جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samandoon :D
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می‌رسد با من خزانی می‌کند ...
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آن چه گردون می‌کند با ما نهانی می‌کند...
 
زیاده روی حتی توی دوس داشتن میتونه بهترین عشق هارو خراب کنه، چون همیشه یکی از طرفین جنبه اون همه عشق و محبتو نداره
 
کاش بتوانم



نگاهم را از سراب خالی کنم

و به تماشای باران بنشینم

کاش بفهمم

که به دنبال کدام ابر بروم؟؟

که باران داشته باشد، نه سراب...
 
گیرم دزد همان دزد و درد همان درد باشد؛
جنگ، گنج نمی شود؟
نامرد درمان نمی شود؟
هق هق، قهقه نمی شود؟؟
چرا این باور نمی شود اون یکی می شود؟
 
عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛

بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !

بعد از چند روز به دوستی

بعد از چند ماه به همکاری

بعد از چند سال به همسایه ای ...

اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !

دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم.

او که یگانه است و شایسته ...
 
زیادی که خوب باشی یا به عقلت شک میکنن یا به نیتت!
همون بیت معروف که میگه:
[خوبی که از حد بگذرد،نادان خیال بد کند...]
 
عاشق کسی شو که عاشقت باشه(یا بشه:-?)

چه باحال اینجا هنوز شکلک های یاهو رو داره! یادش بخیر!!
 
نیست در قاموس رندان صحبت از عاقل شدن
ما اطاعت می‌کنیم از آنچه دل فرموده است!!
 
عمر دشمنانمان دراز باد!
باشد که اوج موفقیتمان را نظاره گر باشند
 
️وقتی امشب ساعتِ ۸ همچنان در رخت‌خواب دراز کشیده بودم، که نه احساسِ خستگی داشتم و نه استراحت می‌کردم و فقط نمی‌توانستم از رخت‌خواب بلند شوم، از این جشنِ سالِ نو که در شرفِ آغاز بود، احساسِ دلتنگی می‌کردم.
همچنان که مانندِ سگی گمشده، اندوهگین آنجا دراز کشیده بودم، آن دو امکان موجود برای گذراندنِ شب با دوستانِ خوبم سبب شد به قدری احساسِ درماندگی و دوراُفتادگی کنم که وظیفه‌ی نگاه کردن را برای خودم، خیره شدن به سقفِ اتاق بدانم...
️فرانتس کافکا، نامه به فلیسه
 
ما را به تو سِریست که کس محرم آن نیست...
 
‏عجیب جانم را جلا میدهد «جانم» گفتن هایت...
 
بیمار غمم عین دوایی تو مرا...
 
آشیانه جست و جو نمی‌کنم
در تنی که شبنمی‌ست روی زنبقِ تنم
 
آرزومه تا ابد رو شونه‌ی امنت بخوابم ...
 
نصف اشباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم
 
مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی،
بدان که زندگی می کنی …
 
رفیق باید مثل کاج باشه که تو یخبندون زمستون ذات سبزشو نشون بده وگرنه تو تابستون که هر علف هرزی ادعای سبز بودن داره
 
Back
بالا