اعترافگاه!

dokhtar-e-tanha

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
263
امتیاز
4,609
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
پاسخ : اعترافگاه !

× اعتراف میکنم بچه بودم پولامو جمع میکردم مثلا در حد هزار تومن بعد همیشه میدادم به داداشم که بره بذاره تو بانگ :-"
ولی الان نمیدونم اون پولا کجا رفتن :-< :-"
داداشم میرفته واسه خودش بستنی میخریده :-" :D


× اعتراف میکنم بچه که بودم بیدار میموندم که مامانم خوابش ببره بعد من میخوابیدم :D
تازه وقتی کنار مامانم میخوابیدم خیلی سختی میکشیدم همش رو به مامانم میخوابیدم که یه وقت پشتم بهش نشه :D :-"

بس که روحیه ی لطیفی داشتم من :-"
 

mysterious queen

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
4,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان٣
شهر
مش‍‌هد
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که تا همین چند وقت پیش فکر می کردم که روز های هفته در کشور های مختلف متفاوته، مثل ساعت هاشون...
یعنی اگه این جا شنبه است مثلا، اسپانیا امروز 4شنبه است.... :D
 

yaghi:(

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
86
امتیاز
492
نام مرکز سمپاد
فرهنگ (مخصوص تیزهوشان انسانی)
شهر
Qom
دانشگاه
به زودی دانشگاه قم
رشته دانشگاه
به زودی حقوق
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم سال سوم دبیرستان نمره ام 11 شده بود تو فلسفه و منطق! کردمش 19 ! با یه تبحر خاص! :-"
 

arash76

کاربر فعال
ارسال‌ها
51
امتیاز
261
نام مرکز سمپاد
sampad Qaemshahr
شهر
قائم شهر
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
نجوم
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم به خاطر یه اشتباه احمقانه که بعدش باعث مصدومیتم شد از یه مدال باز موندم!!! :(( :((
اعتراف می کنم بیشتر رپ گووش میدم ولی اگه یکی از من بپرسه چی دوس داری؟؟؟نمی دونم وا3 چی ولی همیشه می گم معین!!! =))
اعتراف می کنم استقلال برد و من الان خیلی خیلی خیلی خوش حالم! =))
اعتراف می کنم امروز روزه نگرفتم!!! :))ولی فردا می گیرم!!! :D
و.......................(بقیه باشه وا3 بعد:D)
 

*M.M*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
4,463
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : اعترافگاه !

لازمه دوباره تذکر بدم؟

اول اینکه از چیزایی بگید که جالبه

اتفاقات روزانه ای که جالب نیس و چیزایی که ازش لذت میبرید رو نگید

×هدف این نیس که لایک جمع کنید
 

منتقد

مهمان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ماه رمضان قبل 9 تا از روزه هامو نگرفتم همه هم فکر میکردن گرفتم :-" :-"
اعتراف میکنم ماه رمضان قبلی داشتم هلو میخوردم یواشکی خواهر کوچولوم دید بعد کتکش زدم که به کسی نگه :-[ :-[ :-[
 

3zar

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
294
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گنبد کاووس
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم گاهی خیلی عذاب وجدان میگیرم از مورچه هایی که تو دستشویی غرق کردم :( :( :-<
 

سومپاد

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
483
امتیاز
883
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
میاندوآب
مدال المپیاد
المپیاد ریاضی ابتدایی که اول شدم :دی اول مسابقات احکام شهرستان اول مسابقات نمایش در شهرستان
دانشگاه
علوم پزشکی اردبیل
رشته دانشگاه
رادیولوژی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم قبلنا که نمیدونسم از کجا باید دیس لایک داد یه بار اون گزارش به مدیر انجمنو زدم توش نوشتم لطفا به این کاربر - دهید :O
 

dissib

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
192
امتیاز
1,330
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه ک بودم موقع راه رفتن رو فرشامون خیلی دقت میکردم ک پامو فقطِ فقط روقسمتای سفیدِفرش بذارم :-" :-" :-" :-"



اعتراف میکنم بچه ک بودم یکی از دغدهه های مهم زندگیم این بود ک حتما ولوم تی وی(چ مال خودمون چ دیگران)حتما رو اعداد زوج باشه......اصن ی وضعیتی داشتم :-" :-" :-"
 
