تکامل؛ پرسش و پاسخ.

This is me

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,189
امتیاز
2,122
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان٢ :x
شهر
تهرانْ
مدال المپیاد
برنز زیست
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

فکر میکنم منظورمو نگرفتی!
دقیقا همین رو گفتم..وقتی راه های مطمئن تر[همون زاده ها که احتمال جهش و.. توشون کمتره]هست والد اهمییت قبلش رو از دست میده و برای ژن نمی صرفه که هزینه زیادی صرف کنه یا دنبال راه هایی مثل نامیرایی برای حفظ والد بگرده.
 

N-firoozeh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
316
امتیاز
3,752
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
شیراز
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

از همون ابتدا که August McJoseph مسئله جهش رو مطرح کرد متوجه شدم.اما حرف من اینه که طول عمر روش بهتریه.چرا؟
طبق حرف تو لزومی نداره یه نفر هی بچه تولید کنه چرا که زاده ها هم میتونن این کارو بکنن و والد هم دچار جهش خطرناک و این حرفا نمیشه.
اما آیا به این توجه کردی که برای این که یه زاده به سن تولید مثل برسه هم بحث هزینه وجود داره هم وقت بیشتری لازمه؟
اگر والد پیر نشه و خودش تولید مثل کنه در وقت صرفه جویی میشه.ینی در یک زمان محدود تعداد نسل بیشتری تولید میشه.
اگه اشتباهه حرفام.بگو نظرتو
 

This is me

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,189
امتیاز
2,122
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان٢ :x
شهر
تهرانْ
مدال المپیاد
برنز زیست
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

ببین برای بقای ژن 2 راه رو داریم بررسی میکنیم ...یکی نامیرایی و یکی تولید مثل.
خب اگر نامیرایی انتخاب بشه دیگه نیازی به تولید مثل نیست!
به نقل از /m\ :
از همون ابتدا که August McJoseph مسئله جهش رو مطرح کرد متوجه شدم.اما حرف من اینه که طول عمر روش بهتریه.چرا؟
اگر والد پیر نشه و خودش تولید مثل کنه در وقت صرفه جویی میشه.ینی در یک زمان محدود تعداد نسل بیشتری تولید میشه.
نسل بیشتری تولید میشه یعنی چی؟؟اگر قراره که والد پیر نشه تعداد زیاده نه تنها خوب نیست بلکه خیلی هم بده.
به نظرم به همون دلایلی که توی پست های قبل گفتم نامیرایی انتخاب نشده.تاحدی هم ناممکن هست حتی فکر میکنم.
چرا طول عمر روش بهتریه؟؟این که در طول تکامل انتخاب نشده نشون میده که صددرصد نقص داشته..جهش خیلی نقص بزرگیه زمانی که هدف اینه که ژن به صورتی که از اول بوده حفظ بشه.
 

N-firoozeh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
316
امتیاز
3,752
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
شیراز
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

تولید نسل بیشتر ینی من با مثلن 1000 سال عمر میتونم 500 تا بچه تولید کنم اما اگه عمرم محدود و 50 سال بود میتونستم 20 تا بچه تولید کنم.خب این 20 تا واسه این که به سن تولید مثل برسن باید به 10 سالگی برسن.در صورتی که من در این105 سال میتونم 5 تا بچه تولید کنم.این ینی من اگه خودم با یه عمر نامحدود تولید مثل کنم n تا 10 سال که سن تولید مثله به نفعمه که معادل5n بچه میشه.
بله حتمن یه دلیلی داره که هنوز در طی تکامل به وجود نمیده اما چیزی که شما میگی دلیلش نیست مطمئنن.قانع کننده نیست.
جهش:من 1000 سالم که شد جهش خطرناک رخ میده تو بدنم و فرت میمیرم.خب به درک.من به اندازه ی 5nتا بچه سود کردم.
اگر یکی هم جهش پیدا کرد حذف میشه به زودی.و کسایی که جهش قابل توارث نداشتن زنده میمونن.

به نقل از This is me :
به نظرم به همون دلایلی که توی پست های قبل گفتم نامیرایی انتخاب نشده.تاحدی هم ناممکن هست حتی فکر میکنم.

+هیچ چیز ناممکنی وجود نداره! (;
 

This is me

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,189
امتیاز
2,122
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان٢ :x
شهر
تهرانْ
مدال المپیاد
برنز زیست
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

میدونم تولید نسل چیه :-"منظورت رو هم فهمیده بودم..میگم اگر قراره والد نمیره بچه به دنیا اوردن به چه دردش میخوره؟؟؟
تداد بیشتر زاده برای مطمئن شدن از اینه کهژن تا مثلا 2قرن دیگه باقی بمونه _و بیشتر _اگر والد نمیره بچه زیاد امتیاز حساب نمیشه.حتی میتونه مشکل ساز بشه.

به نقل از /m\ :
+هیچ چیز ناممکنی وجود نداره! (;
:Dفیلم ـا هستن.. :-"
از نظر فیزیکی و زیستی و شیمیایی و حتی قانون بقای انرژی و اصطحلاک و ... نمیشه سیستمی بدون کاهش بازده 3قرن کار کنه!

درباره جهش:همه ی جهش ها باعث مرگ نمیشن..بعضا باعث تغییر جاندار _و به طبع ژن_و گونه زایی و کلی اتفاق دیگه میشن.پس چیزی که به آخر ِراه میرسه اونی نیست که قرار بوده برسه و فکر میکنم به همین علت در طول تکامل انقدر بر حفظ ژن و تغییر نکردنش پافشاری شده. اگر اینطور بود بهتر بود سلول بیخیال حفاظت از ژن بشه و بگه خب هرکس جهش کرد میمیره دیگه ..هرکس هم که جهشش خوب بود یا کشنده نبود زنده بمونه...مسئله اینه که احتمالا تکامل میخواد یک نمونه ی خاص به انتها برسه.
 

nik1997

کاربر فعال
ارسال‌ها
20
امتیاز
62
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
شیراز
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

ببینید بحثا تقریبا قانع کننده بود ولی سوالی ک برای من پیش اومده مربوط ب چن تا مفهومه:1-ب نفع فرد(ینی ژن همونی ک بوده بمونه پس قطعا هر چی خودش مستقیما بچه ب دنیا بیاره بهتره چون هر چی دورتر شه درصد تشابه کم میشه)2-ب نفع نسل(ک اگ منظور گونس من تو کتاب مقدمه ای بر اکولوژی رفتار خوندم یه فرد ب نفع گونه عمل نمیکنه یا کاملا عمل نمیکنه در کل تاکید بیشتر و رو فرد گذاشته)3-ب نفع تکامل(ک واضحه از اسمش).
برداشتم اینا بودن.ک نمیدونم درسته یا غلط. :-??در مورد یه موضوع دیگ خوب اگ سنش بره بالا بعد احتمال جهش بره بالا بعد خود زاده های گوناگون سریع تر و با هزینه کمتر ب نفع تکامل ب وجود میان ک خوب مگ همینو نمیخوایم؟
 

This is me

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,189
امتیاز
2,122
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان٢ :x
شهر
تهرانْ
مدال المپیاد
برنز زیست
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

تعریفتون از زاده های به نفع تکامل چیه؟
و الان دقیقا کدوم وری قانع شدین ؟ :-"
 

nik1997

کاربر فعال
ارسال‌ها
20
امتیاز
62
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
شیراز
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

به نقل از This is me :
تعریفتون از زاده های به نفع تکامل چیه؟
و الان دقیقا کدوم وری قانع شدین ؟ :-"
طرف خاصی ک نه ولی فعلا میدونم ب نفع فرد نیست بقیشم ک بین تکامل و گونه موندم.
منظورم از ب نفه تکامل همون انتخاب طبیعی و گوناگونی و این چیزاس.ینی تکامل گونه نه پایدار موندنش
 

This is me

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,189
امتیاز
2,122
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان٢ :x
شهر
تهرانْ
مدال المپیاد
برنز زیست
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

یعنی میگی بذاریم کلی جهش ایجاد شه زاده های مختلف بیان بعد یه سریشون بمیرن یه سری نه و چون تنوع به وجود اومده سود کردیم :-/ [برداشت آزاد!]
×توضیح بیشتر لدفا در باره نظرت!
 

