• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

دیالوگ‌های واقعی

_بچه که بودم فکرمیکردمتنهایی یعنی کسی تو خونه نباشه ...
_اما الان معنا های دیگه هم میده نه؟
_آره معناهای بد
_کاش نمی داد
_کاش ...
 
سر صف
معاون: خب همون طور که می دونید حتی یک درصد از هزینه های دبیرستان توسط آموزش و پرورش اداره نمیشه در نتیجه همه هزینه ها...
کل بچه ها درحالی ک پریدن تو حرفش: برااااااای توووووو:))=))=)):))
 
(من و چنتا از بچه ها و مشاور)

مشاور:بابای فلان معلم بهم گفت دارم میرم خونه ی بابایی :)) .اینا همش اثرات زندگی سالمه.

من:آقا شما که میگین هفته ای ۵۰ ساعت درس بخونین ورزشم بکنین، (رو به بچه ها می کند :-" ) اصن شما ها شاهد،هفته ای ۵۰ ساعت درس بخونین اصن حالی به آدم می مونه؟

-نه والا :)):)):)):))
 
+میخام همیشه با هم باشیم.میخام همرات قدم بزنم
-آبجی امثال شما تا سر کوچه هم با آدم بیان خیلیه
 
(شب-بیرونی-خیابان)
-گشنمه.:(
+بریم فلافلی.
-خستمه.:(
+بریم دیجستیو بگیریم پس.
-دایجستیو. :| با چایی x:
+خب اینبار کی میگیره؟
×میخوای اینبار مثل قحطی زده ها یکی نگیریم همه بیفتیم داخلش؟! :-"
-نایس آیدیا... :-"
×خب کی میگیره؟
+الم اولوم ایلیچ میکنیم.
-پالام پولوم پیلیچ بودا...O_o
(بعد از سه دقیقه بحث)
×اصن از هموناییکه یکی اینجوری میاره (پشت دست را نشان میدهد) بقیه اونجوری (کف دست را نشان میدهد):|
-یا بالعکس. :-"
+خُبه حالا~X(
.
.
.
(دم در سوپرمارکت)
-واقعا میخوایم اینکارو کنیم؟!X_X
+آره خب
-ضایعس بابا :|
×بیا بابا چیش ضایعس؟!
(دستها را بالا میبرند)
×پالام... پولوم...
-بیخیال من میرم بگیرم:rolleyes:
+آخیییییییش#:O
-حالا چنده؟!
+1500 تومن.
-:|
+:|
×:|
(دایجستیو را گرفته و میروند. در مسیر اتاق... )
-خداییش فک کن یکی ما رو تو اون وضعیت میدید:))
+بیخیال نمیخوام راجبش فکر کنم
×منو نگاه نکن نمیدونستم:|
-=))
+=))
×=))
 
+ خوبی ؟
- آره
+ دروغ میگی به من آره ؟
- آره
+ چیزی شده ؟
- نه
+ میخوای حرف بزنیم ؟
- نه
+ میخوای تنها باشی ؟
- آره
+ خفه شم یعنی ؟
- آره
+ :|
 
- خب بگو ببینم چی شده ؟

+ شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت

- فراق یار ...
دیدی به یک جایی میرسی و هی حسرت میخوری که این همه مدت چرا بهش نرسیدم؟
دیدی یک کساییو میبینی و حسرت میخوری که چرا زودتر ندیدم؟
دیدی احساس میکنی زندگیت قبل از اونا بی معنی بوده؟
دیدی چجوری حالتو میگیره این حس؟
تو اوج شادی یهو ...

+ اوهوم

- جدیدا این حسو دارم
 
(شب-داخلی-خوابگاه)
(هم اتاقیت که رئیس شوراست برای 8 دقیقه یک نفس از عضو دیگر شورا که در اتاق دیگر است گلایه میکند. هم اتاقی دیگر تمام این مدت هندزفری در گوش داشته و چیزی نمیشنیده)
×... حالا این آقا داره واسه من شاخ و شونه میکشه. اونم بخاطر چن تا رای بیشترش. تازه اونم بخاطر اینه که روز جشن روحانی که رفته بودیم بیرون ایشون توی نمازخونه خودشیرینی کرده و پیش نماز به بقیه بچه ها معرفیش کرده. حالا بهش میگم برو....
+(ناگهان هندزفری را برمیدارد) خااااااااک بر سرت ...P:<
×:O:-s
-=))
+ خیر سرت رئیس شورایی بعد به چه دردی خوردی؟ فقط چار پنج تا موز و بیس سی تا چایی با خودت آوردی؟:|
-خااااک بر سرت:))
*وااااقعا که:-w
×باشه آقا باشه غلط کردم:(
+حالا چی داشتی میگفتی؟:D
×:))
+:))
-=))
*:))
 
