کوچک نوشته ها

Ромина

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
4,683
نام مرکز سمپاد
فرزانگانــــ یکـــــ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1394
پاسخ : کوچک نوشته ها

نمیگویم خداحافظ
نمیخواهم خدا را در رودربایستی قرار دهم
شاید بخاطر ظلمی که به من کردی
بخواهد "انتقام" بگیرد....





هوا سرد است
انگار او هم از تو یاد گرفته!





پ.ن: هر دو کار خودمه، مال زمان جهالت ;;)
 

ATE

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
456
امتیاز
13,491
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : کوچک نوشته ها

فاحشه ها، تف به روی هر مرد و چیزش می اندازند

ولی هیچ فاحشه ای در هیچ کجای دنیا امضا نکرده،

که در تخمدان هایش تخمکی برای عشق ندارد

زیرا زن، "زن" است!

چه مریم باشد چه مرجانه...
 

حس و حال بد

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
105
امتیاز
287
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
پاسخ : کوچک نوشته ها

شب چه معصومانه میرود
و من چه خبیثانه مینگرمش
از پشت درخت های دلتنگی ؛
از پشت یک دنیا هراس.
و من "او" نبودم.
"او" نیز من نبود.
یعنی ما هیچوقت "ما" نشدیم.
وگرنه امشب ؛
"شب" نبود.

....

پایان این داستان به کدام کوچه میرود ؟
شاید بن بستی تلخ.
شاید به سمت آوارهای دیروز.
ولی هرکجا که برود ،
انگار انتهایش یک غزل عاشقانه است؛
ته کوچه ای باریک ،
که با دلی شکسته برایت میخوانم !
 

dark shadow

خائــن.
ارسال‌ها
1,166
امتیاز
13,561
نام مرکز سمپاد
Farz2
شهر
KRG
سال فارغ التحصیلی
1399
پاسخ : کوچک نوشته ها

به اطرافیانم می خندم...
می خندم چون فکر های خوبی درباره ام می کنند.
نگران اند که تلاش هایم بی دریغ بماند
و افسوس....
که بی تلاش اظهار به تلاش کردن
میکنم....
 

حس و حال بد

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
105
امتیاز
287
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
پاسخ : کوچک نوشته ها

کاش احساس میشدم
آرام در تن واژه ها میخزیدم
خود را شکل غزلواره های معصوم میکردم
و برتو میتابیدم !
 

mhs.1d

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
261
امتیاز
4,992
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
ریاضی
پاسخ : کوچک نوشته ها

چشمانت
دو خوشه انگور است
مست میکند آدم را :-"
 

حس و حال بد

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
105
امتیاز
287
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
پاسخ : کوچک نوشته ها

در یک اتاق و زیر یک سقفیم ؛
میبینیم و دیده نمیشویم ؛
میگوییم و نمیشنویم ؛
همه هم معقتدیم "تنهاییم"
آیا به راستی ،
" از ما نیست که بر ماست ؟ "
 

fteh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
636
امتیاز
4,893
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
خوزستان
سال فارغ التحصیلی
90
روزی،جایی، دقیقه ای،
خودت را باز خواهی یافت
و آن وقت! یا لبخند خواهی زد،
یا اشک خواهی ریخت...
 

0001111

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
355
امتیاز
9,789
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
به خدا عشق آساترین کاری‌ست که یک انسان از دستش برمی‌آید؛ هیچ‌چیز را آسان‌تر از دل‌دادن و مِهر کسی را به دل انداختن نمی‌توانید پیدا کنید.
 
ارسال‌ها
98
امتیاز
612
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
_
دانشگاه
علوم پزشکی جیرفت
رشته دانشگاه
هوشبری
خاموشم
اما دارم به آواز غم خود میدهم گوش
وقتی کسی آواز میخواند؛ خاموش باید بود
غم داستانی تازه سر کرده
اینجا سر و پا گوش باید بود
درد از نهاد آدمیزاد است....
 

اِفنوزتری

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
1,621
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
داراب
سال فارغ التحصیلی
1400
و من گِریستم؛ بر پیکرِ ساعت‌های مُرده
حتی رستاخیز هم آنها را زنده نخواهد کرد!..
.
.
خدا بیامرزه شعرها و متن‌هام رو (:
 
ارسال‌ها
931
امتیاز
11,985
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین ۱
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
دست هامان در دست هم
انگشت هامان پیچک در هم تنیده
من و تو که هیچ
مرداد هم باور نمی کرد
فردایش جدا شویم.
 
ارسال‌ها
545
امتیاز
13,685
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ard
سال فارغ التحصیلی
1400
دﻝ ﺑﻪ ﻫﺮﮐَﺲ ﻣﺴﭙﺎﺭ؛
ﮔﺮﭼﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﺪ!
ﺣﮑﻢِ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ، ﻓﻘﻂ ﻋﺸﻖ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ...!
ﺍﻭ ﺑﻪ ﺟﺰ ﻋﺸﻖ، ﺑﺎﯾﺪ ﻻﯾﻖِ ﻋﻤﻖِ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﺎﺷﺪ!
ﻭ ﮐﻤﯽ ﻫﻢ ﺑﯿﻤﺎﺭ...
ﺗﺎ ﻧﮕﺎﻩِ ﺗﻮ، ﺗﺴﮑﯿﻦ ﺑﺪﻫﺪ ﺭﻭﺣﺶ را...!
 
ارسال‌ها
931
امتیاز
11,985
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین ۱
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
جدایی مان برای تو روزمره بود یادت رفت برای من روز مرگه بود هروز به یاد آوردم هروز مُردم.
 

ATE

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
456
امتیاز
13,491
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
به تکرار گفتم پرواز کن به آسمانی دیگر
گفتی که من وطن تو هستم!

دست به بال‌های بلندت میکشم
با خود می‌اندیشم
که کاش بدانی
زنی چون من با تمام رنج‌های‌ همیشگی‌اش
خاورمیانه‌ی دیگری ست
که نه از عشق و نه از اندوه آن گریزی نیست



+ ۲۱ مرداد ۰۰، ۴ و ربع کم پس از نیمه شب
به وقت حمله‌ی بختک‌های متوالی و بیداری از وحشت مردن
 
ارسال‌ها
46
امتیاز
180
نام مرکز سمپاد
فرزانگان يک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
به اطرافم مینگرم ..
من در سرای امید قدم گذاشتم در حالی که مثل همیشه نیست ...
دوست دارم فریاد بزنم "چه کسی اینجنان رنگ درد را به دیواره های خانه من پاشیده است ؟"
اما میدانم کسی پاسخم را نخواهد داد ...



پ.ن:بسیار بسیار خرسندم که اولین پیامم بین شما ها ارسال میشه
 

ATE

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
456
امتیاز
13,491
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
انتلکت‌ها به نظاره و تفسیر نشسته‌اند
رهگذران را
از پشت شیشه‌های ویترین!
 
بالا