N-firoozeh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
316
امتیاز
3,752
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
شیراز
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

به نقل از This is me :
تداد بیشتر زاده برای مطمئن شدن از اینه کهژن تا مثلا 2قرن دیگه باقی بمونه _و بیشتر _اگر والد نمیره بچه زیاد امتیاز حساب نمیشه.حتی میتونه مشکل ساز بشه.

هدف تکامل فقط اینه که مثلن یک کیلو ژن باقی بمونه تا ابد؟؟ :-\ ینی هدف باقی موندنه؟؟ آیا فکر نمیکنی که هدف گسترشه؟؟؟؟
اون وخت چطوری میخوای مثالی که قبلن زدمو توجیه کنی که یکی وقتی به اندازه کافی غذا داره اما میره اضافه بر نیازش غذا جمع میکنه تا بقیه غذا گیرشون نیاد بمیرن؟بیچاره انقد زحمت میکشه که درصد ژنیش بره بالا.
درصد ژنی یه بنده خدا= میزان کل ژن های موجود/میزان ژن یارو.حالا هر چی بقیه بمیرن و مخرج کسر کوچیک تر بشه درصد ژنی میره بالاتر.
اگه میخوای تا شماره صفحه اکولوژی رفتار هم بت بدم.
برهان خلف:حکم و فرض و اینا:ژن ها میخوان باقی بمونن
اگر میخواستن فقط باقی بمونن پس تکامل میومد یه جوری رشد میکرد و یه موجودایی میساخت که اولن هیچ وقت نمیرن دومن هیچ جهشی نداشته باشن.بنابراین تا ابد ژن ها باقی میموندن.
حالا که اینطوری نشده پس ژن ها هدفشون باقی موندن نیست بلکه گسترشه


به نقل از This is me :
:Dفیلم ـا هستن.. :-"

عقایدمون فرق داره با هم :-"

به نقل از This is me :
از نظر فیزیکی و زیستی و شیمیایی و حتی قانون بقای انرژی و اصطحلاک و ... نمیشه سیستمی بدون کاهش بازده 3قرن کار کنه!

من نگفتم بازدش کم نمیشه.

در مورد قسمت آخر حرفت:موافقم.


+نتیجه گیری بحث:هر موجودی در یه بازه ی زمانی خاص میتونه زاده هایی تولید کنه که کاملن از لحاظ ژنی با خودش مطابق باشه.با گذشت زمان و پیری و جهش های ایجاد شده دیگه ژنوم ثانویه یا ژنوم اولیه یکسان نیست بنابراین تولید مثل بیشتر سودی نداره چون زاده ها ژنوم اولیه والد رو ندارن.به این بازه زمانی که میزان جهش های انباشته شده رو هم زیاد نیست میتونیم بگیم عمر مفید.عمر مفید هر موجودی متقاوته.بیشتر از اون حد بشه سودی نداره.
و چه زیبا بود اگر جهش های این چنینی رخ نمیداد. :-" پایان :D
 

This is me

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,189
امتیاز
2,122
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان٢ :x
شهر
تهرانْ
مدال المپیاد
برنز زیست
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

به نقل از This is me :
پس چیزی که به آخر ِراه میرسه اونی نیست که قرار بوده برسه و فکر میکنم به همین علت در طول تکامل انقدر بر حفظ ژن و تغییر نکردنش پافشاری شده. مسئله اینه که احتمالا تکامل میخواد یک نمونه ی خاص به انتها برسه.

به نقل از /m\ :
هر موجودی در یه بازه ی زمانی خاص میتونه زاده هایی تولید کنه که کاملن از لحاظ ژنی با خودش مطابق باشه.با گذشت زمان و پیری و جهش های ایجاد شده دیگه ژنوم ثانویه یا ژنوم اولیه یکسان نیست بنابراین تولید مثل بیشتر سودی نداره چون زاده ها ژنوم اولیه والد رو ندارن.
به نقل از /m\ :
اماحرف من اینه که طول عمر روش بهتریه.چرا؟
به نقل از This is me :
چرا طول عمر روش بهتریه؟؟این که در طول تکامل انتخاب نشده نشون میده که صددرصد نقص داشته..جهش خیلی نقص بزرگیه زمانی که هدف اینه که ژن به صورتی که از اول بوده حفظ بشه.

پس قانع شدین :D

پ.ن:خیلی دنبال کلمه گسترش گشتم پیدا نشد![ادبیات ضعیف]
مسلم ِ که هدف گسترش هست.اگر اینطور نبود به طبعااستفاده از روش نامیرایی و حفظ مثلا فقط یک جاندار برای باقی موندن ژن خیلی به صرفه تر می بود.
منظورم از این:
به نقل از This is me :
اگر والد نمیره بچه زیاد امتیاز حساب نمیشه.حتی میتونه مشکل ساز بشه.
اینه که زیادی زیاد شدن جمعیت میتونه باعث انقراض بشه. اگر قرار بود هیچ کس نمیره و همه کلی زاده به دنیا بیارن خطر انقراض خیلی زیاد میشد. باید بین زاد و ولد زیاد و نامیرایی یک یانتخاب بشه که به همون دلایل جهش و اینا نامیرایی انتخاب نشد..
 

nik1997

کاربر فعال
ارسال‌ها
20
امتیاز
62
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
شیراز
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

به نقل از This is me :
یعنی میگی بذاریم کلی جهش ایجاد شه زاده های مختلف بیان بعد یه سریشون بمیرن یه سری نه و چون تنوع به وجود اومده سود کردیم :-/ [برداشت آزاد!]
×توضیح بیشتر لدفا در باره نظرت!
نه منظورمو یه کم بد رسوندم قاطی شد همه چی. :D
در کل منظور منم از ب نفع تکامل تقریبا همون کلمه گسترش بود ک ب دلایلی(گیرایی در مفهوم تکامل)یه کم خودمم گیج شده بودم.حل شد :)
 

N-firoozeh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
316
امتیاز
3,752
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
شیراز
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

قانع نشدم :D
تیکه آخر حرفت بم سرنخ داد.شما هی فقط میگفتین جهش بده.و خطرناکه و خانمان سوزه و اینا اما چراشو نمیگفتین.
خودم به زور نتیجه گیری کردم از حرفاتون :-"
 
  • شروع کننده موضوع
  • #34

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,918
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
پاسخ : فرگشت - تکامل

چند منبع واسه ی مطالعه:

