جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

ارسال‌ها
98
امتیاز
608
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
_
دانشگاه
علوم پزشکی جیرفت
رشته دانشگاه
هوشبری
لحظه ی دیدنت اینگار که یک حادثه بود
حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت

سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم
سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت

تا سه بس بود که بشمارم و در دام افتد
گفت یک گفت دو ، افسوس سه را دوست نداشت

من و تو خط موازی ،نرسیدن هرگز
دلم این قاعده ی هندسه را دوست نداشت

درس منطق نده دیگر تو به این عاشق که
از همان کودکی اش را مدرسه را دوست نداشت

[مهدی جوینی]
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,426
امتیاز
8,551
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
ای عفیف!
به چه مي‌انديشی؟
قفل ها ؟
دستهای آزاد
برترین هدیه به زنجیر و غل و دیوارند.
بهترین هدیه ی زنجیر به دست آزاد
قفل می باشد ، قفل

ای عفیف!
قفل ها واسطه اند
قفل ها فاسق شرعی در و دیوارند
قفل ها...

رمز آزادی در چنبر هر زنجیر است
یعنی که امیدی هم هست قفل
قفل یعنی که کلیدی هم هست
قفل یعنی که کلید.
 
ارسال‌ها
98
امتیاز
608
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
_
دانشگاه
علوم پزشکی جیرفت
رشته دانشگاه
هوشبری
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرامِ تو شد ای عشق، حلالت!

طاووسی و حُسنت قفسِ پرزدن توست
ای مرغِ گرفتار، چه سود از پَروبالت؟!

زیباییِ امروزِ تو گنجی ابدی نیست
بیچاره تو و دل‌خوشیِ روبه‌زوالت!

مانندِ اناری که سرِ شاخه بخشکد
افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت!

پرسیدی‌ام از عشق و جوابی نشنیدی
بشنو که سزاوارِ سکوت است سؤالت!

یک‌بار به اصرارِ تو عاشق شدم ای دل!
این‌بار اگر اصرار کنی، وای به حالت!
 
ارسال‌ها
179
امتیاز
4,598
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد ۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
نقره زمین شناسی
ماهی قرمز بمان! حتی اگر بد بگذرد
می‌رسد روزی که این دریاچه از سد بگذرد...

در پیِ این مرگ تدریجی تولّد نیز هست!
ماه گاهی لازم است از هر چه دارد بگذرد...
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,373
امتیاز
10,534
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
من چیز های ساده را دوست دارم؛

کتاب را،

تنهایی را،

یا بودن با کسی را که من را می فهمد.


دافنه دوموریه
 
ارسال‌ها
179
امتیاز
4,598
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد ۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
نقره زمین شناسی
در حقيقت ما همه بشر بودیم...!
تا اینکه نژاد، ارتباطمان را برید...!
مذهب، از یکدیگر جدایمان ساخت...!
سیاست، بینمان دیوار کشید...!
و ثروت، از ما طبقه ساخت...:)
 
ارسال‌ها
113
امتیاز
4,287
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
آبادان
سال فارغ التحصیلی
1402
رشته دانشگاه
هوشبری
گریه نکن خواهرم. در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد، پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید، و درخت‌ها از باد خواهند پرسید: «در راه که آمدی، سحر را ندیدی؟»
- سووشون ، سیمین دانشور
 
ارسال‌ها
538
امتیاز
8,586
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
میاندوآب
سال فارغ التحصیلی
1402
اشتیاقی ک
به دیدار تو دارد دل من!
دل من داند و من دانم و دل داند و من ...
خاک من گل شود و گل شکفد از گل من..،
تا ابد مهرتو بیرون نرود از دل من... : ) !
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,426
امتیاز
8,551
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
نامه مشهور آيت الله منتظرى به خمينى:

آیا می‌دانید در زندان‌های جمهورى اسلامى به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس شاه، نشده‌است؟! آیا می‌دانید عده زیادی زیر شکنجه بازجوها مردند؟ آیا می‌دانید در زندان مشهد،در اثر نبودن پزشک و نرسیدن به زندانی‌های دختر جوان بعداً ناچار شدند حدود بيست و پنج دختر را با اخراج تخمدان و رحم ناقص کنند؟ آیا می‌دانید در زندان شیراز دختری روزه دار را با جرمی مختصر بلافاصله پس از افطار اعدام کردند؟ آیا می‌دانید که در بعضی زندان‌های جمهورى اسلامى،دختران جوان را به زور، تصرف کردند؟ آیا می‌دانید هنگام بازجويى دختران استعمال رکیک ناموسی رايج است؟ آیا می‌دانید چه بسیار زندانیانی که در اثر شکنجه‌های بی‌رویه کور یا کر یا فلج یا مبتلا به دردهای مزمن شده‌اند و کسی به داد آنان نمی‌رسد؟
 

banaz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
367
امتیاز
10,376
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
چایت را بنوش نگران فردایت نباش
از گندم زار من و تو مشتی کاه می ماند برای بادها ...
 

Nonuno

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
257
امتیاز
2,014
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
wgaf?
سال فارغ التحصیلی
1400
چند وجهی_مهدیه شکری
با همین جمله کوتاه زیر و رو شدم. او این عاشقانه ها را در بدترین زمان حسی اش خرج من می کرد؟ حالش بد بود ولی عاشق بودنش سر جای خودش باقی بود؟ راه حل حالِ خوبش را بودن من می دانست ؟
از کی اینقدر دوستم داشت؟ تا الان این دوست داشتن را چطور اداره می کرد ؟ چرا برعکس چیزی که نشان می داد و همه او را می شناختند ، تمام حس های نابش را در خودش پنهان می کرد؟
 

selin_81

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
685
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1399
رشته دانشگاه
روانشناسی
گیرم غم روزگار سنگین باشد
گیرم دل بیقرار غمگین باشد
باید بِکَنیم بیستونی در خویش
تا آخر شاهنامه شیرین باشد...
 
بالا