نه
اما ...
برای کسی که تو دبیرستان خیلی تاپ درس می خونده، تو دانشگاه یه فراغت خوبی هست. یه بار رفته بودیم پیش دکتر اژه ای رئیس قدیم سمپاد ، استاد دانشکده مونه، گفتیم ما بچه های شماییم ،گفت شما از یه دانشگاه کوچیک اومدین تو یه دبیرستان بزرگ
(به نظرش انقدر دانشکده مون بیخوده! در مقابل ابهت مدرسه و سختیهاش)
من خیلی ها رو می شناسم که حوزه می خونن همزمان با دانشگاه، بعضیا از این حوزه دانشجویی ها ، بعضی ها هم حوزه علمیه واقعی رو به صورت دانشجوی مجازی اینا می خونن . از بچه های دانشگاه های تاپ هم . (یه ترم یکی از دوستام هم دانشجوی ادبیات بود، هم روان شناسی_دنبال فرصت بود ادبیات رو انصراف بده حالا داستان داره_ هم حوزه قم درس می خوند هم حوزه دانشجویی دانشگاه شریف ، خودمم شرایطی تو همین مایه ها داشتم ولی نه به این فاجعه ای)
ولی خوب که چی؟ بعضیا یه حرص و ولعی دارن همه علم ها رو جمع کنن ! ولی خوب منطقیش اینه که ببینی دقیقا بیست سال دیگه می خوای چیکار کنی و برای اون کاری که می خوای بکنی به چی نیاز داری تو سبد دانشت جمع کنی و چقدر زمان داری و منطقی برنامه های سال های زندگی تو بچینی
دانشگاه امام صادق مث دانشگاه های دیگه نیست که واحدهاشو کسی بتونه توش تنظیم کنه و با شریف هماهنگ کنه، امام صادق یه دانشگاه خاصیه اصلا، مثل مدرسه صبح تا ساعت 3 اینا همیشه کلاس دارن، همزمان مکالمه انگلیسی و عربی و ... شون هم اجباریه، واحدهاشون هم از همه دانشگاه های دیگه بیشتره و خیلی هم سخت گیرن
از لحاظ قانونی هم اصلا امکان نداره کسی رو اجازه بدن امام صادق رو با یه دانشگاه دیگه همزمان بخونه . دوستان هم اشاره کردن که ارشد مستقیمه و ... (که البته ارشد مستقیمش اجباری نیست می تونی بعد از لیسانس بیای بیرون) کلا بهش بگو بی خیال شه
شما واقعا تا حالا سیلابس های درسی بچه های علوم انسانی رو دیدی؟؟؟؟
یا سر کلاس بچه های فلسفه غرب نشستی؟
البته راستشو بگم اولین بار نیست که با این دید عجیب بچه های فنی در مورد تدریس مسایل انسانی تو دانشگاه های ایران رو به رو می شم .
فضای علوم انسانی ، یه جایی مثل دانشگاه تهران، یه چیزی تو مایه های کافی شاپ روشنفکرای دود گرفته پاریسه قرن 18 است