اولین پی دی اف فرگشت چیست برای آشنایی ابتدایی که کوتاهه و خوندنش حتما توصیه میشه:
فرگشت چیست؟ نویسنده: فرخ فرپژوه

پی دی اف کتاب فرگشت و ژنتیک برای آشنایی با فرگشت و بررسی از دید ژنتیک :
فرگشت و ژنتیک نویسنده: بهنام محمد پناه

پی دی اف کتاب منشاء انواع معروف خود داروین به فارسی ترجمه ی دکتر نورالدین فرهیخته، گرچه میدونم کسی نمیخونه، لینک میدم بابت اینکه شاید بدرد خورد خواستید ببینید یا بخشیش مراجعه کنید یا غیره.
منشاء انواع یا اصل انواع - خاستگاه گونه ها - منشا گونه ها نویسنده: چارلز داروین
 
  • شروع کننده موضوع
  • #35

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,918
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
پاسخ : فرگشت - تکامل

خب بچه ها دیگه تاپیک از حالت صرفا آموزش در بیادش، از این به بعد کلیه ی بحث ها و حرف و سوالات مروبط به فرگشت در این تاپیک نجام میشه .


× تاپیک بازگشت از مرگ از پستی که این سوال مطرح شد که چرا مرگ در مسیر تکامل انتخاب شده کاملا به این موضوع مربوط بود لذا به این انتقال داده شد :د
 
  • شروع کننده موضوع
  • #36

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,918
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
پاسخ : فرگشت - تکامل

یه نرم افزار بازی گونه معرفی میکنم که خیلی به درک فرگشت همینطور به عنوان یه فعالیت تفریحی خوبه،
استخر ژن Gene Pool اسم یه نرم افزاره که شما میتونید توش روند فرگشت رو بصورت شبیه سازی شده داشته باشید و ببینید،
از اینجا این نرم افزار رو با حجم کم و همراه با پی دی اف کاملا فارسی آموزش و توضیحش(حتما قبل استفاده ی نرم افزار بخونید) رو بگیرید.

 

mhdbig

کاربر فعال
ارسال‌ها
22
امتیاز
27
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
لارستان
پاسخ : فرگشت - تکامل

به نقل از August McJoseph :
فک میکنم باید که یک تاپیک در مورد تکامل میداشتیم[nb]،(نه مثل این یکی که صرفا حرف چرت و بی پایه ای رو مطرح میکنه که در نهایت به هیچ دردی هم نمیخورند. یا اینطوری ناکامل و ناکارآمد و فقط دید به انسان بلکه برای یک رویکرد تکاملی کلی)[/nb] بنابراین تاپیکی رو ایجاد کردم تا بتونیم درش با تکامل و دید تکاملی اشنا بشیم و به یک درد از چگونگی و ساختار و ماهیتش برسیم که بسیار هم لازم هست.
تکامل یا کلمه ی صحیح تر ترجمه شده اون که کم کم داره بیشتر از تکامل جا باز میکنه فرگشت یک حقیقت علمی پذیرفته شدش که تقریبا در تمام دانشگاه های معتبر تدریس میشه ؛ همونطور که میدونید بنیان گذار اصلی اون چارلز داروین هست که با کتاب منشاء انواع به جهان معرفی شد که مشروحی از ایده ی تکامل از طریق انتخاب طبیعی بود و به توجیه تنوع انواع و گونه ها در از طریق یک فرآیند آلترناتیو یا طبیعی شورش بنیان میپرداخت، که رفته رفته با کشف هر فسیل بیشتر مسلم شد.
].[/size] بیشتر بخوانید
آگوست جان اولین بار فرگشت توسط ارسطو مطرح شد و ارائه کرد که:موجودات در زندگی خود به سمت کمال میروند
ولی حرف شما هم درسته چون منظور ارسطو فقط فرگشت مثبت بوده ولی داروین هم فرگشت مثبت رو در نظر گرفته بوده وهم منفی
 
  • شروع کننده موضوع
  • #38

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,918
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
تكامل

اول اينكه اين قضيه كه موجودات به سمت كمال ميرند و اين رو تعبير كرديد به تكامل شايد ناشي از همين اشتباه بودن ترجمه ي اصل كلمه باشه كه كفتيم فركشت صحيح تره، فركشب به هيج وجه معني حركت به سمت كمال نداره، درست مفهوم تكامل راجب سازكاري با محيط هست نه كمال،ممكنه يه موجود بست و ساده از موجودات عالي تر و كاملتر سازكاري بيشتري با محيط داشته باشه و بمونه ولي اونا حذف بشن، در واقع ميشه كفت ارسطو بيشكامي در نظرياتي بوده كه از تغيير موجودات و عدم ثباتشون ميزنه بود اما در مورد اينكه اين حرف رو راجب فركشت بزنيد اشتباهه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #39

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,918
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
پاسخ : فرگشت - تکامل

این ها خیلی جالب و بدرد بخور هستند بخصوص برای افرادی که شاید سوالاتی داشته باشند اینارو میذارم که برگرفته از برگه ی "فلسفه طبیعت تجربه" هستش.

پاسخ به سوالات متداول نظریه فرگشت

سوال 1 :

چرا اگر نظریه فرگشت دارای اسناد و مدارك معتبر است و این مدارك از سوی منابع علمی معتبر جهان تایید شده است ، از یك « نظریه » به یك « اصل » تبدیل نمیشود ؟
...
هرگز نباید انتظار داشته باشید یك « نظریه » به « اصل » تبدیل شود به علت اینکه نظریات دارای ویژگی « ابطال پذیری » هستند ، به این معنا که هر زمان كه مدارك كافی برای رد نظریه ارائه شود آن نظریه باطل میشود در حالی كه اصول علمی اگر چه ممكن است در طبیعت دارای حالت های استثنایی باشند اما این اصول هرگز ابطال پذیر نیستند چون اصول ، واقعیت های عینی هستند . برای مثال هنگامی که میگوییم ( آب در صفر درجه یخ میزند ) یك واقعیت عینی است ، اما هیچگاه علم نمیتواند به گذشته باز گردد تا بتواند واقعیت عینی بسازد كه نظریه فرگشت به یك اصل تبدیل شود اما از راه شواهد و مداركی مانند زمین شناسی ، جغرافیا زیستی ، فسیل شناسی ، آناتومی مقایسه ای ، جنین شناسی مقایسه ای و زیست شناسی مولكولی ، میتواند واقعیت های گذشته را در قالب یك نظریه ارائه دهد . مثلا یك كارآگاه پلیس برای آنكه بتواند اتهام قاتل بودن مظنون خود را ثابت كند هرگز نمیتواند فیلم صحنه قتل یا سند عینی برای محكومیت متهم به قاضی ارائه كند بلكه او ناچار است به كمك اسناد و شواهد قاضی را قانع نماید كه متهم را محكوم كند ، در صورتی كه متهم محكوم به قتل شد ارزش محكومیت او همیشه در حد یك نظریه است ، چون به دلیل عینی نبودن صحنه قتل ممكن است اسراری در این ماجرا پنهان مانده كه با آشكار شدن آن ، نظریه قاتل بودن متهم را ابطال كند ( یكی از دلایلی كه حامیان حقوق بشر حكم قصاص و اعدام را ناعادلانه میدانند همین موضوع است ) ، با این حال هرگز نمیتوان دادگاه ها را به بهانه نظریه بودن احكام آن ها تعطیل نمود چرا كه همیشه چه در دادگاه و چه در دنیای علم ، نظریه ها بر مدارك و اسناد معتبر استوارند و تا زمانی كه مدارك جدید آنها را ابطال نكند تا حد یك اصل علمی ، دارای ارزش و اعتبار هستند .

