N.B.BP
:)
- ارسالها
- 4
- امتیاز
- 13
- نام مرکز سمپاد
- نيستم ديگه
- شهر
- شيراز
- سال فارغ التحصیلی
- 94
موضوعات اجتماعی ریاضی فلسفه یا منطق نیستند که بخواهید اثبات کنید یک گزاررو يا حرفي از يك ادم"شاخ" بياوريد و ادعا كنيد كه حرفتان با اثبات است. صرفا نظرات خودتون رو بر پايه اون حرف بناكرديد همين. تمام حرف شما براي من ممكنه بي منطق باشد براي فرد ديگر عين منطق. موضوع اجتماعي همينهحسودی میکنم بهتون که اینقدر راحت اظهار نظر میکنید مخصوصن به اوناییتون که اول جملههاتون از "به نظر من"، "من اینطور فکر میکنم"، "احتمالن" و کلمات این چنینی استفاده نمیکنید
این گزاره شما دقیقا همون"به نظر من" هستجواب من: توجیه پذیر نیست حقیقتن. مگه این که مذهب و خانواده و ارزش هامون ما رو جهت دهی کنن (من رو جهت دهی کردن برای مثال
شما برای توجیه پذیر نبودنش صرفا نظر خودتون را ارائه دادید. بله در جامعه امروزی زنان قدرت بیشتری دارند نسبت به گذشته(نه در همه کشورهای دنیا) اما این دلیل به تنهایی توجیه میکند عدم ازدواج را؟ خب چرا مردها در گذشته ازدواج میکردند؟ نگاه جامعه ایران نسبت به اینگونه زنان زیاد خوب نیست. ازدواج سفید در ایران مرسوم نیست. حقیقتا یک زن به تنهایی در ایران نمیتواند زندگی کند. از طرفي در سنين كهنسالي از نظر احساسي داشتن يك فرد ميتواند مفيد باشد. و حتي كمك ميكنه به بيشتر زنده ماندن ان فرد. شما عمدتا فاكتور احساس انسان رو در نظر نميگيري. صرف اينكه "يك انسان از پس خودش برايد پس ازدواج نكند" منطقي نيستسوال اینه که الآن که دیگه زن ها مثل سابق ضعیف و بی دفاع نیستن و حق کار دارن و قانون ازشون محافظت میکنه، آیا همچنان ازدواج بلند مدت، توجیهپذیر و اخلاقیه؟
یک مرد و زن قبل از ازدواج میتوانند با افراد مختلفی رابطه داشته باشند اما باید به حدی از بلوغ فکری در تصمیم گیری رسیده باشند که اگر فردی را انتخاب میکنند برای همراه شدن با او برای ادامه زندگی و با او ازدواج میکنند صرفا سایر روابطشان با بقیه افراد اجتماعی باشد. نه علاقه مجدد. این که شما ذکر کردید ناشی از عدم بلوغ در تصمیم گیریه و اتفاقا بی اخلاقی از سوی فرد نه از معایب ازدواج. درمان ان نيز ازدواج نكردن در سن پايين نه كلا ازدواج نكردن. يا ازدواج كردن و طلاق دادن و رفتن سراغ فرد ديگرو ادامه اين روند ... اين كار بي اخلاقي و بدصفتي فرد است. زناني را در نظر بگيريد كه اينگونه طلاق داده ميشوند. يا جامعه اي كه ازدواج هايش اينگونه باشند. نقش پدر و مادر از بين ميرود.اخلاقی هم نیست. ساده ترین دلیلش همینه که بعد از ازدواج ممکنه مرد و زن به فرد دیگه ای علاقه پیدا کنن
دقيقا خانواده براي تربيت فرزندان بهترين بستر هستش و همين مورد كافيه براي "توجيه پذير" بودن ازدواج كه ميخواستم اشاره كنم. حال خانواده ميتواند متشكل از دو فرد استريت يا هوموسكشوال باشد.میگن انسان تمایل داره نسلش رو ادامه بده. اونوقت ازدواج و وجود بستری مثل خونواده از این جهت توجیه شدنیه که کمک میکنه بچه ها، بهتر رشد کنن و سالم تر بار بیان
و نگاه كردن به ازدواج صرفا به عنوان راهي براي ارضاي غرايز جنسي نگاهي ماشيني به انساني هستش كه صرفا غرايزش رو ميبيند. فردي را تحسين نميكند به فردي علاقه مند نميشود كسي را نميپرستد و با كسي ازدواج نميكند. ازدواج تنها مكمل غرايز جسمي يك فرد نيست اگر تصور شما اينگونه هست پس حتما شما علاقرو تنها علاقه به ارضاي غرايز تشبيه ميكنيد؟ يا عامل جذاب انسان هارا فقط اندام هاي جنسي؟