گند های دوران مدرسه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع sofia
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

یه یار با یکی از بچه ها اومدیم از مدرسه بریم بیرون برای کلاس خرید کنیم
کل کادر مدرسه رو سرگرم کردیم تا از مدرسه دوییدیم بیرون .....
چشمتون روز بد نبینه ناظممون جلومون در اومد و......
کجا داشتید میرفتید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ X-( X-( X-(
هیچی دیگه
اومدیم تو و گریه که خانوم داشتیم میرفتیم مغازه
شانس آوردیم مارو میشناخت وگرنه دخلمون اومده بود!!!!!!!!!!!!!!!!
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

به نقل از میتـرا .. :
مدرسه ی ما یه جایی داره تو حیاط پشتی که یه بار درش و وا کردن ما ـم از رفتیم توش ، که یه چیزی شبیه ِ یه تونل بود ، که تهش از لای ِ آجرا شیروونی ملوم بود . :] ما اومدیم برگردیم ، یهو پامو گذاشتم شیشه های کف ـش ، بعد یهو رف پایین :)) دقیقن ـم پشت ِ دفتر ِ معاون بود . 8>
اوه ! من عاشق اون تونل بودم ! کلا همیشه یه نفر رو مراقب میزاشتیم تا درو قفل نزنن بقیه میرفتن تو! یکی دوبار هم اونجا ما جیم زدیم ;D

گند که زیاد بالا آوردم ، مخصوصا تو کلاس ، من حرف میزنم ، اصلا معلمه یه چیز دیگه برداشت میکنه! :-s
تو اول ابتدایی میشستم مشقای بچه ها رو انجام میدادم و باج میگرفتم ;D بعد معلمه اولیای بچه هارو خواسته بود گفته بود مشق بچه هاتونو ننویسین و اینا ! بعد اونا هم :o بودن ! بعد رو شد که من انجام میدادم و اینا ... کلی دعوام کردن X-(
یه بار توی سایت رفتیم هرچی دلمون خواست واسه این دوست عزیزمون که کامپیوتر رو میپایید نوشتیم ، بعد پراکنده شدیم ، یه بدبخت اومد اونجا نشست ، خانمه میخواست بکشتش :-" :-" :-"
علاقه خاصی داشتیم به زدن توپ بسکت به اون دوربینای راهنمایی B-)
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

هر سال اوایل مهر تبریز نمایشگاه کتاب میذارن بعد مدرسه هم هرسال مارو میبره 8-^

امسالم هیچی دیه به ترتیب پایه هارو بردن،آخرین روز به اولا رسید

بعد چشتون روز بد نبینه ارشاد همشونو سر قرار گرفته بود زنگیده بودن به مدیرمون X_X X_X :-ss

نیم وجب بچه ان ها!اصن موندم تو کف جرئتشون :-" :-"

هیچی دیه ازشون تعهد اینا گرفتن ولشون کردن

ولی مدیرمون قسم خورد دیگه نمایشگاه بی نمایشگاه ;D

ما که از سال بعد نیستیم نوش جونش ;D ;;) :>
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

بدترین گندسال اول راهنمایی بود ......خر بودیم با پسرخالم زنگ زدیم مزاحم معلم هنرمون شدیم .........
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

شب کارگاه بود بچه ها اکثرا بیکار شده بودن واسه سرگرمی چند تا بادکنکو پر اب کردیم شکل دایره وایسادیم توپ بازی کنیم. یکی از بچه ها قدش خیلی بلند بود وقتی نوبتش شد بادکنکو چنان پرت کرد رفت اون سر حیات که ناظممون داشت با دوربین از کارای بچه ها فیلم میگرفت و خورد بهش و کل حیکلش خیس شد! دیگه بماند که دوربینش چی شد و با ما چیکار کرد!
ولی هنوزم که یادم میافته خیلی بهش میخندم! ناظم بدبخت گیر دیوونه هایی مثل ما افتاده بود :))
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

يه بار كلاس پنجم با بچه ها تو آزمايشگاه علوم بوديم بعد معلممون به چند تا ازبچه ها گفت كه واسه زنگ بعدي ساختمان گوش و بيني رو بيارن سر كلاس. اونام بزرگ بودن اونم مث مجسمه. بعد آوردني به طرز خعلي فجيعي درست وختي مي خواستن بذارن روي ميز هر دو شون شكستن!!! بعد اونا هم كه كلي قيمتشون بود و اين حرفا اون دوتا بنده خدا هم كه در رفتن دستشويي مدرسه!!! بعد زنگ خورد.
معلم اومد... بعد معاون... و بالا-خره مدير اومد و كلي سخنراني و تهديد كه هركي شكسته بگه كاريش نداريم و اينا! اونا هم هم چنان دستشويي بودن!!!!!! ما هم چيزي نگفتيم. كلا تا چند روز اون دوتا بدبخت تا ميومدن حرف بزنن همه مي گفتن" كي بود كه گوش و دماغ مدرسه رو شكست"!!!!!!!
صبرشون لبريز شد يكيشون رفت به مدير گفت و فرداش آوردخسارت گوش و دماغ جفتشونو داد!!!!!
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