سوال 2 :

در ابتداي پيدايش حيات ، موجودات زنده چگونه به دو جنس نر و ماده تبديل شدند ؟

دانشمندان براي بيشتر تحقيقات ژنتيكي و بررسي كروموزم ها و آزمايشاتي كه نتايج آن بايد در والدين مشاهده شود ، از « مگس سركه » استفاده ميكنند چرا كه زاد و ولد مگس سركه بسيار بالاست و نتيجه آزمايشات بسیار سريع مشخص ميشود . دانشمندان با بررسي كروموزم هاي مگس سركه نر و ماده متوجه شدند كه جنس نر اين حشره داراي يك ژن به نام « Fruitless » است كه جنس ماده فاقد اين نوع ژن ميباشد، آن ها ژن « Fruitless » را از يك مگس سركه نر گرفتند و به يك مگس سركه ماده انتقال دادند اما با وجودی كه نرها و ماده ها متفاوت به نظر میایند ( و بسیاری از ما هم كاملاً متفاوت تفکر میکنیم ) ، بینی ، گوش ها و چشم هایشان به طور یكسانی عمل میكنند ، سپس مشاهده شد که رفتار مگس سركه ماده کاملا تغيير كرد تا جايي كه مگس ماده بر خلاف ديگر ماده ها ، به هنگام جفت یابی با حركت دادن بال ها و شكم خود تولید صدا كرده و این كار را تا زمان جلب توجه ماده ادامه داد . همچنين دانشمندان متوجه شدند كه تمام حركات دقیق مگس سركه نر در هنگام جفت یابی از حس بویایی و چشایی گرفته تا آوایی كه برای جفت مورد نظر خود تولید میكند ، تحت كنترل ژن « Fruitless » است .

دانشمندان از اين آزمايش نتيجه گرفتند كه زیرمجموعه ای از سلول ها در هر اندام حسی كه این ژن وجود داشت در نوع نر عمل میكرد و نه نوع ماده . این موضوع بدان معنا است كه نرها و ماده ها با توجه به نوع محرك های محیطی ( یا همان اطلاعات حسی كه برای روابط جنسی مهم هستند ) درك متفاوتی از دنیای اطراف خود دارند . همین امر موجب میشود تا چشم ها ، گوش ها ، بینی ، زبان و حس لامسه جنس نر با جنس ماده متفاوت باشد . اگرچه اندام ها یكسان عمل میكنند اما نباید پنداشت كه عملكرد آنها در ابعاد مولكولی نیز یكسان است . این كشف در مگس ها به طور حتم این نظریه جالب را قوت میبخشد كه سلول های ابتدایی در اغاز پیدایش ، با جهش هاي كروموزمي به ژن « Fruitless » مجهز شده اند يا اين ژن را از دست داده اند و به اين شكل موجودات اوليه جنس نر و ماده ، از يكديگر تفكيك شده اند .


سوال 3 :

چرا اگر انسان موجودی است كه از دیگر حیوانات فرگشت یافته است ، در این مسیر نسبت به همه موجودات كامل تر نشد ، مثلا صاحب بال نشد كه پرواز كند ؟ چرا به جای اینكه بسیاری از اندام ها...ی او چون دندان عقل و آپاندیس ، كاملتر شوند تحلیل رفته اند ؟

هیچگاه فرگشت به معنی كامل تر و پیچیده تر شدن نیست . فرگشت تنها به معنی سازش با محیط است . بنابراین بعضی موجودات برای سازگار شدن با محیط زیست خود ناچارند تعدادی از اندام خود را از دست بدهند و ساده تر زندگی كنند . مثلاً كرم های انگل در مسیر فرگشت خود برای آنكه بتوانند با محیط زندگی خود یعنی بدن میزبان انطباق داشته باشند باید اندام اضافی خود را از دست بدهند و بدنی بسیار ساده داشته باشند تا به راحتی بتوانند در بدن میزبان زندگی كنند . انسان هم در مسیر فرگشت خود از این قضیه مستثنا نیست ، قسمت های اضافی روده كه در موجودات قبل از انسان وجود داشت وظیفه هضم و تخمیر علوفه را به عهده داشتند ، این حیوانات دارای دندان های بیشتری بودند كه این دندان ها كار جویدن كامل علوفه را انجام میدادند . همه این اندام ها در انسان بصورت اندام تحلیل رفته ای چون آپاندیس و دندان عقل باقی ماندند .

اینكه كسی تصور كند فرگشت یا انتخاب طبیعی مانند یك آفریدگار میتواند اندام جدیدی را در موجودات ایجاد كند تصور كاملاً غلطی است . انتخاب طبیعی نیرویی نیست كه بخواهد سمت و سوی فرگشت یك موجود زنده را تغییر دهد . انتخاب طبیعی همان شرایط و حوادث حاكم بر طبیعت هستند كه یك موجود اگر بر اثر جهش های تصادفی كرموزمی صاحب صفات و اندام هایی شد كه با این شرایط محیطی سازش پیدا كند زنده میماند وگرنه نابود میشود . فرگشت هر موجود زنده هم در جهت صفات و اندامی است كه موجودات قبل ، یا والدین صاحب آن باشند . موجوداتی كه انسان از آنها فرگشت یافت هیچكدام صاحب بال نبودند بلكه نسبت به دیگر موجودات اطراف خود صاحب هوش سرشاری بودند . بتدریج بر اثر گذشت میلیون ها نسل و جهش های بی شماری كه در جهت تقویت هوش این حیوانات صورت گرفت و شرایط خاص بدنی كه این موجود داشت باعث شد انسان ها صاحب هوش بالنده شوند و هر پیشی هم كه از دیگر حیوانات گرفتند تنها ناشی از همین هوش بالنده بود .

سوال 4 :

هم اکنون موجودات زنده ای در روی زمین زندگی میکنند مانند لاك پشت ها که از زمان ها ی بسیار دور تا كنون نیز به همین شکل کنونی وجود داشته اند و فسیل های آنها که از زمان های بسیار دور به دست آمده است نشان میدهد که در طی این میلیون ها سال هیچ تغییری نکرده اند . چرا در این نوع موارد فرگشت نقشی نداشته است ؟

بر خلاف باور بعضی افراد كه تصور میكنند انتخاب طبیعی نیرویی است از بیرون ، كه موجود را ناچار به تغییر شكل میكند باید گفت این موجود زنده است كه از راه جهش های كرموزمی تغییر میكند نه اینكه نیروی خارجی موجود را ناچار به تغییر كند . فرگشت به معنای سازش و انطباق بیشتر با محیط زیست است . اگر بدن یك موجود آنقدر انعطاف پذیر باشد كه بتواند شرایط مختلف و تغییرات متنوع محیطی را تحمل كند مكانیسم و ساختار بدن آن موجود بدون تغییر باقی میماند .