+ مامان از نت راجب EFT برام اطلاعات میگیری ؟
- باشه
چند دقیقه بعد :
- خب همون ضربه تراپیه دیگه
هی من که میگم با وردنه باید بکوبم تو ملاجت که درست شی ، همونه :))
+ مامان کل روانشناسی رو به زانو در آوردی با این جملت :))
- کوفت ... ضربه ضربست دیگه :))
 
(روز-داخلی-سرویس دانشکده)
+نمیتونم تکون بخورم.:-s
-بعد شما داری میری باشگاه و استخر؟ میمیری لعنتی. :|
+باید برم. بچه ها گفتن بریم منم گفتم باشه.:-??
-خوبه جمعیت هم کافیه برای مراسم ترحیمت. :|
+نه بابا چیزیم نمیشه.
-هه... فکر کردی. تو میمیری. :-w
(تلفنش زنگ میزند و با مادرش عربی صحبت میکند. بعد از پایان مکالمه)
+فردا میرم خونه. 8->
-آره احتمالا توی تابوت. :|
+چیزیم نمیشه.
-آره میدونم فقط یکم میمیری. :| بی زحمت بگو حلواتم کم شیرین درست کنن منم بتونم بخورم. ;))
+تو که وضعیت قلبت بدتره. :|
-من الآن ندارم میرم باشگاه خودمو نابود کنم بعد استخر که سکته کنم بیفتم روی دستت. :|
+داری میری کلاس فرانسه... :-"
- :-? بگو دوتا تابوت سفارش بدن باهات بعدا حساب میکنم. شماره بابامم که داری زنگ بزن بگو برام حلوای کم شیرین درست کنن.#:O
+ :))
(موقع خروج از اتوبوس)
-بدون درد بمیری.x:
+در آرامش بمیری.x:
-See you on the other side.h-:
 
-بهش افتخار می کنم
+حیف شدن چند سال از زندگیت و عقب موندن از بقیه افتخار داره بدبخت؟
-نه ولی بهم یاد داد یه همراه ، از ترشح یه هورمون خیلی عزیز تره
 
آخرین ویرایش:
+سلام خوبی؟! خوبم
چیزی شده؟!
چرا پروفایل سیاه؟!
-سلام مرسی خوبم تو خوبی؟
آره پدربزرگم فوت کردن
+ ای وای، متاسفم. تسلیت میگم
نمیگم انشاالله غم آخرت باشه چون هنوز خیلی جوونی ولی امیدوارم دیگه غم عزیز نبینی
-ممنون سوده
(شما مثل من بیشعور و استاد سوتی نباشید)
 
گروه تلگرام کلاس:

یکی از دخترا:بچه ها رل ینی چی؟؟
_رل زدن ینی دوستی با جنس مخالف
_وای!ینی من رل زدم؟
_اگه حرف زدن تو گروه رل زدن حساب میشه،تو پی وی رفتن باعث میشه حامله بشی:D:))

البته باید ذکر کنم این مال گروه کلاس ما نبود خداروشکر:-"
 
+ببخشيد الان ميخوايد چي درس بديد؟
-مثلثات
+اوكي پس من از بعد مثلثات برا مشتق ميام سرِكلاس:))
-باشه خواستم شروع كنم ميگم بچه ها صدات كنن.

اندراحوالات يك سرِكلاس نَرو و معلمش:))
 
وقتی داداش سارای من میتونه تو ۵ دقیقه حالمو از این رو به اون رو کنه:)
-سلام
+سلام
-خوبی؟
+مرسی
-مرسی یعنی چی؟
+یعنی متشکرم گه حالمو میپرسی
-جواب سوال من مرسی نیست
+چی میخوای بدونی؟
-چته؟
+دارم تموم میشم
-بهش فک نکن، از روش همیشگی استفاده کن: اتاق، دربسته، چراغ خاموش، پنجره باز، گوشی رو حالت پرواز، موزیک روشن...
+مرسی داداش باشه
-حواسم بهت هست، نگران نباش
+نیستم دادا، دمت گرم
- پس فعلا
+ فعلا:)
 
بیا شام بخور
باشه الان میام
 
به در گفتم دیوار بشنوه
پنجره به خودش گرفت
 
- اون نگاه مثل تیر میشینه رو قلبم
+ تیر نگاه به سمت قلب معشوق ؟
- الان همه ی شعرای عاشقانه رو میفهمم ... همشو !
+ عشق مادر به فرزند رو هم ؟
- اوهوم ^_^
+ حتی درد زایمان ؟
- :)) آره
+ میگن خیلی سخته :-"
- آره :-"
+ پس دمت گرم الان که تجربشو داری بعدا همینکارو برا من بکن
- باشه ... دختر میخوای یا پسر ؟
+ از هر کدوم یکی :-"

- گفت و گوهای دو دیوانه -
 
Back
بالا