دیالوگ‌های واقعی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع reza__sh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
- بیشور اگه تو رو نداشتم معلوم نبود تا کی طول میکشید
+دیوونه
-بیشعور
+خر
-گاو
+بزغاله
-ببعی
+سوسک
-زرافه
+زرافه دوست ندارم...
-بوفالو
+کوآلا
-تنبل
+....
-خیلی بی ادبی!:))

اندر ابراز احساسات من و دوستم!-__-:))
@ZAHRA_A;)
 
آخرین ویرایش:
_بعله منم یه عمو داشتم تصادف کرد ...
+خدا رحمتشون کنه(پریدن وسط حرف یارو)
_نمرده :|:| فقط تصادف کرد:|
+بله بله. خدا حفظشون کنه:-":'>
_ :|
 
آخرین ویرایش:
+چرا اینجوری شدی؟
- تغییر تغییره ، قرار نیست به مذاق کسی خوش بیاد
+خب چرا؟
- شرایط زندگیه ، باقیشم به کسی ربطی نداره
 
گوشیو برمیدارم
ـ بله؟؟؟؟
+ بح بح هانی خانوم بزرگ شدی فک نمیکردم قدت برسه تلفونو برداری
ـ :\
 
+ نگرانشم ... مراقبش باش
- نگران نباش ... من پیششم
+ خوش به حالش ... دیگه نگرانش نیستم ^_^
(گفت و گوی درونی : نگران خودمم که کسی پیشم نیست :) )
 
- این چند وقته خودم نیستم.این آدمی ک همه دارن میبیننش خودِ واقعی من نیست
+میفهمم.شرایط اونی نیس ک میخوای.باید برگردی ب دوران اوجت
-من هیچوقت دوران اوج نداشتم
+پس برای خودت بسازش؛حتی برای اولین بار
Myself & I#
 
_این تتو رو ببین چه شیکه
+کیفیت عکسش خوبه
_اره عکاسش حرفه ای بوده
+ما تتو کنیم عکس بگیریم شبیه این گوشتای مهر خورده تو قصابی میشیم
 
+تو قدر منو نمیدونی
- چرا میدونم،...26.8-


(قدر ظاهری خورشید: 26.8-)
 
+اقا صالح میام یاسمینُ ترک میکنم خونتون میرم خرید. اگ زحمتی نیس یکم باهاش زبان کار کن خاله
-چشم حتما



-سلاااااام یاسمین خانوم گل.کلاس زبان بودی شما؟
×اهوم خانوممونم بهم جایزه داد
-خوشبحاااالت.پس بیا تا فاطمه بیاد یکم زبان کار کنیم هر وخ اومد باهم بازی کنین
×اتفاقا مامانی گفت بیام ببینم اینقد ادهات(ادعات)میشه چیزی هم بلدی یا نه
-:))
 
+یه یاروعه یه چشمش بسته س.میشناسیش؟
-اسمش...
+ تک سو
-مهتابی‌ نیم سوز
+فامیلش تک سوعه آشغال
-:)):)):))
 
آخرین ویرایش:
_ من دیگ مطمئنم تو یچیزیت هست..
+ چرا؟
_ همیشه تا مینشستی تو ماشین و بارون میومد ن تنها رو شیشه ی بخار گرفته ی سمت خودت شکلک میکشیدی بلکه درخواست میکردی ب شیشه ی عقب ماشین هم دست نزنیم و بدیم بهت رو اونم شکل بکشی.... الان چرا دست ب شیشه نمیزنی خب داره بارون میاد..نشستی همینجور اهنگ گوش میدی فقط.. اخر میمیری انقد ذوقت کور شده دختر
 
Old me: I envy you
Current me: You should
Future me: Eat me
Current me: Duuuuuuude
 
من وبلاگ نویس خوبی نیستم
اما دیالوگ نویس خوبیم وقتی تو یه سر دیالوگ باشی ^^
 
قبول دارم برای ی پرش خوب باید عقب رفت بعد پرید
اما تو ب اندازه ی کافی عقب گرد کردی؛دیگه بهتره ب عقب رفتن پایان بدی و ی پرش خوب و عالی داشته باشی

-
(در حال حل مسئله..)
-آلکن بسوزه چی تولید میشه؟
+سوخته ی آلکن
-نه...کاملا داری نشون میدی ک تمرین نمیکنی؛ی ذره طبیعی تر باش:))
 
چند وقت پیش افتتاحیه مراسمی بود تو مدرسمون...یکی از دوستام داشت سه‌تار میزد،جز برنامه بود
حالا مکالمه رئیس آموزش پرورش ناحیه یک شهر با معاونش(ما ردیف پشتشون نشسته بودیم شنیدیم:D)

+این چیه میزنه؟؟
_سه تاره!!
+سه تار؟؟چنتا تار داره؟؟:-/

ما:////
جناب رئیسD:
دنیای موسیقی://///
 
Back
بالا