سوال 5 :

كارایی و ساختمان مغز انسان به حدی عجیب و پیچیده است كه از نظر ساختمانی حدود صد میلیون نورون تنها در سطح قشر مخ وجود دارد و این مغز دارای تفكر انتزاعی است یعنی ما وقتی از شادی ،... درد و ... دم میزنیم همه این موارد وجود خارجی ندارند اما ما مفهومی در ذهن خود برای بیان آنها ایجاد میكنیم . از نظر فرگشت این شگفتی و كارایی مغز چگونه قابل توصیف است ؟

حیوانات هم ، هر كدام در رده فرگشتی خود ، صاحب مغز ابتدایی هستند به قسمی كه توسط این مغز اشیایی را كه میبینند یا صداهایی كه میشنوند یا بوهایی كه حس میكنند را از هم تشخیص میدهند . این قسمت ابتدایی مغز در انسان هم موجود است اما در انسان غیر از مغز ابتدایی ، ما از طریق قشر مخ ، این اشیاء ، صداها و بوها را با درك بیشتری نسبت به حیوانات حس میكنیم به قسمی كه مثلاً اگر قسمتی از قشر مخ ما كه مربوط به حس بینایی است آسیب ببیند ، هنوز هم از طریق قسمت های دیگر مغز ، قادر به دیدن هستیم و این قسمت درست مانند مغز دیگر حیوانات ، درك بسیار ناقصی را از محیط به ما میدهد . تفكر انتزاعی حتی در شامپانزه ها هم وجود دارد چرا كه آزمایشات مختلف نشان داده این حیوان میتواند علامت ها و اشاراتی كه كر و لال ها از آن استفاده میكنند را فرا بگیرد و خواسته های خود را از این طریق به ما نشان دهد . حتی گونه ای از این حیوان وقتی یاد گرفت از طریق كیبورد كامپیوتر ، نیاز های خود را اعلام كند گاه كلماتی را بر صفحه مانیتور می نوشت كه در آن زمان نیازی به آنها نداشت و این موضوع چیزی نیست جز تفكر انتزاعی .

سوال 6 :

بین موجودات زنده تفاوت مغزی و هوشی چندانی ملاحظه نمیشود ؛ مثلا شامپانزه که کاملترین مغز را بین حیوانات دارد ، تنها اندکی از یک نوع میمون دیگر به نام اورانگوتان باهوش تر است ؛ اورانگوتان نیز تنها کمی از باهوشترین حیوان قبل از خود ــ در رتبه هوشی ــ باهوش تر است و ... اما بین انسان و شمپانزه فاصله هوشی ، به شدت زیاد است ؛ میمون اعداد کوچک را می شناسد ؛ اما انسان ، دم از بی نهایتا میزند . میمون ها برای ارتباط با همدیگر تنها چند علامت محدود دارند ؛ و زبان به معنی واقعی کلمه در آنها وجود ندارد ؛ در حالی که انسانها با میلیونها واژه و با هزاران زبان و لهجه با هم سخن می گویند . قدرت کشف و اختراع میمون ها نیز با انسان قابل مقایسه نیست . همچنین هنر و اخلاق و عقیده و آرمان و ... همگی اموری مختص انسان هستند . حال سوال این است که این فاصله عمیق بین انسان و حیوان چگونه به وجود آمده است ؟

اولین مطلب اینكه این جمله صحیح نیست كه انسان ها از نسل میمون ها هستند بلكه باید گفت انسان و میمون ها دارای جد مشتركی بودند . دوم اینكه فرگشت همیشه تدریجی و مرحله ای است . به گواهی فسیل هایی كه از اجداد انسان های امروزی بدست آمده انسان ها مرحله به مرحله و طی گذشت صدها هزار سال زمان ، به هوش بالنده امروزی دست یافتند و آنچه موجب تفاوت عمده انسان و میمون ها می شود نتیجه فرگشت این هوش بالنده است .



سوال 7 :

آیا موضوع اخلاقی بودن پرده بكارت در جنس ماده انسان میتواند از طریق نظریه فرگشت توجیه شود ؟
...
پرده بكارت در نظام طبیعت موضوع اخلاقی نیست چرا كه برخی پرده بکارت را موجب حفظ دستگاه تناسلی از بیماری‌ های عفونی در دوره جنینی میدانند . عده‌ای نیز پردهٔ بکارت را عضوی در حال تحلیل رفتن میدانند ( مانند آپاندیس و انگشت کوچک پا ) . در برخی جانواران مانند اسب ، وجود پرده مانع از بیرون ریختن منی از مهبل در هنگام جفت‌گیری میشود که در بقای نسل موثر است . به نظر میرسد که پردهٔ بکارت نمونهٔ تحلیل‌ رفتهٔ این عضو در انسان باشد ، موجوداتی چون الاغ ، زنبور ، مارزنگی ، گوزن شمالی ، خفاش ، میمون پوزه دار ، اسب ، فیل ، سگ و شمپانزه و بسیاری دیگر از حیوانات دارای پرده بكارت هستند .

سوال 8 :

هم اکنون موجودات زنده ای در روی زمین زندگی میکنند مانند لاكپشت ها که از زمان ها ی بسیار دور تاكنون نیز به همین شکل کنونی وجود داشته اند و فسیل های آنها که از زمان های بسیار دور به دست آمده است نشان میدهد که در طی این میلیون ها سال هیچ تغییری نکرده اند . چرا در این نوع موارد فرگشت نقشی نداشته است ؟

بر خلاف باور بعضی افراد كه تصور میكنند انتخاب طبیعی نیرویی است از بیرون كه موجود را ناچار به تغییر شكل میكند باید گفت این موجود زنده است كه از راه جهش های كرموزمی تغییر میكند نه اینكه نیروی خارجی موجود را ناچار به تغییر كند . فرگشت به معنای سازش و انطباق بیشتر با محیط زیست است . اگر بدن یك موجود آنقدر انعطاف پذیر باشد كه بتواند شرایط مختلف و تغییرات متنوع محیطی را تحمل كند مكانیسم و ساختار بدن آن موجود بدون تغییر باقی میماند .

سوال 9 :

نوعی پروانه وجود دارد که روی بال های آن دو لکه به شکل چشمان جغد وجود دارد ؛ وقتی پرنده ها میخواهند این پروانه را شکار کنند ، پروانه بالهایش را باز میکند و پرنده به ناگاه خود را در مقابل چشمان یک جغد میبیند و پا به فرار میگذارد . چنین مكانیسمی دفاعی در بدن پروانه به وسیله نظریه فرگشت چگونه قابل توجیه است ؟

موجودی مانند پروانه دارای طول عمر كوتاهی است و دائما در حال زاد و ولد است پس هر چه زاد و ولد بالا میرود احتمال تغییرات كروموزمی بیشتر میشود . یكی از این تغییرات ، جهش هایی است كه روی كروموزم هایی كه مسئول تغییر رنگ بال های پروانه هستند صورت میگیرد . این جهش های كرموزمی تنوع زیادی را در رنگ و اشكال بال های پروانه ایجاد میكنند . در یك جمعیت با زاد و ولد زیاد و جهش های كرموزمی بالا احتمال اینكه بطور تصادفی شكلی مانند چشمان جغد بر روی پرهای پروانه ایجاد شود بالا میرود . بیشتر این پروانه ها توسط پرندگان شكار میشوند مگر پروانه هایی كه نقشی چون چشمان جغد بر روی بال های خود داشته باشند . به تدریج این پروانه در جمعیت غالب میشود .



