ارزش خوندن داره(مادر)
وقتی يك سالت بود مشغول شد به غذا دادن و شستنت.
و تو با گریه های طولانی شب از او تشکر کردی.
وقتی دو سالت بود مشغول شد به اموزش دادنت به راه رفتن
اما تو با فرار از ان هنگامی که صدایت میکرد از او تشکر کردی
وقتی سه سالت بود مشغول شد به غذاهای خوشمزه برایت پختن
و تو با ریختن غذا بر روی زمین ازش تشکر کردی
وقتی چهار سالت بود مشغول شد به دادن مداد به دستت تا نوشتن را یاد بگیری
و تو با خط خطی کردن روی دیوار از او تشکر کردی
وقتی پنج سالت بود مشغول شد به پوشاندن بهترین لباساها برای عید
وتو با کثیف کردن لباسها از او تشکر کردی
وقتی شش سالت بود مشغول شد به ثبت نام کردن تو در مدرسه
وتو با جیغ و داد که نمیخواهم بروم به مدرسه از او تشکر کردی
وقتی که ده سالت بود مشغول شد به منتظر ماندنت برای برگشت از مدرسه تا تو را در اغوش بگیرد
و تو با زود رفتن به اتاقت از او تشکر کردی
وقتی پانزده سالت بود مشغول شد به گریه کردن برای پیروز شدنت
وتو با خواستن هدیه بابت پیروزیت از او تشکر کرد
وقتی بیست سالت بود مشغول شد به تمنای اینکه با اوبه خانه فامیل و اشنایان بروی
وتو بارفتن و نشستن پیش دوستانت از او تشکر کردی
وقتی بیست و پنج سالت بود تو را در امور ازدواجت کمک کرد
و تو با دور شدن از او ونشستن کنار همسرت از او تشکر کردی
وقتی که سی سالت بود مشغول شد به گفتن بعضی از نصیحتها به تو که درمورد کودکان است
و تو با گفتن این جمله که در کارهایمان دخالت نکن از او تشکر کردی
وقتی سی و پنج سالت بود ،زنگ زد که تو را برای ناهار دعوت کند
و تو با گفتن این روزها مشغولم از او تشکر کردی
وقتی چهل سالت بود خبرت کرد که مریض است و نیاز دارد که از او مراقبت کنی
و تو با گفتن رنج و زحمت از والدین به فرزندان منتقل میشود از او تشکر کردی
و در روزی از روزها از این دنیا میرود و عشقش نسبت به تو هنوز در قلبش است اگر مادرت هنوز کنارت است او را رها مکن و محبتش را فراموش نکن وکاری کن که راضی باشی
چون در تمام زندگی فقط یک ❤مادر❤داری
و وقتی میمیرد، انگاه ملائکه میگویند که فوت شد ان کسی که به سبب ان به تو رحم میشد(اتقوا الله فی الامهات)
مادر❤ : اگر گرسنه شدی رستوران است
اگر مریض شدی بیمارستان است
اگرخوشحال شدی جشن است
اگر خوابیدی بیدارکننده است
اگر غائب شدی دعاگویت است
ایا با او به احسان و نیکی رفتار کردی......؟!
❤❤
خداوندا از مادرم سه چیز را دور کن
تنگی قبر،اتش جهنم،و فتنه های قبر
سلامتی همه مادرها
چه جالب است
ناز را می کشیم،
آه را می کشیم،
انتظار را می کشیم،
فریاد را می کشیم،
درد را می کشیم،...
ولی بعد از این همه سال،
آنقدر نقاش خوبی نشده ایم
که بتوانیم دست بکشیم
"از هر آنچه آزارمان میدهد"
توی گند و گه خودمان غوطهوریم و فقط انتظار ترکیدن را میکشیم. فرنگ هم باز برای بچهتاجرها و دزدها و جاسوسهای مام میهن است. ما از همه چیز محروم بودهایم این هم یکیش. وقتی در اینجا نمیتوانم زندگیم را تأمین کنم فرنگ به چه درد من میخورد؟ همهی درها بسته است. خودم را که نمیخواهم گول بزنم. خواجه میفرماید:
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت
صادق هدایت