ارسال‌ها
1,864
امتیاز
10,526
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه تهران
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار پسر خالمو مجبور کردم بره تو یه جعبه کیس کامپیوتر، در جعبه رو بستم، گذاشتم رو چرخ خرید، بردم گذاشتم زیر دوش. بیچاره شروع کرد جیغ و داد زدن من خیلی خیلی relax رفتم یه لیوان شربت آلبالو خوردم برگشتم :D

به نقل از dissib :
اعتراف میکنم بچه ک بودم یکی از دغدهه های مهم زندگیم این بود ک حتما ولوم تی وی(چ مال خودمون چ دیگران)حتما رو اعداد زوج باشه......اصن ی وضعیتی داشتم :-" :-" :-"
اعتراف میکنم من تا دو سال پیش حساسیتی که این خانم داره رو داشتم!! الان گفت زدم زیر خنده یاد حماقت های بچه گانم افتادم!

اعتراف میکنم یه بار وقتی 10-11 سالم بود، رفته بودیم عروسی. بعد یه عده مجبور شدن کفششونو دربیارن و برن داخل یه خونه ای. منم رفتم. دوتا دختر زدن سیستم صوت اونجا رو خراب کردن انداختن گردن من. منم در کمال آرامش کفشاشونو رفتم تقدیم به ماموران زحمت کش شهرداری کردم ... !

اعتراف می کنم 4 سالم که بود، یه بار رفته بودم سرکار بابام. رئیسش که از شانس یک عدد روحانی ( همون ملا ) بود، اومد گفت فلانی من کیم ؟ گفتم نمیدونم! گفت من رئیس باباتم. منم جواب دادم : نخیرم تو آخوندی :-$

×محدثه:پست متوالی ترکیب شد خیلی پست میدی تو یک صفه سعی کن همه حرفاتو تو یک پست بگی.
× Ehem_Ehem : باشه :D
 

M Gravity

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
929
نام مرکز سمپاد
Frz1
شهر
مشهد
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم ( البته بابام باید اعتراف کنه :D) که کوچیک بودم هر وقت برام شبا قصه میگفت که بخوابم وسطش خوابش میرفت بد بابام خوشحال و شاد خندان در خواب خوش من بدبختم عین جغد بیدار :))
 

الناز س

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
1,311
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مى كنم براى اولين بار كه روزه مى گرفتم از روزه مى ترسيدم :P (موقع سحر تا دمه مرگ مى رفتمو بر مى گشتم) :-"
اعتراف مى كنم بچه كه بودم تو مهد كودكم واسه خودم خونه درس كرده بودم :D
 

Mahshid.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
379
امتیاز
4,459
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشکی شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تازه الان فهمیدم حمید مدیر خلاقیتم شده ! :D

+ هی میگم خدایا این چی جوری تاپیک ترول ُ قفل کرده ؟ :-?
 

sheitoon

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
217
امتیاز
862
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
rafsanjan
دانشگاه
ایران
رشته دانشگاه
ارتوپدی فنی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که بچه بودم به بابام میگفتم خیار برام پوست بکنه =P~پوست می کرد خودش می خورد
منم هاج و واج نگاش می کردم :-\
میگفت:إ إ إ...خوردمش ببخشید یکی دیگه واست پوست می کنم ^#^
...
بالاخره بعد از خوردن 3 تا خیار اون یکی رو داد به خودم.... =)) =))
 

ShapoorII

Erfan
ارسال‌ها
429
امتیاز
811
نام مرکز سمپاد
شهید اژه ای 1
شهر
نصف جهان
سال فارغ التحصیلی
1392
مدال المپیاد
علوم و فناوری نانو: نقره (دومین دوره) و طلا (چهارمن دوره)
دانشگاه
علوم پزشکی شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اکثر اوقات که خودم عصبانی نشون میدم اصلا عصبانی نیستم
اگه واقعا عصبانی شم بنی بشری جلودارم نیست البته هیچوقت بلافاصله تصمیم نمگیرم تا راهها شیطانی بهتری به ذهنم برسه اعتقاد دارم موقع عصبانیت نباید کاری کرد ی نفس عمیق بکشی فشای بهتری یادت میاد
معمولا همه حقیقت رو نمیگم یا طوری بازگو میکنم که کسی درست متوجه اوضاع نشه و طرفُ میپیچونم :-"
از این که کسی سر از کارم درنیاره x: یا بعد از کلی فکر کردن منظورمُ بفهمه لذت میبرم
کارای زیادی کردم و گردن بقیه انداختم :> یا اینکه دیگران متوجه نشدن مقصر کی بوده،عمرا ب انجامشون اعتراف کنم
 