سوال 9 :

هر چه یك فرد به مسئله فرگشت بیشتر بیندیشد تنوع حیات و پیچیدگی موجودات زنده بیشتر او را متعجب میسازد به شكلی كه او باور نمیكند هر چه موجود زنده در اطراف خود مشاهده میكند یا با هر عضو پیچی...ده ای در بدن خود مواجه میشود ، همگی تنها حاصل سلول های اولیه هستند كه بر اثر فرگشت به شكل امروزی در آمده اند ، پذیرفتن این مسائل سخت نیست ؟

در نگاه اول تنوع حیات و پیچیدگی اعضای این موجودات چون قله بسیار بلندی است با دیوار كاملاً عمودی كه صعود از آن غیر ممكن است ، اما باید به یاد داشته باشیم كه این تنها ظاهر قضیه است و درسوی دیگر این كوه ، شیب بسیار ملایمی قرار دارد كه كار بالا رفتن از كوه و رسیدن به قله را سهل و امكان پذیر میسازد . آنچه ما در طبیعت مشاهده میكنیم حاصل میلیارد ها سال تغییرات بسیار اندك است كه اگر بخواهیم بدون مطالعه مداركی كه دانشمندان تا كنون از این تغییرات بدست آورده اند ، تنها با فكر كردن ( خرد باطنی و فلسفه ) از این پیچیدگی آگاهی یابیم نه تنها نسبت به نظریه فرگشت آگاهی نمییابیم بلكه ناچار میشویم برای ارضای حس كنجكاوی خود نزدیك ترین راه را انتخاب كنیم و آن اینكه همه این موجودات توسط نیرویی یا وجودی به یكباره بوجود آمده اند ، اما این نزدیك ترین راه همیشه درست ترین راه نیست .

یك قفل رمز دار پیچیده ای را در نظر بگیرید ، در نگاه اول گشودن چنین قفلی محال به نظر میرسد اما همین كه فرصت بسیار طولانی در اختیار شما قرار گیرد ، شما مرحله به مرحله اعداد را كنار هم میچینید تا صدای جفت شدن رمز را در هر مرحله بشنوید در نهایت پس از طی كردن مرحله های مختلف این قفل گشوده خواهد شد اگر چه ممكن است نیاز باشد شما وقت زیادی صرف این كار كنید . اگر بتوانیم انسانی مربوط به نسل های گذشته را حاضر كنیم و تكنولوژی روز جهان از قبیل كامپیوتر ، اینترنت و ... را به او نشان دهیم در نگاه اول او هرگز نمیتواند چنین عجایبی را باور كند اما اگر او را از شیب ملایم به سمت قله كوه روانه كنیم همه چیز را به خوبی درك میكند و در مییابد كه علم امروز از طریق تكوین تكنولوژی ( فرگشت ) به این عجایب دست یافته است و حتی درك دستگاهی ساده مانند ماشین حسابی كه همه عملیات ریاضی را انجام میدهد محال است اما كسی كه با تكوین این دستگاه آشنا میشود بخوبی درك میكند كه راز رسیدن به این دستگاه محیر العقول زمانی است كه صرف تكمیل شدن آن شده است .

سوال 10 :

با فرض اینکه فرگشت روندی تدریجی است و اجباری بوده و نه اختیاری ، پس آیا امکان وجود موجودی قبل از فرگشت و بعد از فرگشت در یک زمان ممکن خواهد بود ؟ مثلاً اگر انسان فرگشت یافته موجوداتی مثل میمون باشد ، آیا باید اکنون نسل دیگری از میمون موجود باشد ؟

انتخاب طبیعی به معنای بیشترین سازش و انطباق با محیط اطراف موجود زنده است . میمون ها بیشترین انطباق را با محیط زیست خود یعنی جنگل ها داشتند اما دسته ای از بشر نماها كه جزء اجداد انسان به حساب می آیند به دلایل متعدد مانند تراكم بیش از حد در جنگل و كمبود مواد غذایی ناچار شدند برای بدست آوردن آذوقه از محیط جنگل فاصله بگیرند . این فاصله گرفتن راست قامتی ، همه چیز خواری و رها شدن دستان برای راه رفتن را برای او به ارمغان آورد كه در نهایت موجب پدید آمدن هوش بالنده در انسان شد . میمون با شرایط خود انطباق پیدا كرد و انسان نماها با شرایط جدید . دسته ای از ماهی ها بر اثر جهش های متوالی طی میلیون ها سال به دوزیستان تبدیل شدند . ماهی ها چون با محیط زیست خود منطبق بودند به حیات خود ادامه دادند و دوزیستان با شرایط جدید خود سازش یافتند .

سوال 11 :

از آنجا كه فرگشت روند اجباری است و موجودات دائماً به واسطه جهش های كروموزومی و تاثیر انتخاب طبیعی در حال تغییر و تحول هستند ، ما در زندگی خود شاهد فرگشت انسان و دیگر موجودات اطراف خود ...نیستیم ، فرگشت نسل های آینده انسان در كدام سمت و سو میباشد ؟

ما در طول زندگی خود تنها میتوانیم شاهد فرگشت خُرد در موجوداتی باشیم كه بسیار سریع تولید مثل و تكثیر مییابند مثل مگس سركه ،پروانه ها ، و ... اما در مورد موجوداتی كه طول عمر زیاد دارند و زمان طولانی لازم است تا نسل جدیدی به وجود بیاید یا تبدیل یك نوع جاندار به جاندار دیگر كه بحث فرگشت كلان است در طول زندگی ما قابل مشاهده نیست . انسان هم مانند دیگر موجودات ، دائماً رخداد جهش های كرموزمی در فرزندانش رخ میدهد اما انسان به واسطه هوش و تبعاتی كه هوش برای او دارد مانند اخلاق ، مانع تاثیر انتخاب طبیعی بر نسل خود میشود . انسان به ضعیفان و درماندگان كمك می كند در حالی كه در طبیعت موجودات ناتوان تر قدرت ادامه حیات و بقای نسل ندارند . از سوی دیگر انسان به واسطه اخلاق خود توانایی آن را ندارد كه جفت گیری های متعدد انجام دهد و صفاتی كه حاصل جهش های مثبت هستند را در یك جامعه بسط دهد . این نوع دخالت در كار طبیعت را انتخاب مصنوعی می نامیم ، بیشترین فرگشت بشر در آینده حاصل همین انتخاب مصنوعی و تغییراتی است كه انسان در محیط آزمایشگاهی بر روی كرموزم ها انجام می دهد . اگر انسان صاحب اخلاق نبود و به آمیزش های متعدد در سطح جامعه تن در می داد و مانند هیتلر همه افراد ضعیف جامعه را غربال می كرد یا به طبیعت اجازه می داد تا نسل این ضعیف تر ها را منقرض كند در نهایت این موجود با ما انسان های امروزی تفاوت فاحشی داشت .

سوال 12 :

بر اساس اجباری بودن نظریه فرگشت میبایست فقط و فقط یک موجود از موجود قبلی فرگشت می یافت نه تنوعی از موجودات ، اما ادعای اینكه فرگشت موجب بوجود آمدن موجود جدیدی می شود چگونه قابل توجیه است ؟

بر خلاف تصور ، روند فرگشت موجودات نردبانی یا خطی نیست كه هر موجود تنها صفات والدین خود را به ارث ببرد و موجودی هم شكل خود را پدید آورد بلكه جهش های كرموزمی باعث شده تا فرگشت روند درختی را به جای روند نردبانی طی كند . یعنی بر اثر جهش های كرموزمی و عوامل مختلف محیطی گونه های جدیدی از گونه مادر بوجود می آید . مانند تنه درخت كه شاخه های متعددی را تولید می كند . جهش های كرموزمی در طی چند نسل موجب تغییرات اندك می شوند اما این تغییرات در طی میلیون ها سال منجر به پیدایش موجود جدیدی می شود .

