جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samandoon :D
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دیشب که نمیدانستم برای کدامین
یک از درد هایم گریه کنم!
کلی خندیدم...

- صادق هدایت
 
آدمیزاد، از کسی که دوست میداشته متنفر نمی شود.
ما از فریب خوردن ها، چشم به راه ماندن ها، رها شدن ها، رفتن های بی بازگشت، ناامیدی ها و هرآنچه مانند آنهاست متنفریم...
جرج اورول
 

به شانه ام می زنی که تنهاييم را تکانده باشی؟
به چه دل خوش کرده ای؟
تکاندن برف از شانه ی آدم برفی؟!

گروس عبدالملکیان
 
دوش، تا وقت بامداد، مرا
گل تو در کنار بالین بود.
در بر من بخفت و عطر افشاند؛
بسترم تا به صبح مشکین بود.

به شگفت آمدم که: این همه بوی
زگلی این چنین، عجب باشد!
حیرتم زد که: راز این گل چیست؟
که چنینم از آن طرب باشد!...

آه دانستم!-ای شکوفه ی ناز-
راز این بوی مستی آمیزت:
کاندر آن رشته، بود پیچیده
تاری از گیسوی دلاویزت...!

هوشنگ ابتهاج
 
This life don't last forever (hold my hand)
So tell me what we're waiting for (hold my hand
 
دریا باش که اگر کسی سنگی به سویت پرتاب کرد
سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی...
 
من
غم انگیزترین
شعر جهانم
تو
نخوان...
 
تا حالا دچارِ ترس از شادی شدی؟
اینکه میترسی بعد از خوشحالیت یه اتفاقی بیوفته.
 
یه زمان کف شهر نبود پول بام/مست بودم حمله کردم به دوستام(اثرات جبر و هندسه)
 
اگر انوری خواهد از روزگار
که یک لحظه بی‌زاء زحمت زید
مگس را پدید آورد روزگار
که تا بر سر راء رحمت رید

( فقط ببین اون موقع ها چه جملات سنگینی میگفتن که
اگه بیوی هزار تا از فالورای رترو تو توییتر رو رو هم بذاری
باز اینقدر سنگین نمیشن :)) )
 
Back
بالا