف وسط گوشش ار ارش رف هوا.خلاصه جیگرم حال اومد :)
 
پاسخ:والیبال

اعتراف میکنم از رمان ایرانی وعشقی متنفرم ولی بازم میخونمشون
‏.
‏.
‏.
اعتراف میکنم ازمامانم خیلی میترسم بااینک حتی ی بارم صداشوبلندنکرده
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوزم ک هنوزه نمیتونم بدون جبهه گیری نسبت ب طرفداران رونالدو و امیرخانی و زدبازی نگاه کنم :-"(نمیدونم چرا ولی ب طرز غریبی حالم ازشون ب هم میخوره)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم برخلاف چیزی که همیشه میگفتم پارت دوم هری پاتر(خصوصا" نیم ساعت آخرش) بیشتر به فیلم هندی شباهت داشت :-<
توصیفات کتابش کجا فیلمش کجا [-(

اعتراف میکنم تابستون از مزخرف ترین فصل هاست

اعتراف میکنم دارم به وجود موجودات فضایی اعتقاد پیدا میکنم(هر کس دیگه ای هم بود اگه ancient aliens رو میدید متقاعد میشد خب :-")
 
پاسخ : اعترافگاه !

عه؟ اومد ص بعد ¿ :-"
آقا ب این بخندید راضی نیسم :-"

اعتراف میکنم بچه ک بود فک می‌کردم همونطور ک دخترا زن میشن /پسرا مرد میشن پشه هام بزرگ شدن مگس میشن :-" ;D

راسی راسی همه چیزای مختلف درمورد نسترنگار گفتن حالا من:
اعتراف میکنم فک میکردم ی نفره بعد اسمش نگار یا نسترنه :-" بعد ی اسمه نگار یا نسترن مستعار داره ;D

اعتراف میکنم اولا ک میومدم سمپادیا فک میکردم هر پستیم اول قرار بگیره تو هر تاپیکی باید ذوق مرگ شم :-" نگو فقط حرف بزنه :-" خوب بود ویرایش نمیکردم X_X

فعلن بسه من هنوز گناهکارم :-" خیلی زیاد تازه B-)
 
Back
بالا