گند های دوران مدرسه!

بـئـاتـریـس

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
13,547
نام مرکز سمپاد
فرزانگان تربت حیدریه
شهر
تربت حیدریه
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
فعلاً یزد :)))
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

دبیر عربی دوره ی راهنماییم یه خانوم تپلی بود!
صندلی کلاس هم از این صندلیای فلزی بود که روشون یه چرم مانند مشکی رنگه و داخلش ابره ...
خب ما با کاتر دورتادور چرمُ بریدم ابرشو آب زدیم یه جوری داخل صندلی جاسازیش کردیم که آبا نریزه رو زمین تابلو شه بعدشم دورتادورو دوخت زدیم که مشخص نباشه پاره شده ..
دبیرمون عادت داشت خودشو پرت میکرد رو صندلی :| تلپی مینشست روش!
از در وارد شد و طبق معمول خودشو انداخت رو صندلی!
نشستن رو صندلی همان و فششششش!بیرون ریختن آب همان ...
اصن بنده خدا ماااتش برد ;))

لذت بردیم خلاصه ! :-"
 

علیمپو

بچّه سنّی
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,868
نام مرکز سمپاد
حلی۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

تو یکی از کلاسای طبقه‌ی زیرِ همکف بودیم، محتویات 5 - 6 تا سیگارت رو ریختیم تو یه کاغذ و کاغذ رو لوله کردیم و آتیشش زدیم.[nb]دود خیلی زیادی راه میفته[/nb]
بعد از چند دقیقه معاونمون اومد تو کلاس و گفت چه غلطی کردین؟ بوش کل مدرسه رو برداشته!

بعدنا فهمیدیم که یه معلم تو کلاسای طبقه سوم، درس رو تعطیل کرده و درس نداده و گفته تا نگید کی تو کلاس چی سوزونده من ادامه نمیدم، در این حد شدید بود :‌))
 

yasam1n

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
4
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

راهنمایی دوره امتحانات ترم اول به طور مراحل حذفی تو پیلوت حکم بازی میکردیم دسته هفتم بود من اومدم آس پیکو بزارم زمین ناظم گرفتش بعد دیدم یارم ازون ور به ارامی دوید اون دوتا هم در رفتن ناظرین هم پراکنده شدن من موندمو آسو ناظم
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

به نقل از عَلیمپُ :
تو یکی از کلاسای طبقه‌ی زیرِ همکف بودیم، محتویات 5 - 6 تا سیگارت رو ریختیم تو یه کاغذ و کاغذ رو لوله کردیم و آتیشش زدیم.[nb]دود خیلی زیادی راه میفته[/nb]
بعد از چند دقیقه معاونمون اومد تو کلاس و گفت چه غلطی کردین؟ بوش کل مدرسه رو برداشته!

بعدنا فهمیدیم که یه معلم تو کلاسای طبقه سوم، درس رو تعطیل کرده و درس نداده و گفته تا نگید کی تو کلاس چی سوزونده من ادامه نمیدم، در این حد شدید بود :‌))
اینو راس میگه ... :)) ما که بغل اونا بودیم داشتیم خفه میشدیم ...
یه سری هم پارسال به ما گفتن :
"امروز میخوایم امتحان زبان بگیریم ..."
بعد از کلی مخالفت از طرف بچه ها آخرش امتحان رو گرفتن ...
وسط امتحان یکی از بچه ها جو انداخت برگه ها رو پاره کنیم ...
همه با دست نشون میدادن که میخوان پره کنن ولی کسی پاره نمیکرد ... یهو یکی پاره کرد و با صدای پاره شدن برگه همه ساکت شدن تا ببینن کی پاره کرده ...
اون پسر من بودم ... :D
بعدش دوباره مشاور یه برگه داد بهم ...
5 دیقه بعد بازم جو افتاد و ایندفعه چهار نفر پاره کردن ...
که باز من تو اون چهار نفر بودم ... :D
بردنمون دم دفتر معاون و به اولیامون زنگ زدن ...
بعد از اینکه به مادر من زنگ زدن با گوشی مدرسه ، یهو دیدم گوشیم داره زنگ میخوره !!! [nb]باید گوشی نیاریم یا اگه میاریم تحویل بدیم[/nb] ، دیدم مامانمه ... برداشتم دیدم مامانم میگه : "برو بهشون بگو ما نمیتونیم بیایم مدرسه ، خودتون یجور هماهنگ کنید" :))
اینجا بود که به میزان خستگی مامان و بابام پی بردم ... :))
آخرش هم یه هفته گذشت و هر روز بهم میگفتن پس چی شدن اولیات و منم میگفتم نمیان خوب ... بعد دیگه خودشون فهمیدن نمیان کاری نداشتن باهام ...
 

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
493
امتیاز
23,622
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
پاسخ : گند های دوران مدرسه!

سر کلاس تاریخ سوم دبیرستان کلا هرکاری برای آزار این دبیره میکردیم
یه بار مثلا همگی باهم قرار میذاشتیم سر یه تایمی به ساعتامون نگاه کنیم :-" :-" :-"یه بار مثلا همه از اول کلا که میومد تو پامونو تکون میدادیم(هر ردیف به صورت منظم و مرتب) :D
بعد یه بار قرار شد سرفه کنیم به ترتیب از آخر کلاس،بعد من حواسم یه لحظه به حرف زدن با دوستم پرت شد به من که رسید بچه ها با پاشون بهم زدن گفتن سرفه کنم...همین مکث سبب شد دبیرمون کفرش در بیاد و بگه:(اصلا این جمله تاریخیه....تاریخی :)) :)) ) قطع کنید این سمفونی مسخره سرفه ها تونو :D
گند زدم به کار ریتمیکمون :( :-"
 
بالا