مشاعره

[Amin rouhi]

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند

"حافظ بزرگ"

دست و پا میزنم می رباید سرم
سر رها میکنم دست و پا می کشد
ابتهاج

 

[Special girl]

دست و پا میزنم می رباید سرم
سر رها میکنم دست و پا می کشد
ابتهاج

در این سرای بی كسی كسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

"هوشنگ ابتهاج"

 

[Amin rouhi]

در این سرای بی كسی كسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

"هوشنگ ابتهاج"

دل حزینم ازین ناله نهفته گرفت
بیا که وقت صفیری ز پرده راک است
ابتهاج

 

[Special girl]

دل حزینم ازین ناله نهفته گرفت
بیا که وقت صفیری ز پرده راک است
ابتهاج

تو كه ترجمان صبحي به ترنم و ترانه
لب زخم ديده بگشا صف انتظار بشكن

"استاد شفیعی کدکنی"

 

[Amin rouhi]

تو كه ترجمان صبحي به ترنم و ترانه
لب زخم ديده بگشا صف انتظار بشكن

"استاد شفیعی کدکنی"

نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است
عطار

 

[Special girl]

نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است
عطار

تو را گر باغبانی بود چالاک
مرا هم باغبانی کرد افلاک

"پروین اعتصامی"

 

[Amin rouhi]

تو را گر باغبانی بود چالاک
مرا هم باغبانی کرد افلاک

"پروین اعتصامی"

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش !
کی روی ره ؟ ز که پرسی ؟ چه کنی ؟ چون باشی ؟
حافظ

 

[صبایام:)]

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش !
کی روی ره ؟ ز که پرسی ؟ چه کنی ؟ چون باشی ؟
حافظ

یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است هشیارش کند

 

[Amin rouhi]

یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است هشیارش کند

در این بازار اگر سودی ست ، با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی !
حافظ

 

[half of pine]

در این بازار اگر سودی ست ، با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی !

یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند
ببرد زود به جانداری خود پادشهش

 

[صبایام:)]

یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند
ببرد زود به جانداری خود پادشهش

شهر غارت شده از حمله ی چنگیز منم
سوز افتاده به هر شعر غم انگیز منم

 

[Amin rouhi]

شهر غارت شده از حمله ی چنگیز منم
سوز افتاده به هر شعر غم انگیز منم

من نیز چشم از خواب خوش ، بر می نکردم پیش از این
روز فراق دوستان ، شب خوش بگفتم خواب را
سعدی

 

[half of pine]

من نیز چشم از خواب خوش ، بر می نکردم پیش از این
روز فراق دوستان ، شب خوش بگفتم خواب را
سعدی

ای دل ز زمانه رسم احسان مطلب
وز گردش دوران سر و سامان مطلب

 

[Amin rouhi]

ای دل ز زمانه رسم احسان مطلب
وز گردش دوران سر و سامان مطلب

بند است و وحشت است و درین دشت بی کران
جز سایه خموشِ غمی دیرپای نیست
شفیعی کدکنی

 

[half of pine]

بند است و وحشت است و درین دشت بی کران
جز سایه خموشِ غمی دیرپای نیست

تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟
تا کی پی هر زشت و نکو خواهی شد؟

 

[Amin rouhi]

تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟

درین دو دم مددی کن مگر که برگذریم
به سربلندی ازین دیر پست ای ساقی
ابتهاج

 

[Special girl]

درین دو دم مددی کن مگر که برگذریم
به سربلندی ازین دیر پست ای ساقی
ابتهاج

یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

"حافظ بزرگ"

 

[half of pine]

یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

در کشتن ما چنین زنی تیغ جفا؟!
ما را سر تازیانه ای بس باشد!

 

[Special girl]

در کشتن ما چنین زنی تیغ جفا؟!
ما را سر تازیانه ای بس باشد!

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
ون در آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

"حافظ بزرگ"

 

[half of pine]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
ون در آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

"حافظ بزرگ"

دی کوزه گری بدیدم اندر بازار
در پاره گلی لگد همی زد بسیار
وانگل به زبان حال با او میگفت
من همچو تو بوده ام مرا نیکو دار