sabili
ویالونسل
- ارسالها
- 206
- امتیاز
- 1,589
- نام مرکز سمپاد
- فزرانگان
- شهر
- سراب
- سال فارغ التحصیلی
- 1400
مثل گردابیم و سر در پای خود گم کرده ایم
با همه سردرگمی در خود تلاطم کرده ایم
دست مکاری به سر؛یعنی؛که تسلیمیم ما
در لباس ادمی نیرنگ کژدم کرده ایم
زیر جامه دشنه ها بر خلق پنهان ساختیم
تشنه ی خونیم و در صورت تبسم کرده ایم
ای بسا بیچارگان بینیم و اسان بگذریم
خویش را در کسوت مردی تجسم کرده ایم
زمزم و سعی و صفا و مروه پیش چشم ماست
حاجیا قربان تو ما راه را گم کرده ایم
ظاهر ما دیده در دام فریب ما نیفت
در عمل دزدیده با شیطان تفاهم کرده ایم
تکیه ی گفتارمان گشته امان از دست ظلم
سنبل ظلمیم خود ؛ بی خود تظلم کرده ایم
با هزاران رنگ و با صد نقش و با ده ها دروغ
سفره ی رنگین خود از خون مردم کرده ایم
گر مسلمانی چنین باید ، چنین باید شدن
ور چنین باید شدن ، بی جا توهم کرده ایم
با همه سردرگمی در خود تلاطم کرده ایم
دست مکاری به سر؛یعنی؛که تسلیمیم ما
در لباس ادمی نیرنگ کژدم کرده ایم
زیر جامه دشنه ها بر خلق پنهان ساختیم
تشنه ی خونیم و در صورت تبسم کرده ایم
ای بسا بیچارگان بینیم و اسان بگذریم
خویش را در کسوت مردی تجسم کرده ایم
زمزم و سعی و صفا و مروه پیش چشم ماست
حاجیا قربان تو ما راه را گم کرده ایم
ظاهر ما دیده در دام فریب ما نیفت
در عمل دزدیده با شیطان تفاهم کرده ایم
تکیه ی گفتارمان گشته امان از دست ظلم
سنبل ظلمیم خود ؛ بی خود تظلم کرده ایم
با هزاران رنگ و با صد نقش و با ده ها دروغ
سفره ی رنگین خود از خون مردم کرده ایم
گر مسلمانی چنین باید ، چنین باید شدن
ور چنین باید شدن ، بی جا توهم کرده ایم