سوال 13 :

هر نظریه علمی باید دارای سه اصل كلی باشد :
آزمایش پذیری ، پیش بینی کنندگی ، ابطال پذیری ، در حالی كه نظریه فرگشت دارای این اصول نیست بنابراین آیا فرگشت از نظر علمی در حد یك نظریه ...ارزشمند هست یا خیر ؟

ما در طبیعت با 2 نوع فرگشت سر و كار داریم : یكی فرگشت خُرد و دیگری فرگشت كلان است . فرگشت خُرد كه عبارت است از تغییرات اندك در صفات موجودت زنده بر اثر گذشت نسل های محدود مانند تغییر رنگ موجودات برای هم رنگ شدن با محیط جهت استتار و دیگری تغییرات عمده ای است كه طی نسل های متمادی موجب به وجود آمدن گونه جدید از گونه مادر می شود مانند ظهور بال و پر طی فرگشت پرندگان از خزندگان . فرگشت خٌرد چون در محدوده عمر بشر است ، امكان مشاهده ، آزمایش ، پیش بینی كنندگی و ابطال پذیری را فراهم میاورد . اما این خصوصیات اگر چه برای فرگشت كلان هم وجود دارد اما معمولاً عمر بشر به اندازه ای نیست كه این خصوصیات قابل مشاهده باشد . از سوی دیگر سرعت تولید مثل جاندارانی مثل انسان آنقدر كند است كه برای مشاهده فرگشت آن باید چند صد هزار یا حتی میلیون ها سال صبر كرد . اما بسیاری از جانداران دارای تولید مثل سریع هستند به طوری كه در عرض چند سال می توان چند صد نسل از آن ها را مشاهده كرد . مگس میوه یكی از بهترین نمونه های آزمایشگاهی برای مطالعه ی فرگشت است زیرا هر روز تولید مثل می كند و در هر سال می توان 365 نسل از آنرا بررسی كرد . سرعت تكثیر باكتری ها از این هم بیشتر است به طوری كه می توان در هر شبانه روز تا ٤٠ نسل از آنها را مطالعه كرد .

نظریه فرگشت دارای خاصیت پیش بینی نیز می باشد یعنی اینكه اگر ما هر صفتی را در موجود زنده در نظر بگیریم آن صفت در جهت انطباق بیشتر با محیط زیست هویدا می شود . مثلا وقتی هوای كره زمین به گرمی پیش می رود صفات موجودات زنده هم در جهتی پیش می رود كه بدن آن ها را با گرم شدن هوا منطبق كند . از سوی دیگر ویژگی های جد مشترك دو گونه ی خویشاوند را میتوان بدون وجود هر گونه شاهد فسیلی ، تعیین كرد . تا پیش از دهه 90 جانورشناسان میدانستند كه گرگ سانان و سگ سانان پسر عموهای فرگشتی هم هستند و خصوصیات جد مشترك آنها را ذكر كرده بودند ولی فسیلی در این مورد یافت نشده بود تا اینكه در سال 1996 فسیلی كه ویژگی های آن قبلاً ثبت شده بود در آلمان یافت شد . صدها مورد از این دست در ژورنالهای تخصصی بیولوژی به ثبت رسیده است . امروزه با مشخص بودن تاریخچه فرگشتی جانداران ، بیشتر فسیلهایی كه یافت میشوند گمشده های آشنا هستند تا غریبه های نا آشنا .

نظریه فرگشت در صورتی ابطال می شود كه در طبیعت یا در بین فسیل ها، موجودی یافت شود كه بر خلاف ایده های این نظریه باشد مثلا موجود زنده ای یافت شود كه بدون آنكه روند فرگشتی خود را طی كرده باشد ، ناگهان صاحب اندامی مانند بال شده باشد یا فسیلی در لایه ای از زمین یافت شود كه مربوط به جایگاه و عصر فرگشتی نباشد كه تاكنون در نظر دانشمندان بوده است مثلا حیوانی پستاندار در لایه هایی كشف شود كه مربوط به عصر خزندگان است .

سوال 14 :

چرا مغز انسان دارای پیچیدگی هایی است که نه تنها برای اکثریت مردم بلا استفاده است بلکه حتی ناشناخته است و مغز انسان پیشرفته تر از زمان و فکر آدمی فرگشت پیدا کرده است ؟

همه حيوانات تقريباً در طول زندگي خود و طي نسل هاي مختلف يك زندگي محدودي را نسبت به انسان طي مي كنند.البته هر چه شرايط زندگي يك موجود عوض شود،ساختار فيزيكي آن موجود هم در جهت انطباق با محيط عوض مي شود و به طبع آن براي هماهنگي بين اين تغييرات ، مغز هم دستخوش يك سري تغييرات مي شود.اما انسان بر خلاف ديگر موجودات به جهت فرگشت مغزي و ماحصل آن كه زندگي پر از پيچ و خم، انطباق با همه شرايط آب و هوايي و حل كردن معضلات بزرگ زندگي كه نياز به پيشرفت هاي بسيار پيچيده مغزي داشته است بيش از ديگر موجودات زندگي متنوعي را تجربه كرده است .

روزي انسان در پي شكار و گذران امور روزمره بوده،به دنبال آن صنعت و هنر آموخته و پس از آن دست به اختراع و اكتشاف زده ، زماني درگير مسائل بزرگ اجتماعي بوده و در هر مرحله از زندگي خود صاحب مهارت ويژه اي ميشده است.اگر پدران ما صاحب مهارت هاي ويژه اي بودند كه اين مهارت ها موجب تغييراتي در مغز آنها شده، امروزه ما به اين مهارت ها بي نياز هستيم و مغز ما در شرايط عادي از اين امتياز خود استفاده نمي كند،اما در شرايط ويژه و اضطراري قطعاً مغز از امكانات بلقوه خود استفاده مي كند. در شريط عادي ما تصور مي كنيم اين نوع توانايي هاي مغز بلا استفاده است.در حالي كه به همين جهت است كه ما توان آن را داريم كه شرايط بسيار بحراني را تحمل كنيم.

البته بسته به نوع استعدادها و مهارت ها و توانايي هاي فردي ممكن است ما از برخي امكانات مغزي خود بيشترين بهره را ببريم و از برخي كمتر استفاده كنيم.عده اي معتقدند بعد از مرگ اینشتین مغز او را مورد برسي قرار دادند تا تفاوت مغز او و ديگر افراد را برسي كنند.اين دانشمندان اعلام كردند كه قسمتي از مغز آنيشتن كه مربوط به تجسم فضايي است بزرگتر از مغز افراد عادي است.اين موضوع ممكن است براي افراد زيادي صدق كند كه بر اثر فرگشت قسمت هايي از مغز آن ها پیشرفته تر از بقيه باشد.البته اینشتین به خاطر علاقه و استفاده از اين مذيت به يك دانشمند صاحب نام مبدل شد و عده اي در صدد بررسي مغز او بر آمدند در حالي كه ممكن است افرادي از اين نبوغ و استعداد خود بهره اي نبرند يا حتي در جهت منفي از آن استفاده كنند .