avale

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
13
نام مرکز سمپاد
راهنمایی فرزانگان یک تهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
imc2012تایوان-رتبه16-دعوت برای مرحله بعدی در کره
پاسخ : اعترافگاه !

می دونین!
اعتراف می کنم وقتی مهدکودک می رفتم به اتوبوس می گفتم ایتیبوس،به قاشق می گفتم عاقوش.... :D
فک می کردم اگه سر آدم رو جدا کنم،سرش دنباله تنش می گرده.
فک می کردم ایران کل جهانه و خارج یعنی خارج از خونه.
از شب خیلی می ترسیدم.
و یه اعتراف.... :-[ :-s :| ~X( =)) X_X X_X X_X X_X X_X
من تا حالا خارج نرفتم:Dییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
دیگه...
آها!شبا با خرسم می خوابم X_X B-)

هه!
1-اعتراف می کنم بچه که بودم،شهادت هنر مردان خداست رو می خوندم shahadate honarTmard khodast
2-اعتراف می کنم تا همین چند وقت پیش حتما باید پاهامو رو موزاییکای سفید می ذاشتم...و الان هم حتما باید پامو رو قسمتای کرم فرش بذارم.
3-اعتراف می کنم موقع حرف زدن با تلفن حتما باید بدوم دور خونه :-[
و یه اعتراف .... بد....
وقتی پنجم ابتدایی بودم،یه بار یه چرتکه طلا از مادر مادر مادربزرگم(!)پیدا کردم و دادمش به مادر بزرگم.اون کلی راجع به مادربزرگش غیبت کرد...
منم...منم خو شب یه نامه نوشتم به مادر مادر مادربزرگم و توش نوشتم که:مادرمادرمادربزرگ گرامی!من نوه ی نوه ی شما هستم.می خواستم به شما گزارش بدم که نوه ی شما شما رو مسخره می کنه.
هر خبری رو هم که خواستین بگین تا بهتون بدم...با تشکر...خبرگزاری هانیه نیوز =)) =)) X_X X_X :D :D :)) :))بعدم آتیشش زدم و انداختمش از پنجره بیرون
4-اعتراف می کنم کوچیک که بودم همیشه واسه چارشنبه سوری به بقیه می گفتم ترکوندم ولی منظورم همیشه ترکوندم یه کیسه پر از آب رو سر اونای که می ترکوندن بود :-[
5-و آخریش اینکه من اولین سیگارتی رو که تو عمرم زدم همین چهار شنبه سوری بود..... <D=

×محدثه:پست متوالی ترکیب شد
×پرنیان: پست شما محتویاتش نامربوطه بعضی هاش، اینجور چیز ها رو میتونید توی گند های دوران کودکی یا سوتی ها بگی.
 

gaucho

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
435
امتیاز
15,889
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کاشان
دانشگاه
پلی تکنیک. (امیر کبیر)
رشته دانشگاه
مهندسی پلیمر
اینستاگرام
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم روزه انقدا که فک میکردم سخت نبوده! :-" :-"چی چی بیخودی غر زدم! X_X X_X

اعتراف میکنم دم دمایه افطار مامان بابامم نمیتونم تشخیص بدم :D :-\ :-\

اعتراف مکینم هنوز شبا موقع خواب باید (:| (:| آهنگ تیتراژ برنامه ی رنگین کمونو بخونم تا خوابم ببره! :-" :-" :-"
 

ghazale.gh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
411
امتیاز
3,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ک اولا سیستم عامل اندرویدُ میخوندم:andervid!!!!

X_X X_X X_X X_X X_X X_X
 
بالا