قرار بود واسه دهی ی فجر هرروز یکی از کلاسا بیاد و سر صف برنامه های مختلف اجرا کنه...منو دوستامم تا یکی میرفت پشت تریبون یا الکی دس میزدم یا جیغ و داد و هورا و الکی به به گفتن......تا اینکه مدیر عصبانی شد گفت اصن نمیخواد.....برید کلاس......دیگه هیچکی برنامه اجرا نمیکنه........فرداش معاون و مسئولین مدرسه خواستن مثلا برنامه اجرا کنن و یه روحانی اومد سخنرانی کنه که فراریش دادیم و بازم برنامه به هم خورد.....خخخخخخخخ.......
یه بارم داشتیم فوتبال بازی میکردیم که یه ماشین خواست رد بشه من حواسم نبود و شوت کردم(تقصیر خودش بود یهو اومد وسط زمین) توپ خورد تو شیشه ماشین و راننده هول کرد و کوبید به تیرک دروازه.......
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

نیمکتا ی رو حیاط مدرسمون شبیه نیمکت پارکه
من که نه ^#^
چند نفر از بچه ها دیرو تمام پیچای این نیمکتا رو باز کرده بود اصن یه وضعی
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

يادمه كلاس سوم دبستان بودم كه يه روز احساس استفراغ عجيبي تو مدرسه بم دست داد. :-&
بعد مثه جت از كلاس پريدم بيرون كه تو كلاس بالا نيارم،از شانس بد مامان يكي از بچه ها كه اومده بود وضعيت درسي بچه شو از معلممون بپرسه و دم درم واستاده بود،منم هر چي تونستم رو كفشو شلوارش بالا آوردم. :-[
اين بدترين و بهترين گندم تو دوران 11 سال تحصيل مقدس بود. ;D
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

یه بار ما دوتا کلاس تجربی ریختیم تو یه کلاس که تولد معلم فیزیکمونو جشن بگیریم و وقتی میاد تو کلاس سوپرایزش کنیم از قضا اون کلاس دقیقا بالاسر دفتر مدیرمون بود و اون روز مدیرمون با چندتا از مدیرای سمپاد و بقیه جلسه داشتن(ما اینو نمیدونستیم) بعد دقیقا زمانی ک مدیرمون داشت از نظم توی این مدرسه حرف میزد معلم فیزیکمون میاد تو کلاس و مدرسه از صدای جیغ و دست ما رو سرشون منفجر میشه =))
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

یه بار سر کلاس زبان بودیم و از اونجایی که بنده فکر میکردم که معلممون یه تختش کمه یه ترقه شکلاتی موقع رفتنش انداختم!
یه لحظه وایستاد و بعد گفت هیچکی از جاش تکون نخوره!
رفت قرآن اوردو همه رو مجبور به قسم کرد منم که فرار کردم یواشکی ولی فهمید من دست نذاشتمو کارم تا اخراج شدن پیش رفت ولی با کلی تعهدو پاچه خواری دوباره برگشتم!
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

گندکاری که تا دلتون بخواد! از پخ کردن یکی از معلما تو راهرو تا ترسوندن یکی دیگشون با سوسک!
یه بارم امسال یوست چیپس و پر اب کردیم گفتیم توش قورباغه هست! هیچی دیگه کل مدرسه داشتن از دست ما فرار میکردن! معلمامون هم که از همه ترسو تر! یکیشون فرار کرد! یکیشون وسط سالون جیغ زد!
کلا ما زیاد ملت و اذیت میکنیم تو مدرسه!
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

یه بار آژانس گرفته بودم بعد صدا زدن که آژانس اومده منم کلا داشتم روی یه سوال فک می کردم کلا حواسم نبود چی به چیه! رفته بیرون دیدم یه ماشین جلوی در هست تعجبم کردم که دیدم یه خانم هم جلو نشسته!! ولی همین جوری سرمو انداختم رفتم تو ماشین گفتم فلان جا می رم... بعد دیدم برگشتن دارن با تعجب نگام می کنن ... بعد دیدم قیافشون چهقدر آشناست... پدر و مادر یکی از دوستام بودن که هم من اونا رو می شناختم و هم اونا ;D بعد از همه بدتر همون موقع هول شدم بدون عذرخواهی پیاده شدم شروع کردم به فرار کردن :)) :)) کلا حالم خوب نبود!
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