از نظر تجربه عيني هم مي توانيد در جامعه خود شاهد باشيد كه برخي افراد محاسبات پيچيده رياضي را در مغز خود انجام مي دهند در حالي كه برخي افراد ديگر از محاسبات ساده رياضي هم عاجزند در حالي كه صاحب مهارت هاي ويژه ديگري هستند.افراد زيادي بوده و هستند كه عضوي از بدن خود را از دست داده اند اما مغز همين افراد عضو ديگر بدن را در جهت جبران عضو از دست رفته فعال نموده است.مثلاً افرادي كه دست هاي خود را از دست مي دهند ما مشاهده مي كنيم كه اين قبيل افراد ظريف ترين كارهايي كه ما تصور مي كرديم تنها توسط انگشتان دست قابل انجام شدن هستند توسط انگشتان پا صورت مي گيرد.درست است كه تمرين و ممارست منجر به ايجاد مهارت مي شود اما سلول هاي مغزي هم بايد يك توانايي بلقوه در خود داشته باشند كه بتوانند چنين عملياتي را امكان پذير سازند.البته براي بسياري از ما اين توانايي بلقوه است چون نيازي به استفاده از آن نداشته ايم اما فرگشت به دليل هاي متعددي از جمله اينكه اجداد ما از دست ها و پاهاي خود به يك ميزان استفاده مي كرده اند اين توانايي بلقوه را حفظ كرده است.

سوال 15 :

اثر انگشت انسان ها که به هم متفاوت هستند چطور با نظریه فرگشت قابل توجیه است ؟

رندم بودن ( Random ) و در واقع اتفاقی بودن ، اصلی ترین خاصیت نظریه فرگشت میباشد . توجه داشته باشید که همین اتفاقی و رندم بودن ، احتمال یکی بودن اثر انگشتان را هم به وجود میارود و به همین دلیل دانشمندان بر این عقیده هستند که روش اثر انگشت برای اثبات جرایم کافی نیست و میتواند در برخی موارد نادر قابل اعتماد نباشد و حتی احتمال اینکه اثر انگشت 2 نفر در میان 7 میلیارد انسان ، یکسان باشد هم هست . علت رندم و اتفاقی بودن هم بع عوامل اتفاقی زمان تشکیل شیارها بر روی انگشت ، موقعیت جنین در رحم مادر و وضعیت ماده آمنیوتیک برمیگردد .

پایان
 

Ali Kh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
394
امتیاز
2,186
نام مرکز سمپاد
تیزهوشان شهید بهشتی
شهر
گرگان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه گرگان
رشته دانشگاه
زیست شناسی جانوری
پاسخ : پاسخ : بازگشت از مرگ

به نقل از August McJoseph :
خب من این رو پیدا کردم :
یکی از کاندیدهای پاسخ به این سؤال، مکانیزم کوتاه شدن تکه‌های انتهای کروموزمها موسوم به قطعات «تلومرز» در فرآیند تقسیم سلولی است بطوریکه گفته می‌شود طول قطعات تلومرز تعیین کننده عمر باقیمانده سلول است. اما این مشاهده جواب سوال اصلی را هنوز نداده و تنها به ساز و کار احتمالی پیر شدن اشاره می‌کند. ما می‌خواهیم بدانیم چرا پیر شدن و مرگ در بین موجودات و در فرآیند تکامل بوجود آمده است؟

اگر موجودات زنده در طی فرآیند تکامل از ساده به پیچیده‌تر تغییر یافته‌اند اصولاً چرا باید یک بمب زمانی در داخل هر سلول زنده نیز بوجود آمده باشد تا بمرور زمان باعث مرگش شود؟ مگر نه اینکه هدف از تکامل بقا است؟ پس چرا این فاکتور منفی یعنی مرگ و پیر شدن در طی فرآیند تکامل اصلاح نشده؟ جواب این سوال با دقت در عملکرد اصل انتخاب طبیعی داروین بخوبی روشن می‌شود. در طبیعت بقای فردی مفهومی ندارد بلکه بقای نسل و نژادی نقش اصلی را بازی می‌کند. موجودات زنده برای بقای نسل خود از روش تکثیر استفاده می‌کنند و ژنهای خود را به فرزندانشان منتقل می‌کنند. سپس فرزندان خانواده‌های مختلف با یکدیگر بر سر تصاحب منابع مختلف رقابت می‌کنند و فرزندان غالب به حیات ادامه داده و ژن غالب خود را به نسلهای بعدی منتقل می‌کنند.

در این میان چون رقابت میان فرزندان بر سر تصاحب منابع مورد نیاز برای ادامه حیات بوده، هرگونه نقصی که در والدین فرزندان بعد از تولید آنها ظهور می‌کند در فرآیند انتخاب غیر قابل اصلاح خواهد بود. بعبارت دیگر اگر والدینی دارای برترین ژنها هم باشند بطوریکه فرزندان آنها در هر مبارزه با دیگر فرزندان پیروز شوند ولی دارای نقص ژنتیکی باشند که تنها در ۱۰۰ سالگی ظهور می‌کند، این نقص همواره در طول فرآیند تکامل توسط موجودات تیره غالب به یدک کشیده خواهد شد چون امکان اصلاح آن در فرآیند انتخاب طبیعی بوجود نمی‌آید (بدلیل ظهور خیلی دیر آن در زندگی موجود زنده).

امروزه این تئوری در مقیاس کوچک بر روی نمونه‌های آزمایشگاهی مگس سرکه تایید شده است بطوریکه با دستچین کردن مگسهای سرکه‌ای که عمر بیشتری داشته اند و اجازه زادو ولد تنها به آن دسته، در طی گذشت چند نسل عمر مگسهای سرکه‌ به دو برابر افزایش یافته*.

به این ترتیب همانطورکه دیده می‌شود فرآیند پیری و مرگ می‌تواند احتمالاً تنها یک نقص ژنتیکی باشد که در خلال ۳ میلیارد سال تکامل امکان تصحیحش بوجود نیامده است. مسلماً با فهم کامل ساز و کار فیزیکی و شیمیایی و ژنتیکی فرآیند پیری، در آینده نزدیک بشر خواهد توانست این قبیل نواقص را اصلاح کرده و به عمر جاودان دست پیدا کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
* مراجعه کنید به مقاله ?Can human aging be postponed بقلم Michael R. Rose در مجله Scientific American شماره دسامبر ۱۹۹۹ صفحات ۱۰۶ الی ۱۱۱.


درست تکامل فرد گراس به نوعی رو فرده که آثارش دیده میشه اما انتخاب طبیعیه که تعیین کنندس و انتخاب طبیعی نهایتا به نوعی با اعمال اثر روی ژن ها آثارش در دید کلی روی گروه و جمعیت دیده میشه که با استدلال و آزمایشی هم که انجام شده میشه گفت انتخاب مرگ طبیعی یه همچین اثری داشته و جاودانگی طبیعی انتخاب نشده.
حرفتون درباره فرایند پیری و مرگ که می تواند اختمالا تنها یک نقض ژنتیکی باشد,غلط است.زیرا در یک نوع عروس دریایی و هایدرا عمرشان نامحدود است.
 
بالا