جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

ارسال‌ها
1,154
امتیاز
20,844
نام مرکز سمپاد
یه جایی بود دیگه!
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
ارسال‌ها
1,095
امتیاز
26,515
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
Used to Bio
رشته دانشگاه
CS
دوست گرامی، امان از تخیل بی‌بضاعت این جماعت! گمان می‌برند انسان همواره به یک دلیل دست به خودکشی می‌زند. حال آنکه هیچ بعید نیست کسی دو دلیل برای خودکشی داشته باشد.
سقوط، آلبر کامو
 
ارسال‌ها
5
امتیاز
17
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بیرجند
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
Silver of physics
دانشگاه
Tehran
رشته دانشگاه
medicine
دائما يكسان نباشد حال دوران غم مخور
یک روز رسد غمی به اندازه کوه
یک روز رسد نشاط به اندازه دشت
افسانه زندگی چنین است گلم
در سایه کوه باید از دشت گذشت
{ پیر مغان }
 
ارسال‌ها
1,154
امتیاز
20,844
نام مرکز سمپاد
یه جایی بود دیگه!
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
زندگی اینجوری شده که ۲،۳ ساعت بهت خوش میگذره، بعد یهو ته دلت خالی میشه و یه دلشوره عجیبی میاد سراغت...

کپی پیست از یه جایی‌.
 
ارسال‌ها
264
امتیاز
13,897
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
گویا من فراموش کرده بودم چطور باید با آدم ها حرف بزنم ؛ یا اینکه آنها نمیدانستند چطور باید با من حرف بزنند ؛ هرچه که بود زبان یکدیگر را نمیفهمیدیم.
 
ارسال‌ها
1,154
امتیاز
20,844
نام مرکز سمپاد
یه جایی بود دیگه!
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
اگر مرگم فرا رسید و یکدیگر را ندیدیم،
فراموش نکن من دیدارت را بسیار آرزو کردم ...
 
ارسال‌ها
453
امتیاز
3,145
نام مرکز سمپاد
[.unk]
شهر
[.unk]
سال فارغ التحصیلی
333
حتم دارم اینو حداقل چند باری گذاشتن (غزل 143 حافظ) ولی حیفم میاد دوباره نزارمش

سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد


گوهری کز صدفِ کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد


مشکلِ خویش بَرِ پیرِ مُغان بُردم دوش
کاو به تأییدِ نظر حلّ‌ِ معمّا می‌کرد


دیدمش خُرَّم و خندان قدحِ باده به دست
واندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد


گفتم این جامِ جهان‌بین به تو کِی داد حکیم؟
گفت آن روز که این گنبدِ مینا می‌کرد


بی‌دلی در همه‌احوال خدا با او بود
او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد


این‌همه شعبدهٔ خویش که می‌کرد اینجا
سامری پیشِ عصا و یدِ بیضا می‌کرد


گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند
جُرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد


فیضِ روحُ‌القُدُس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد


گفتمش سلسلهٔ زلفِ بُتان از پیِ چیست
گفت حافظ گله‌ای از دلِ شیدا می‌کرد
 
ارسال‌ها
131
امتیاز
2,137
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1403
دانشگاه
UT
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جلال و جاهش نفزود

وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

خیام
 
ارسال‌ها
1,154
امتیاز
20,844
نام مرکز سمپاد
یه جایی بود دیگه!
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
یادم بمونه بعد از اینکه یاد گرفتن که "ماما" و "دَدَ" بگن
بهشون آواز یاد بدم
بعد از اینکه روی پاهاشون ایستادن؛رقص
بهشون یاد میدم موی کوتاه،نه موی پسرونه!
هر روز بهشون میگم باارزشن
چقدر زیبا هستن
چقدر فوق‌العاده و چقدر کافی
توی خونمون ابراز علاقه پشت درهای بسته نیست...
تماشای بوسه‌ی پدر و مادرشون عیب نیست...
اتاقشون جایی برای تنبیه موقت نیست
رنگ صورتی یا آبی به هر دوتاشون میاد
بهشون عذرخواهی کردنو یاد میدم
بهشون یاد میدم که حق دارن گریه کنن
و قول میدم که مأمن بغض‌هاشون باشم
اگر تجربه‌ی غلطی داشتن حتی خلاف عرف جامعه
باهم فکر میکنیم بهش
باهم ازش عبور میکنیم
باهم درستش میکنیم
باهم...
🤍✨

متنی از آدم مورد علاقه ام که تو دیلیش گذاشته ...
 

majn0_0n

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
166
امتیاز
805
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1408
به نسیمی همه راه به هم می‌ریزد
کی دل سنگ تو را آه به هم می‌ریزد؟

سنگ در برکه می‌اندازم و می‌پندارم
با همین سنگ زدن، ماه به هم می‌ریزد

عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گاه می‌ماند و نا گاه به هم می‌ریزد

آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است
دل به یک لحظه کوتاه به هم می‌ریزد

آه یک روز همین آه تو را می‌گیرد
گاه یک کوه به یک کاه به هم می‌ریزد
 
ارسال‌ها
1,154
امتیاز
20,844
نام مرکز سمپاد
یه جایی بود دیگه!
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
‏هیچ چیز دائمی نیست و هيچكس كامل نيست.
همه مأيوستان مى‌کنند؛ حتی والدینتان!
وقتی این را پذیرفتم دیگر منتظر نبودم کسی از راه برسد و نجاتم دهد یا زندگی را برایم آسان‌تر کند.
از عشق گفتن _ ناتاشا لان
 
ارسال‌ها
445
امتیاز
3,451
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1401
رشته دانشگاه
Physics
تو دفنی پشت خاک خاطراتت دلتنگ پولی بعد خانواده
حرفاتو قورت می دی تا شنونده شی پره حرفی ولی خب می گی بزنم که چی؟
تا صدای برندت باشه جای بلند تر فس تلپی تووی خونه پا منقل و
لم دادی رو همه کبودیات و زیر لب می گی این طعم جوونیاست!
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,995
امتیاز
44,997
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
حرم شاه خراسان دلربایی می کند
صحن سقاخانه اش دل را هوایی می کند
هرکه در دل حسرت کرببلا می پرورد
شاه اینجا زائرش را کربلایی می کند
از در این خانه با دستان خالی برنگشت
هرکه پشت درب این خانه گدایی می کند
حکم جنت را خدا بر هرکسی صادر کند
مهر و امضای رضا آن را نهایی می کند
هرکه با هر مذهبی یک بار مشهد رفته است
در ره کوی رضا، جان را فدایی می کند
صوت خوش در عمر خود بسیار بشنیدم ولی
نغمه ی نقاره خانه، خوش صدایی می کند
هرکه در کارش گره افتاده و مستاصل است
صاحب این بارگه مشکل گشایی می کند
 
بالا