یه بار سر کلاس برای خوردن وقت دادن
من و دوستم داشتیم خیار می خوردیم
یهو خیار رو پرت کردم هوا دوستمم زد زیرش
قشنگ صاف خورد توی میز معلم
وبعد هم.... قیافه معلم ~X(
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

×ته کلاس نشسته بودم با یه سرنگ آب بچه هارو خیس میکردم یکی از بچه هامون جاخالی داد پاشید به معلم X_X :|

×یه دفه یکی از معاونامون سر یه قضیه ای که یادم نمیاد دعوامون کرد بعد موقه ای که از کلاس خارج شد ما پشت سرش راه افتادیم به صورت پانتومیم میزدیمش مثن ناگهان فهمیدیم دوربین داره مارو نظاره میکنه :|

×زنگ نماز جای اینکه بریم نماز وایسادیم کلاس همدیگه رو نقاشیو خط خطی کردیم ؛این بچه هاهم پشت مانتوی من چیزای چرتو پرت نوشتن نزدیک بود عیدیه بزرگ(همون معاون مورد دو) ببینه مارو خلاصه فرار کردیم آخرشم بقیه بچه های مدرسه دیدن ;D
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

یک بار تو مدرسه فیوز پریده بود . منم رفتم کنار پنجره دفتر .به یکی از معلما گفتم . آقا دوباره پریز پریده ؟ . اولش نفهمید . ولی بعدش یکی از بچه ها دیگه همون لحظه اومد ضایعمون کرد . نگو معلمه یه عالمه برامون خندید
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

گندکاریای من تو دبستان دیدنیه....

یکی از بچه ها فندک کش رفته بود لونه مورچه ها رو که به آتیش کشوندیم هیچی چندتا برگه اورده بودیم یهو دیدیم اتیش گرفتن ما هم الفرار...هیچی دیگه کل مدرسه رو بو دود ورداشته بود بعد رفتن دیدن اتشی به عظمت چهارشنبه سوری برپاست و با ضایع بازی خودمون تنبیه شدیم...

یه بار یکی از بچه ها با دوستش داشت میرفت منم یهو دست اون بنده خدا رو کشیدم دستشم درد میکرد بیچاره بعدم هیچی دیگه در رفت!!!
بعد همون روز به دست من کاردستی یکی خراب شد خیلیم زحمت کشیده بود بنده خدا ناظمه مونده بود چکار کنه از دست بچه کلاس دومی! به معلممون گفت اونم گفت نه بابا این دختر خوبیه اینا ازش بعیده >)

یه سری دیگه ام گچا رو کش میرفتیم زنگ تفریحا لی لی میکشیدیم کلیم بر سر مالکیتش دعوا می کردیم باهم...منم به شدت عاشق نقاشی و لی لی کشیدن بودم و کاملا با مهارت گچارو از کلاس می دزدیدم نمی دونم یه بار کدوم بی شعوری رفت لوم داد منم اولین خلافم بود کلاس اول لودم اونم اول سال بود هیچی دیگه سکته کردم :((

البته دوستان که کارنامشون زیادی درخشانه!!!
و اینم فقط ده درصد حلافای صرفا "دبستان" منه و این داستان ادامه دارد و جالبه که هیچ کدوم تو کارنامه لحاظ نشدن =))
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

به خودمدرسه که نه ولی به ساعتاچرا ;D
توعیدبودرفتیم مدرسه براکلاس گسسته
کسی نبود
منم رفتم توچندتاکلاس ساعتاروترکوندم
خیلی حال داد
عقده کرده بودم
اخه هروقت میخواستی ساعت تموم شه نمیشد :|
 
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

یه دفه تو کلاس جشن گرفته بودیم داشتیم میزدیم رو میز و اینا بعد من بالا صندلی معلم بودم صندلیش چوبی بود نمیدونم چیشد من و صندلی باهم افتادیم کلا پایه صندلی شکست میزم ترک خورد :|
ماهم خواستیم صداش رو در نیاریم پایه های صندلی رو صوری گذاشتیم زیرش یه کاغذم گذاشتیم رو میز
بعد معلم اومد از شانس گند ما اون ضبط سنگینه رو باخودش آورده بود بعد همین طور که میشست رو صندلی و ماهم سعی داشتیم بهش بگیم نشینه ضبط رو گذاشت رومیز
به کمتر از 2ثانیه نگذشت که دیدیم میز و معلم و صندلی باهم سقوت؟صقوط؟سقوط؟...آزاد به سمت زمین کردن
هیچی دیگه نزدیک بود سه روز از مدرسه اخراج بشم که خدارو شکر این اتفاق نیفتاد #:-S
ولی خعلی خنده داربود =))
 
Back
بالا